English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
orange forces U علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
orange پرتقالی
orange U مرکبات نارنجی
orange U نارنج
orange U پرتقال
glove orange نارنگی [گیاه شناسی]
china orange نارنگی
sour orange U درخت نارنج
sour orange U نارنج
orange blossom U تزئینکنندهعروسی
To squeeze an orange . U پرتقال را فشردن
orange juice U آب پرتقال
I'd like some orange juice. من آب پرتقال میخواهم.
mandarin orange نارنگی [گیاه شناسی]
orange pekoe U چای زرین
mock orange U یاس درختی
mock orange U یاس شیروانی
Orange Book U مجموعه استانداردهای Philips که قالب ROM-CD قابل ضبط را بیان میکند
methyl orange U نارنجی متیل
orange flower U بهار نارنج
orange flower U گل نارنج یاپرتغال
orange pekoe U چای زرین اعلی
orange peel U پوست یا خلال نارنج
orange flower water U عرق بهار نارنج
He gulped down the orange juice . U آب پرتقال رایکباره سر کشید
It's Lombard Street to a China orange. <idiom> U کاملا مسلم وقطعی است.
essential oil of orange flower U عطر بهار نارنج
It's Lombard Street to a China orange. <idiom> U بطور قطع [حتما] اتفاق می افتد.
forces U تحمیل کردن
forces U نافذ
forces U شروع به عمل یا کار
forces U کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
forces U مجبور کردن کسی به انجام کاری
forces U قدرت
forces U عنف
forces U مجبورکردن
forces U راندن
forces U بی عصمت کردن
forces U بزور بازکردن
forces U مجبورکردن بزورگرفتن
forces U مسلح کردن
forces U نیرو
forces U جبر
forces U نفوذ
forces U قوا
forces U درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
forces U خشونت نشان دادن
forces U عده
forces U شدت عمل
forces U بردار نیرو
forces U بیرون کردن
forces U بازور جلو رفتن تحمیل
forces U مجبور کردن
forces U ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forces U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces U پاس بی هدف
forces U یکان قسمت نظامی
forces U فشار دادن
forces U قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
forces U وادار کردن
forces U زور
forces U نیروی نظامی
special forces U نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
fundamental forces U نیروهای بنیادی [فیزیک]
opposing forces U نیروهای درگیر نبرد
opposing forces U نیروهای متخاصم
marine forces U نیروی تفنگدار
market forces U نیروهای بازار
market forces U عوامل موثردر بازار
fundamental forces U اندرکنش های بنیادی [فیزیک]
nato forces U نیروهای پیمان ناتو
naval forces U نیروهای دریایی
naval forces U نیروی دریایی
nuclear forces U نیروهای هستهای
marine forces U تفنگداران دریایی
orientation forces U نیروهای دو قطبی- دو قطبی
triangle of forces U مثلث نیروها
transient forces U نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
system of forces U دستگاه نیروها
special forces U نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
seato forces U نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
screening forces U نیروهای پاسیور
restraining forces U نیروهای مهار کننده
resolution of forces U تجزیه نیروها
regional forces U نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
polygon of forces U بس گوشه نیروها
polygon of forces U کثیرالاضلاع نیروها
political forces U نیروهای سیاسی
people forces U نیروی چریکی دفاع از خود در شهرو دهات
people forces U نیروی پایداری
parallelogram of forces U متوازی الاضلاع نیروها
package forces U نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
triangle of forces U سه گوشه نیروها
lateral forces U نیروهای عرضی
task forces U تاسک فورس
air forces U نیروی هوایی
army forces U نیروهای زمینی
army forces U نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
assigned forces U نیروهای زیر امر
assigned forces U نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
auxiliary forces U قوای کمکی
auxiliary forces U نیروی کمکی
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
blue forces U نیروهای خودی
blue forces U نیروهای ابی
expeditionary forces U قشون استعماری
expeditionary forces U نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces U نیروی اجرای عملیات
armed forces U مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
armed forces U نیروهای مسلح
police forces U نیروی انتظامی
police forces U نیروی پلیس
police forces U دادگاه پلیس
task forces U گروه کار
expeditionary forces U نیروی اعزامی
combat forces U نیروهای رزمی
landing forces U نیروهای پیاده شونده
enemy forces U نیروهای دشمن
forces of production U نیروهای تولید
four forces of nature U چهار نیروی بنیادی طبیعت
friendly forces U نیروهای خودی
garrison forces U نیروهای پادگانی
garrison forces U قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
ground forces U نیروی زمینی
ground forces U نیروهای زمینی
irregular forces U نیروهای نامنطم
irregular forces U نیروهای چریکی
land forces U قوای بری
land forces U نیروی زمینی
landing forces U نیروها پیاده شونده به ساحل
landing forces U قوای اب خاکی
distribution of forces U واگذاری نیروها
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
differential forces U نیروهای دیفرانسیلی
composition of forces U ترکیب نیروها
distribution of forces U تقسیم نیروها
contingencey forces U نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
component forces U نیروهای مولفه
component forces U نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
combined forces U نیروهای مرکب
balance collective forces U نیروهای کلی متعادل
sum of all external forces U حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
peace keeping forces U نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
armed forces courier U پیک نیروهای مسلح
armed forces courier U پیک ارتشی
armed forces police U دژبان نیروهای مسلح
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
amphibious striking forces U نیروهای ضربتی اب خاکی
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . U درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
van der waals forces U نیروهای وان در والس
attack carrier striking forces U نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
dipole dipole forces U نیروهای دو قطبی- دوقطبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com