English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
optimal merge tree U نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
optimal U حد مطلوب
optimal U بهینه
optimal U مربوط به کمال مطلوب
optimal U بهین
optimal <adj.> U بهین
optimal solution U راه حل بهینه
optimal planning U برنامه ریزی مطلوب
optimal performance U کارکرد بهینه
optimal distribution U توزیع ایده ال
optimal distribution U توزیع بهینه
optimal level U سطح بهینه
optimal planning U برنامه ریزی بهینه
optimal solution U راه حل مطلوب
optimal recalculation U محاسبه مجدد بهینه
merge U یکی کردن
merge U ترکیب کردن یکی شدن
merge U ادغام شرکتها
merge U در هم امیزی
merge U ادغام شدن
merge U غرق شدن ادغام کردن
merge U برنامه کاربردی نرم افزاری که فایلهای ذخیره شده در فایل جدید ادغام شده اند
merge U ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
merge U ادغام کردن
merge U ترکیب کردن
merge U ممزوج کردن ترکیب کردن
merge U فرورفتن مستهلک شدن
merge sort U ادغام و جور کردن
sort merge U جور کردن و ادغام
mail merge U ادغام پستی
merge print program U برنامهای که به استفاده کننده اجازه میدهد تافرمهای مشخصی را تولیدکند
merge sorting algorithm U الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
sort merge program U پردازش تعمیم یافته
tree bench [bench encircling a tree trunk] U نیمکت [دور تنه ] درخت
the f. of a tree U برگهای درخت
tree U قالب کفش چوبه دار
before the tree U جلو درخت
tree U شجره النسب درخت کاشتن
tree U بشکل درخت شدن
tree U شجر
tree U درتنگنا قرا ردادن
tree U شاخسار
tree U روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
tree U سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
tree U درخت
tree U مین میکند
tree U مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
tree U سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
tree U فرمان TREE
tree U بدرخت پناه بردن
to lop a tree U درختی را آراستن
to prune a tree U درختی را آراستن
to girdle a tree U پوست درخت راحلقهای بریدن
threaded tree U درخت پیچ دار
pulm tree U درخت نارگیل
to lop a tree U سرشاخه درختی را زدن
the root of a tree U ریشه درخت
the pith of a tree U مغز درخت
summer tree U تیرسردر
summer tree U حمال
to prune a tree U سرشاخه درختی را زدن
summer tree U شاه تیر
stunted tree U درخت رشد نکرده وکوتاه
strawberry tree U توت فرنگی درختی
saddle tree U یکجورگل لاله درامریکای شمالی
shoe tree U قالب کفش
smoke tree U بوته سماق
sorrel tree U ترشک درختی
spanning tree U درخت پوشا
spanning tree U روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
spanning tree U زیرگرافی از یک گراف
spindle tree U اونموس
gum tree U درخت صمغ
sorrel tree U درخت ترشک
saddle tree U قلتاق
the foot of the tree U پای درخت
walnut tree U درخت گردو
A tree is known by its fruit. <proverb> U درخت از میوه اش شناخته مى شود.
