Perdic | original equipment manufacturer | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 151 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	original equipment manufacturer U	شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
	original equipment manufacturer U	سازنده تجهیزات اصلی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	manufacturer U	سازنده
	manufacturer U	صاحب کارخانه
	manufacturer U	تولید کننده سازنده
	manufacturer U	تولید کننده
	computer manufacturer U	سازنده کامپیوتر
	manufacturer's software U	نرم افزار سازنده
	manufacturer's agent U	نماینده تولیدکننده
	manufacturer's agent U	نماینده سازنده
	original U	دیسک داده اصلی
	original U	که از آن می توان کپی گرفت
	original U	آنچه اول استفاده یا ساخته شود
	original U	ابتدایی
	original U	اصیل
	original U	بکر
	original U	بدیع
	original U	منبع سرچشمه
	original U	اصل
	original U	اصلی
	original U	مبتکر ابتکاری
	original U	اغازین
	original U	ابتکاری
	original U	نسخه اولیه
	original U	نسخه اصلی
	original ground U	زمین طبیعی
	original ground U	زمین بکر
	original soil U	خاک بکر
	original language U	زبان اصلی
	original map U	نقشه اصلی
	original sin U	نخستین گناه ادم ابوالبشر
	original response U	پاسخ ابتکاری
	original map U	نقشه مادر
	original document U	اصل سند
	original overlay U	پوششاصلی
	the original letter U	عین نامه
	original nature U	طبع اغازین
	original document U	بنچاق
	original data U	داده اصلی
	original ground level U	تراز زمین طبیعی
	original and derivative estate U	مال اصلی و مال فرعی
	original and derivative estate U	اصل مال یا نمائات یا منافع ان
	It is avery good ( an original ) idea. U	فکر بسیار خوبی است
	Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow. U	این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
	equipment U	لوازم
	equipment U	تجهیز
	equipment U	تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
	equipment U	وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
	equipment U	خطای سخت افزاری و نه نرم افزاری
	equipment U	اثاثیه
	equipment U	اثاثه
	equipment U	ساز و برگ
	equipment U	دستگاه
	equipment U	ساز وبرگ
	equipment U	تجهیزات
	test equipment U	وسایل ازمایش
	transfer equipment U	تجهیزات
	honing equipment U	تجهیزات سنگ زنی
	technical equipment U	تجهیزات فنی
	machine equipment U	تجهیزات ماشین
	nitriting equipment U	تجهیزات ازت دهی
	mechanical equipment U	تجهیزات مکانیکی
	telephone equipment U	دستگاه تلفن
	peripheral equipment U	تجهیزات جنبی
	test equipment U	دستگاه ازمایش لامپ
	sampling equipment U	دستگاه نمونه گیر
	output equipment U	تجهیزات خروجی
	table of equipment U	جدول ساز و برگ
	pool equipment U	وسایل پارک موتوری
	telephone equipment U	تجهیزات تلفن
	pool equipment U	وسایل تعمیرگاه
	standby equipment U	تجهیزات جانشینی
	protective equipment U	تجهیزات حفافتی
	radar equipment U	تجهیزات رادار
	sonic equipment U	وسایل اوایی
	sonic equipment U	وسایل اوازی
	two way telephone equipment U	تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
	accessory equipment U	تجهیزات یدکی
	auxiliary equipment U	وسایل یدکی
	auxiliary equipment U	وسایل کمکی
	auxiliary equipment U	وسائل کمکی
	auxiliary equipment U	تجهیزات جانبی
	equipment logbook U	دفتر تجهیزات
	check out equipment U	وسایل ازمایشگاهی
	check out equipment U	وسایل بازدید محل
	control equipment U	ابزار نظارت
	auxiliary equipment U	تجهیزات کمکی
	authentication equipment U	وسایل تعیین نشانی
	accessory equipment U	وسایل یدکی
	ancillary equipment U	تجهیزات اضافی
	ancillary equipment U	وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
	ancillary equipment U	equipment peripheral
	ancillary equipment U	وسیله جانبی
	ancillary equipment U	تجهیزات جانبی
	ancillary equipment U	تجهیزات پیرامونی
	authentication equipment U	وسایل تعیین معرف
	control equipment U	ابزار وارسی ابزار پایش
	cryptoancillary equipment U	وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
	ventilating equipment U	تجهیزات تهویه
	camping equipment U	لوازم مخصوصاردو
	equipment logbook U	دفترچه خدمتی تجهیزات
	equipment reserve U	ذخیره تجهیزاتی
	extra equipment U	تجهیزات اضافی
	extra equipment U	متعلقات ویژه
	x ray equipment U	تجهیزات اشعه رونتگن
	garage equipment U	تجهیزات گاراژ
	handling equipment U	تجهیزات بار
	equipment failure U	خرابی تجهیزاتی
	equipment compatibility U	همسازی تجهیزاتی
	equipment bay U	محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
	deadlined equipment U	لوازم و تجهیزات از کار افتاده
	equipment rack U	پایهوسایل
	equipment lock U	قفلتجهیزات
	electric equipment U	تجهیزات الکتریکی
	equipment compartment U	کوپهتجهیزات
	equipment bag U	ساک دستی بازیگر
	I expended all my capital on equipment. U	تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
	error of measuring equipment U	خطای وسیله اندازه گیری [ریاضی]
	ground airport equipment U	تجهیزاتزمینیهواپیما
	t parameter equipment circuit U	مدار معادل به صورت " T "
	paint spraying equipment U	تجهیزات رنگ پاشی
	technical equipment compartment U	قسمتوسایلتخصصی
	producer durable equipment U	تجهیزات با دوام تولیدی
	emergency brake equipment U	تجهیزات ترمز اضطراری
	dust collection equipment U	وسایل گردگیری
	digital equipment corporation U	سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
	data terminal equipment U	تجهیزات ترمینال داده
	data communications equipment U	تجهیزات ارتباطات داده ها
	crushing and grinding equipment U	دستگاههای خرد کننده
	core blowing equipment U	تجهیزات دمیدن هسته
	concrete vibrating equipment U	ویبراتور بتن
	automobile radio equipment U	رادیوی اتومبیل
	aircraft role equipment U	تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
	aircraft mission equipment U	وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
	mold making equipment U	تجهیزات قالب سازی
	fired process equipment U	دستگاه خشک کن شعلهای
	heat treating equipment U	تاسیسات عملیات حرارتی
	precision measuring equipment U	تجهیزات سنجش دقیق
	peripheral equipment operator U	متصدی تجهیزات جانبی
	oil reclamation equipment U	تجهیزات احیا روغن
	mobile lubricating equipment U	تجهیزات روغنکاری متحرک
	mobile equipment pool U	بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
	airborne intercept equipment U	وسایل استراق سمع هوابرد
	induction melting equipment U	تجهیزات ذوب القائی
	image conversion equipment U	دستگاه مبدل تصویر
	high frequency heating equipment U	تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
	high tension bridge equipment U	دستگاه ازمایش فشار قوی
	table of organization and equipment (toe U	جدول سازمان و تجهیزات
	heating/air conditioning equipment U	تهویه
	aviation life support equipment U	وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
	heating/air conditioning equipment U	وسائلگرمادهی