Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
parcel bomb
U
بمبیکهدرونبستهایجاسازیشدهوبهمحضبازشدندربستهمنفجرمیشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
parcel
U
دسته
parcel
U
بسته بندی کردن
parcel
U
امانت پستی
parcel
U
بسته
parcel
U
به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
parcel
U
قسمت گره
parcel
U
بخش
parcel
U
جزئی از یک کل
parcel
U
دربسته گذاشتن
parcel
U
گروه
parcel
U
بسته یا امانت پستی
parcel
U
امانت
parcel
U
جزء
parcel
U
دسته قطعه کوچکی از زمین
parcel gilt
U
نیم مطلا
part and parcel
U
جزء لاینفک
parcel post
U
دفتر امانات پستی
parcel post
U
بسته پستی
part and parcel
<idiom>
U
قسمت مهمولازم
parcel paper
U
یکجور کاغذ خرمایی رنگ ومخکم که برای پیچیدن بستههای پستی بکارمیرود
parcel gilt
U
توطلایی
A-bomb
U
بمباران اتمی کردن
A-bomb
U
با بمب اتمی حمله کردن
A-bomb
U
بمب اتمی
bomb
U
شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bomb out
U
شروع شیرجه از هواپیما
H-bomb
U
بمب هیدروژنی
bomb
U
بن بست
bomb
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb
U
غیر رسمی از بین رفتن
bomb
U
بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bomb
U
زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb
U
شکست فاحش
bomb
U
بمباران کردن
bomb
U
نارنجک
bomb
U
بمب
bomb
U
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb
U
مخزن
bomb
U
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
fusion bomb
U
بمب فوزیونی
incendiary bomb
U
بمب اتش زا
hung bomb
U
بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
depth bomb
U
بمب عمل کننده در زیر اب
fire bomb
U
بمب اتش زا
fire bomb
U
بمب اتش افروزبنزینی
glide bomb
U
بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
fusion bomb
U
بمب ذوب کننده
fission bomb
U
بمب اتمی
fission bomb
U
بمب هستهای
fission bomb
U
بمب شکافت
gas bomb
U
بمب گازی
leaflet bomb
U
بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
para bomb
U
بمب چتردار
plastic bomb
U
بمب خمیری
time bomb
U
بمب ساعتی
bomb factory
U
مکانغیرقانونیساختبمب
bomb scare
U
اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
car bomb
U
بمبیکهداخلیا زیر ماشینجاسازیکردهباشند
petrol bomb
U
نوعیبمببنزینی
roadside bomb
U
بمب دست ساز
letter-bomb
U
بمب نامهای
plastic bomb
U
بمب پلاستیکی
wooden bomb
U
بمب سالم و بادوام
para bomb
U
بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
neutron bomb
U
بمب نوترونی
bomb disposal
U
تخریب بمب
cluster bomb
U
لوستر چندشاخه شمش
cluster bomb
U
قالب
cluster bomb
U
کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb
U
یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bomb
U
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb
U
کلاستر
cluster bomb
U
مین خوشهای
cluster bomb
U
خوشه مین خوشهای
cluster bomb
U
خوشه
cluster bomb
U
دسته
cluster bomb
U
سنبله دسته کردن
cluster bomb
U
جمع کردن خوشه کردن
cluster bomb
U
اویز چند شاخه
bomb disposal
U
از کار انداختن بمب
depth bomb
U
بمب زیرابی
cluster bomb
U
گروه
bomb reconnaissance
U
شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
bomb proof
U
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
bomb proof
U
ضد بمب
bomb cemetery
U
محل تجمع بمبهای فاسد
bomb cemetery
U
محل تخریب بمبهای عمل نکرده
atom bomb
U
بمب اتمی
an incendiary bomb
U
بمب اتش زا یا اتش انگیز
hydrogen bomb
U
بمب ترکیبی اتمی
hydrogen bomb
U
بمب هیدروژنی
bomb alarm system
U
سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
bomb sighting system
U
سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
To burst ( exploded) a bomb.
U
بمب ترکاندن
bomb release line
U
خط رهایی بمب
bomb release point
U
نقطه رهایی بمب
bomb release line
U
خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
bomb impact plot
U
بردن محل اصابت بمب روی نقشه
bomb damage assessment
U
تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
smoke bomb discharger
U
تخلیهبمبدوددار
final bomb release line
U
اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com