A tree is known by its fruit . <proverb> U درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
He uprooted the tree . U درخت را از ریشه ( جا ) ؟کند
The tree wI'll die . U درخت خشک خواهد شد
tree-lined U درختکارینشده
tree trunk U ساقهاصلیدرخت
tree pruner U درختآرا
date tree U درخت خرما
lemon tree U درخت لیمو
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
oak tree U درخت بلوط
Deciduous tree U درخت برگریز
Coniferous tree U درخت جوزدار [ از فامیل کاج ]
tree frog U قورباغهدرختی
ornamental tree U درختتزئینی
tree network U شبکه درختی
tree house U خانه بالای درخت
tree farm U خزانه درخت
tree farm U محوطه درخت کاری جنگل
tree diagram U نمودار درخت
to truncate a tree U شاخههای درختی را زدن
to spray a tree U داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
to shin up a tree U از درختی بالارفتن
tree of heaven U درخت عرعر
tree planting U درختکاری
tree sort U مرتب کردن درختی
cross-tree U [رابط عرضی دکلها]
unordered tree U درخت نامرتب
tree traversal U تقاطع درختی
tree surgery U تشریح علمی درخت
tree surgeon U ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
tree structure U ساختاردرختی
tree structure U ساختار درخت
tree structure U ساخت درختی
to girt a tree U دوردرختی راپیمودن
family tree U شجره
cross tree U رابط عرضی دکلها
cornel tree U درخت زغال اخته
coffee tree U درخت قهوه
clothes tree U چنگک لباس
clothes tree U چوب لباسی
christmass tree U ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
chocolate tree U درخت کاکائو
cherry tree U درخت گیلاس
crown tree U شمع
ebony tree U خرماندو
gallows tree U چوبه دار
flame tree U درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
fir tree U درخت صنوبر
fig tree U درخت انجیر
dragon tree U درخت خون سیاووشان
decision tree U درخت تصمیم
decision tree U اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
decision tree U مسیر تصمیم گیری
chaste tree U فلفل بری
chaste tree U دل اشوب
axle tree U میله میان دو چرخ
apple tree U درخت سیب
almond tree U درخت بادام
agriot tree U چوب چپق
abel tree U درخت سپیدار که نام لاتین ان alba populus است
Christmas tree U جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
family tree U شجره نامه
family tree U نسب نامه
china tree U شالسنجان
china tree U زیتون تلخ
box tree U درخت شمشاد
boot tree U قالب چکمه یا پوتین
binary tree U درخت دودوئی
binary tree U درخت دودویی
bean tree U درخت خرنوب
plane tree U درخت چنار
barren tree U درخت بی میوه
balsam tree U درخت بلسان
gender tree U شجره نامه
gender tree U سلسه دودمان نسب نامه
roof tree U کش دیرک افقی چادر
mulberry tree U درخت توت
minimal tree U درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
minimal tree U درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
mastic tree U درخت چاتلنغوش
mastic tree U درخت بنه
margosa tree U ازاد درخت شالسنجان
margosa tree U تلخ
margosa tree U زیتون
locust tree U درخت اقاقیا
ordered tree U درخت مرتب شده
roof tree U کش بالای شیروانی
ridge tree U کش بالای شیروانی
plum tree U درخت گوجه
plum tree U درخت الو
planer tree U درخت ازاد
pear tree U درخت گلابی
peach tree U درخت هلو
parse tree U درخت تجزیه
locus tree U درخت خرنوب
locus tree U درخت اقاقیا
in the green tree U سرسبز
huffman tree U درختی با کمترین مقادیر
i saw one climbing the tree U یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
he is up a gum tree U کاردبه استخوانش رسیده است
in the green tree U خوشبخت
joshua tree U درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
hat tree U کلاه اویز
grass tree U نوعی زنبق استرالیایی
genealogical tree U نسب نامه
genealogical tree U شجره نامه
judas tree U درخت ارغوان
in the green tree U بخت سبز
backing up the wrong tree <idiom> U [دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
to lop off a branch [from a tree] U شاخه ای را [از درختی] بریدن
wild oriental a tree U ارژن
snow ball tree U گل بدماغ
to chop dowm a tree U درختی را انداختن
bald animal or tree U درخت یا حیوان برهنه
optimum tree search U جستجوی بهینه درخت
the tree shoot out brances U ازدرخت شاخه هایی بیرون زد
the tree sheltered us fromrain U درخت مارا ازباران پناه داد
bark up the wrong tree <idiom> [درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
He hitched the horse to a tree. U دهنه اسب را به درخت گره زد ( بست )
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
to snag a tree trunk U ته شاخههای درخت را زدن وانرا صاف کردن
To tie the horse to the tree. U اسب رابدرخت بستن
The apple does not fall far from the tree. <proverb> U درست شبیه پدر.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com