English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3843 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
open shop U بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
open shop U سیستم باز
open shop U با کارکرد ازاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
keep shop U دکانداری کردن
shop U محل ساخت
shop U کارخانه خرید کردن
shop around <idiom> U به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to keep shop U دکان داشتن
shop U کارخانه
to keep shop U دکان داری کردن
shop U دکان
shop U مغازه
shop U فروشگاه
shop U کارگاه تعمیرگاه
shop U کارگاه
shop U خریدکردن
shop U مغازه گردی کردن دکه
corner shop U مغازهکوچک
milling shop U کارگاه فرزکاری
closed shop U موسسه کارشناسی
betting shop U جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
chip shop U مغازهایکهدر آنموادخوراکیفروختهمیشود
closed shop U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
sex shop U فروشگاهمربوطبهلذاتجنسی
shop assistant دستیار مغازه دار
shop floor U کارگرانکارخانهدرمقایسهبامدیران
bucket shop U جای شرط بندی وقمار روی سهام و مانند ان
shop-soiled U آسیبدیدهوکثیف
nickel shop U ساچمه نیکلی
molding shop U کارگاه قالب گیری
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
closed shop U سیستم بسته
closed shop U با کارکردانحصاری
antique shop U فروشگاه اشیاء عتیقه
tea shop U رستوران
beauty shop U ارایشگاه
repair shop U تعمیرگاه
break into a shop U دکانی را زدن
cartwright's shop U دوچرخه سازی
coffee shop U رستوران
dram shop U جایگاه نوشابه فروشی
electroplating shop U کارگاه عملیات گالوانیزهای
field shop U کارگاه صحرایی
field shop U تعمیرگاه صحرایی
fitting shop U کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
base shop U تعمیرگاه پادگانی
base shop U تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
tea shop U نهارخوری قهوه خانه
coffee shop U قهوه خانه
machine shop U کارگاه محاسبات ماشینی
sweet shop U مغازهشیرینیوسیگارفروشی
acre shop U حق الارض
pawn shop U مغازهی کارگشایی و گروبرداری
lathe shop U کارگاه تراشکاری
lathe shop U تراشکاری
beauty shop U سالن ارایش وزیبایی
assembly shop U کارگاه مونتاژ
talk shop <idiom> U درموردکار شخصی صحبت کردن
die shop U حدیده سازی
shop boy U شاگرد
shop boy U پادو
shop drawing U نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
shop girl U شاگرد دکان
to shut up a shop U مغازه ای را بستن
shop girl U شاگرد پادو
shop keeper U دکان دار
shop keeper U صاحب دکان
shop lifter U دکان بر
shop lifter U دزد مشتری نما
shop boy U شاگرد دکان
repair shop U workshop
shop front U ازاره نمای بنا
shop fronts U ازاره نمای بنا
pattern shop U کارگاه مدل سازی
print shop U بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
pro shop U فروشگاه باشگاه حرفهای
grocer's shop U بقالی
food shop U بقالی
grocer's shop U خواربار فروشی
food shop U خواربار فروشی
railway shop U تعمیرگاه راه اهن
shop lifting U دزدی از مغازه ها
smith's shop U اهنگری
chemist's shop U داروخانه
winding shop U کارگاه سیم پیچی
welding shop U کارگاه جوشکاری
union shop U یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
to talk shop U در باره کار صحبت کردن
tommy shop U دکان خواربارفروشی یانانوایی
union shop U مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
tuck shop U مغازه قنادی
window shop U به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
tuck shop U مغازه حلویات
shop supply U اماد تعمیرگاهی
shop supply U وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
jumble shop U دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
shop test U ازمایش کارگاهی
shop steward U رئیس گروه
smith's shop U کارگاه اهنگری
shop stewards U رئیس گروه
fish and chip shop U جائیکهغذاهاییمثل"ماهیسرخشده" "سوسیس"وغیرهمیفروشد
hand molding shop U قالبریزی دستی
The goods in this shop could not be flogged. U اجناس این مغازه باد کرده
bull in a china shop <idiom> U کسی که همه چیزرا به هم میریزد
plate molding shop U مدلسازی
shop or work drawing U نقشه در حین انجام کار
loam molding shop U قالب گیری ماسهای
mobile repair shop U تعمیرگاه سیار
automatic turning shop U کارگاه تراشکاری
machine shop tool U ابزار ماشینی
ingot dressing shop U پرعیار کردن شمش
This shop deals in goods of all sorts . U دراین مغازه همه چیز معامله می شود
I walked past the shop ( store ) . U از جلوی فروشگاه گذشتم
the open U ملا عام
the open U هوای ازاد
open out U بسط دادن
open out U توسعه دادن
the open U ملاء عام
X/OPEN U ول ایجاد سیستمهای باز هستند
to open out U بسط دادن
To come into the open. U آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
to open out U گستردن
to open out U توسعه دادن
to open out U باز کردن
open U درمعرض
open U دایر
open U زمین باز گسترده
open U مروحه را باز کنید
open U سکی
open U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
open U وزن ازاد
open U وضع زه هنگام کشیده شدن
open U خط بازبی دفاع
open U اشکار
open U قابل بحث
open U بی دفاع واریز نش
open U بلامتصدی
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open U پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
open U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open U دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
open U ازاد
open U فضای باز
open U باز
open U روباز
open U ازاد اشکار
open U بی الایش
open U مهربان رک گو
open U صریح
open U مفتوح
open U بی ابر
open U واریز نشده
open U بازکردن
open U گشودن گشادن
open U افتتاح کردن اشکارکردن بسط دادن
open U :باز
open U مفتوح شدن
open U شکفتن
open U گشوده سرگشاده
open U روشن شدن خوشحال شدن
open U باز شدن
open U کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open U فایل خواندنی و نوشتنی
open U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open to any one U مباح
open U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open U نابسته
open U برداشتن پوشش یا باز کردن در
open U آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
open U بی پناه
open U باز کردن باز شدن
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
open U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
open U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
open system U سازگان باز
to open a can of worms <idiom> U چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
open-handed <adj.> U دست و دلباز
to open something to [the] traffic U چیزی را برای [دسترسی به] ترافیک باز کردن
open to question <adj.> U مورد شک
open to question <adj.> U مشکوک
rights open to everyone U مباحات
open syllable U هجائی که به حرف e پایان پذیرد
open light U پنجره واشو
open lines U خطوط باز شطرنج
open loop U مدار باز
open loop U حلقه باز
open machine U ماشین باز
open space U میدان
open space U گردشگاه ازاد
open storage U انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
open subrotine U زیرروال باز
open subroutine U زیرروال باز
open system U سیستم باز
open treaty U معاهده باز
open terrace U مهتابی
open the door to U مجال دادن به
open travers U پیمایش باز
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
open trade U تجارت ازاد
open tournament U تورنمنت ازاد شطرنج
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com