English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
output bound U وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را باسرعتی کمتر از ورود داده هاانجام بدهد
output bound U کران خروجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
input output bound U شرایطی که در ان سرعت واحدپردازش مرکزی به دلیل عملیات ورودی و خروجی کم میشود
Other Matches
bound U انچه که کارائی یک سیستم رامحدود میکند
bound U :حد
out bound U عازم بیرون رفتن از بندر
out bound U رهسپار دریا
bound to go U موفف به رفتن
bound up U جزء لایتجزی
i/o bound U محدود به ورودی خروجی
to be bound over U التزام دادن
to be bound over U ملتزم شدن
to come at a bound <idiom> U خیز برداشتن
He is bound to come. U احتمال زیادی دارد که بیاید
being bound over U التزام
bound up U مجبور
bound over U ملتزم
bound up U مقید
bound U ملزم
bound U موفف
bound U ملتزم شده
bound U عازم رفتن مهیا
bound U تعیین کردن
bound U محدودکردن
bound U جست وخیز
bound U هم مرز بودن مجاوربودن
bound U مشرف بودن
bound U مقید
bound U : اماده رفتن
bound U جهیدن
bound U موجود
bound U خیز محدود کردن مقید کردن بستن
bound U خیز به خیز رفتن
bound U موفف کران
bound U مرز محدود
bound U سرحد
bound U خیز
hide bound U خشکیده متعصب
hide bound U پوست بتن چسبیده
weather bound U ممنوع ازحرکت بواسطه بدی هوا منتظرهوای خوب
egg bound U صفت مرغی که تخم درتخم دانش گشته یاپیچ خورده است
upper bound U کران بالا
iam bound to do that U من موفف به انجام ان کارهستم
half bound U درپشت وگوشه هاچرمی ودردوطرف پارچهای چرمی پارچهای
hide bound U کوتاه فکر
wind bound U دچار باد مخالف
earth-bound U در خاک
duty-bound U حینانجام وفیفه
bound book U کتابپربرگ
compute bound U با تنگنای محاسباتی
compute bound U محدودیت محاسباتی
compute bound U باتنگنای محاسباتی
compute bound U کران محاسباتی
earth-bound U عازم کرهی زمین
rock bound U دشوار
earth-bound U دنیوی
earth-bound U خاکی
earth-bound U زمینی
ice bound U احاطه شده از یخ
ice bound U یخ بسته
tape bound U با تنگنای نواری
processor bound U اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
process bound U برنامه عملیاتی و محاسباتی شرایطی که در ان سیستم کامپیوتری توسط سرعت پردازنده محدود میشود
outward bound U عازم بیرون روانه بیرون
outward bound U بیرون رو
iron bound U با اهن بسته
iron bound U دورتا دورخاره دار
iron bound U ناهموار
iron bound U سفت
it is bound to nappen U مقدراست اتفاق بیافتد
muscle bound U دارای عضلات سفت وسخت غیر قابل ارتجاع
muscle bound U سفت
ocean bound U رهشپار دریا
ocean bound U عازم دریا یااقیانوس
pot-bound U گلدانیکهبرایگیاهیکوچکباشد
rock bound U خاره بست
rock bound U سنگ بست
input bound U وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را با نرخی سریعتر از ورود داده هاانجام بدهد
input bound U کران ورودی
subscript bound U کران زیرنویس
storm bound U گرفتاریادچارطوفان
stimulus bound U محرک- وابسته
iron bound U سخت
spell bound U فریفته
spell bound U طلسم کرده طلسم شده
spell bound U افسون شده
snow bound U بازمانده از زفتن بواسطه برف
snow bound U دچار برف
rock bound U دیریاب
rock bound U محاط بصخره
out of bound play U به جریان انداختن بازی
bound barrel U لولهای که در اثر حرارت تاب برداشته
lower bound U کران پایین
homeward-bound U درراهخانه
bound barrel U لوله تاب خورده
bound electron U الکترون بسته
bound for home U اماده رفتن به کشور میهن
bound charge U بار بسته
bound in boards U با مقوا جلد شده
I feel morally bound to … U از نظر اخلاقی خود را مقید می دانم که ...
dry bound macadam U ماکادام خشک لرزشی
culture bound tests U ازمونهای فرهنگ- بسته
hom ward bound U اماده رفتن به کشور میهن
cement bound macadam U ماکادام سیمانی
internal bound block U قرقره مغز فلز
cement bound macadam U ماکادام ملاتی
It is bound (most likely)to happen . The die is cast . It is final and irrevocable. U بروبرگردندارد ( قطعی وحتمی است )
output U برونداد
output U کارکرد فرفیت
output U برونداد بروندهی
output U برون ده
output U بازداده
output U برون داد
output U محصول
output U برون گذاشت برونگذار
output U انرژی خروجی
output U ستانده
output U تولیدی
output U داده یا اطلاع تولید شده پس از پردازش با کامپیوتر.
output U تولید
output U 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output U ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
output U عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output U ارسال داده از یک کامپیوتر به صفحه نمایش یا چاپگر
output U خروجی
output U بازده
output U امکان نمایش اطلاعات میدهد
output U حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
output U ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود
output U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
output U 1-نرم افزار فرمت کردن داده یا برنامه
output U کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
output U بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
output U به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند
output U مجموعه رکوردها که کاملا طبق پارامترهای مختلف پردازش شده اند
output U وسیلهای که
output U برونداد محصول
output U که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
output pentode U لامپ پنج قطبی خروجی
output per head U تولید سرانه
output per head U بازده سرانه
output meter U سنجه انرژی خروجی
output channel U مجرای خروجی
output buffer U میانگیر خروجی
output box U جعبه فیوز
output unite U واحد خروجی
output capacitance U فرفیت خروجی
output listing U سیاهه خروجی
output channel U کانال خروجی
output circuit U مدار خروجی لامپ الکترونی
output control U تنظیم انرژی خروجی
output data U داده خروجی
output device U دستگاه خروجی
output electrode U الکترد خروجی
output equipment U تجهیزات خروجی
output impedance U ناگذرایی خروجی
output impedance U امپدانس خروجی
output media U رسانه خروجی
output power U توان خروجی
output process U فرایند خروجی
per capita output U تولید سرانه
potential output U تولید بالقوه
power output U توان خروجی
rate of output U نرخ تولید
rated output U توان نامی
reactor output U توان راکتور
tatal output U خروجی کل
voice output U خروجی صوتی
voice output U خروجی به صورت صدا
guarded output U خروجی حفاظ دار [مهندسی برق] [الکترونیک]
rate of output U میزان تولید
output devices U شیوههایتولید
output jack U جکخروجی
peak output U حداکثر تولید
output voltage U ولتاژ ثانویه فشار الکتریکی ثانویه
output voltage U ولتاژ خروجی
output rate U نرخ تولید
output resonator U همنواگر جعبهای خروجی
output routine U روال خروجی
output shaft U محور خروجی
output speed U سرعت خروجی
output stage U مرحله خروجی
output state U حالت خروجی
output stream U مسیل خروجی
output stream U نهر خروجی
output transformer U مبدل خروجی
output triode U لامپ تریود خروجی
output tube U لامپ خروجی
output variability U تغییرات تولید
output monitor U صفحهنمایشگرخارجی
effective output U بازداده موثر
input/output U سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
input/output U اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output U وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
input/output U بررسی
input/output U مدیریت و کنترل میکند
input/output U وسیله جانبی
input/output U پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
input/output U استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
input/output U آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
input/output U داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com