English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 21 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
opposition U ضدیت
opposition U مخالفت
opposition U مقاومت تضاد
opposition U مقابله
opposition U دشمنی
opposition U تقابل
opposition U حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
opposition U تضاد
opposition U تناقض
opposition U اقلیت
opposition U با the گروه اقلیت درمجلس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in opposition U تقابل فاز
to be in the opposition U مخالف بودن
they offered no opposition U مقاومت یا ضدیتی نکردند
To blast the opposition . U مخالفین راکوبیدن
The opposition parties . U احزاب مخالف
opposition party U حزب مخالف [سیاست]
opposition parliamentary group U گروه مخالف در مجلس پارلمانی [سیاست]
opposition jupiter to the sun U تقابل بر جیس با خورشید
finger thumb opposition U تقابل شست و انگشت
I foud myself in opposition to my friends on this question . U در مورد این موضوع نظریات مخالفی با دوستانم داشتم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com