English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pattern lady U بانویی که سرمشق بانوان دیگر باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
She is a perfect lady . She is a lady in the full sense of the word . U خانم به تمام معنی است
First Lady U زن رئیس جمهور
First Lady U زنی که در رشتهی خود ممتاز باشد
First Lady U زن فرماندار ایالت
lady U رئیسه خانه
lady U زوجه
lady U خانم
lady U بانو
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
First Lady U پیش کسو
lady chapel U کلیسا یا محراب کلیسایی که به مریم باکره تخصیص داده شده
lady in waiting U مستخدمه مخصوص ملکه
lady in waiting U ندیمه ملکه
lady's bedstraw U علف ماست
lady killer U خانم قرزن
lady killer U مردیکه زنها راباسانی شیفته خود می سازد
lady love U معشوقه
lady love U محبوبه
lady paramount U بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
lady principal U مدیره
lady in waiting U خادمه
lady day U عید مخصوص مریم باکره
lady clock U پینه دوز
lady clock U کفشدوز
lady bug U پینه دوز
ask for a lady's hand U تقاضای ازدواج با بانویی کردن
lady bird U سوسک خانواده Coccinellidae
lady beetle U سوسک خانواده Coccinellidae
lady-in-waiting U خادمه
lady bug U کفشدوز
lady-in-waiting U مستخدمه مخصوص ملکه
lady principal U رئیسه
lady principal U خانم رئیس
lady's man <idiom> U مرد دلخواه ومشهور بین خانمها
lady-in-waiting U ندیمه ملکه
cleaning lady U نظافتچیزن
lady friend U دوستدختر
Lady Muck U زنمغروروازخودمتشکر
lady's maid U خدمتکارزندرقرن81و91دربریتانیا
lollipop lady U راهنمایعبوراطفالازخیابان
young lady U دوستدختر
She is a very captivating lady . U خانم بسیار گیرایی است
lady killer <idiom> U مرد زن کش
lady-chapel U [کلیسای کوچک در کلیسای اصلی برای تکریم]
painted lady U پروانه رنگارنگ
painted lady U پروانه قرمز که خالهای سیاه و سفید دارد
lady ship U سرکار علیه
lady ship U بانو
lady's eardrop U گل اویز
lady's man U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
land lady U زن میزبان
land lady U زن صاحب ملک
leading lady U ستاره زنی که نقش اول رادرنمایش یا سینما بعهده دارد
naked lady U پیاز حضرتی
naked lady U سورنجان
win a lady's hand U موافقت زنی را برای ازدواج جلب کردن
leading lady or man U بازیگر عمده
pattern U نقشه طرح اصابت گلوله ها
to pattern out U نمونه شدن برای
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
pattern U الگوقالب
pattern U ردیف بندی
pattern U الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
pattern U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pattern U انگاره
pattern U نقشه شکل
pattern U نمونه
pattern U سرمشق
pattern U انگاره نقش
pattern U نقش ونگار
pattern U گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
pattern U بطور نمونه ساختن
pattern U نقشه ساختن
pattern U همتا بودن
pattern U بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
pattern U خصوصیات
pattern U خصوصیات فردی
pattern U الگو صفات فردی
pattern U نقش
pattern U طرح
pattern U تقلیدکردن
pattern U طرح ساختن
pattern U بعنوان الگو بکاربردن
pattern U الگو
pattern U شیوه
punch and pattern U سوراخوحککردن
key pattern U زنجیره یونانی
move of pattern U [وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
pattern recognition U الگو شناسی
Herati pattern U طرح هراتی [در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
key pattern U زبانه یونانی
pattern plate U صفحه مدل
pattern offense U موضعگیری در برابر حریف
pattern of development U الگوی توسعه
pattern making U مدل سازی
pattern making U نمونه سازی
diaper pattern U طرح گل و بلبل تکراری [بطوری که کل متن فرش را در بر بگیرد.]
pattern recognition U تشخیص الگو
pattern recognitation U تشخیص الگو
pattern shop U کارگاه مدل سازی
pattern recognition U الگوشناسی شناسایی الگو
drilling pattern U طرح مته کاری
radiation pattern U الگوی تابش
stimulus pattern U طرح محرک
target pattern U شکل قرار گرفتن هدف
target pattern U شکل هدف مسیر تک هواپیما به هدف
test pattern U طرح ازمایشی
Afshan [all-over pattern] U طرح افشان [با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
cane pattern U طرح بندی که بصورت تکرار نقوش با نواری نازک به شکل بند کل متن را فرا می گیرد
pattern maker U طرح ساز
pattern maker U قالب ساز
attack pattern U ارایش تک
effective pattern U منطقه اصابت موثر
effective pattern U منطقه اثر موثر
energy pattern U نقشه انرژی
energy pattern U الگوی انرژی
factor pattern U طرح عاملی
fallout pattern U شکل ریزش
fallout pattern U نمونه ریزش اتمی
herringbone pattern U طرح جناغی
drilling pattern U نمونه مته کاری الگوی مته کاری
disruptive pattern U اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
bit pattern U الگوی ذرهای
bit pattern U الگوی بیتی
bravo, pattern U شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
crosshatch pattern U طرح شطرنجی
deflection pattern U مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
demand pattern U الگوی تقاضا
dispersion pattern U شکل پراکندگی
dispersion pattern U مستطیل پراکندگی طرح پراکندگی
holding pattern U کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
bar pattern U ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
pattern laying U مین گذاری طراحی شده
deflection pattern U مستطیل انحراف
movement pattern U الگوی حرکتی
movement pattern U انگاره حرکتی
pass pattern U مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
controlled pattern U بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
pattern bombing U بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
pattern generator U مولد تعمیر کار
pattern laying U مین گذاری مدل دار
activation pattern U طرح برانگیختگی
antenna pattern U طرح انتشارامواج انتن
antenna pattern U انتشار انتن
attack pattern U الگوی تک
weft-face pattern U [بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
fundamental motor pattern U انگاره بنیادی حرکت
battery groung pattern U طرح گسترش توپهای اتشبار
pattern milling attachment U تجهیزات فرز مدل
pattern perception test U ازمون ادراک طرحها
pattern construction drawing U الگوی نقشههای ساختمانی
basket weave pattern U طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
fundamental motor pattern U الگوی بنیادی حرکت
stitch pattern memory U حافظهبافتودوخت
developmental motor pattern U الگوی حرکت تکوینی
weaving pattern brush U مجموعهبرسموجدار
weaving pattern lever U اهرم مجموعهموجدار
photo pattern generation U تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
admiralty pattern anchor U لنگر میله دار
pattern start key U کلیدشروعبافت
sport skill pattern U الگوی مهارت ورزشی
spot pattern test U ازمون طرح نقطه ها
battery groung pattern U وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
operational pattern of marks by night U نقشیازعلائممشخصبرایشب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com