English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
open cheque U چک انتقال پذیر
open cheque U چک قابل انتقال
open cheque U چک معمولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cheque U چک
cheque U برات
cheque U حواله
dishonoured cheque U چک بی محل
draw a cheque for U حواله کردن
dud cheque U چک بی محل
draw a cheque for U چک کشیدن
crossed cheque U چک مسدود
counterfoil of a cheque U ته چک
cleared cheque U چک وصول شده
crossed cheque U چک بسته
bad cheque U چک برگشتی
bouncing cheque U چک برگشتی
traveller's cheque U چک مسافرتی
antedated cheque U چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
bearer cheque U چک حامل
bearer cheque U چک در وجه حامل
bounced cheque U چک برگشتی
cancelled cheque U چکی که وجه ان را بانک به اورنده چک پرداخته است
cheque book U دفترچه چک
cheque without funds U چک بی محل
cheque card U کارتشناساییمخصوصدریافتچک
order cheque U چک به حواله کرد
order cheque U چک در نام فرد خاص
postdated cheque U چک وعده دار
stale cheque U چک تاریخ گذشته
stale cheque U چک قدیمی
to cash a cheque U چک را نقد کردن
blank cheque U چک سفید
blank cheque U سفید مهر
cheque book U دسته چک
cheque book cover U پوششدفترچهچک
blank signed cheque U چک سفید امضاء
to bounce [cheque/check] U برگشتن [چکی]
cheque to a person's order U چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
To cancel ( an invitation , a passport, a cheque). U باطل کردن (دعوت ،گذرنامه ،چک )
calculator/cheque book holder U دفترچهنگهدارندهحساب
open U کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open U آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
open U فایل خواندنی و نوشتنی
open U برداشتن پوشش یا باز کردن در
open U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
open U نابسته
open U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
the open U ملاء عام
to open out U باز کردن
open U باز کردن باز شدن
to open out U بسط دادن
open out U بسط دادن
open out U توسعه دادن
to open out U توسعه دادن
the open U ملا عام
open to any one U مباح
the open U هوای ازاد
to open out U گستردن
To come into the open. U آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
X/OPEN U ول ایجاد سیستمهای باز هستند
open U روشن شدن خوشحال شدن
open U واریز نشده
open U بازکردن
open U گشودن گشادن
open U افتتاح کردن اشکارکردن بسط دادن
open U مفتوح شدن
open U شکفتن
open U روباز
open U باز شدن
open U بی ابر
open U بی پناه
open U درمعرض
open U زمین باز گسترده
open U :باز
open U مفتوح
open U گشوده سرگشاده
open U دایر
open U ازاد اشکار
open U بی الایش
open U صریح
open U باز
open U فضای باز
open U وزن ازاد
open U وضع زه هنگام کشیده شدن
open U خط بازبی دفاع
open U اشکار
open U قابل بحث
open U بی دفاع واریز نش
open U بلامتصدی
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
open U دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
open U پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
open U مهربان رک گو
open U ازاد
open U مروحه را باز کنید
open U سکی
open to the public U اشکار در نزد همه
open to attack U در معرض حمله
open theft U سرقت مشهود
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
open syllable U هجائی که به حرف e پایان پذیرد
open the door to U مجال دادن به
open system U نظام باز
open terrace U مهتابی
open system U سیستم باز
open system U سازگان باز
open interval U فاصله نا محدود [بی کران] [ریاضی]
open verdict U رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open universe U جهان باز
open wire U سیم لخت
open travers U پیمایش باز
open wire U سیم هوایی
open trade U تجارت ازاد
open tournament U تورنمنت ازاد شطرنج
open treaty U معاهده باز
open water U فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
open to the public U برملا
open to the public U علنی
open to the public U واضح درنظر عموم
open vertict U رای حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open subroutine U زیرروال باز
open heartedness U راست بازی
open hearted U راست باز خوش گمان
open hearted U دل و زبان یکی
open hawse U زاویه میان دو لنگر
open hands U دست باز بودن
open hands U سخاوت
open handed U بخشنده
open handed U گشاده دست گشاده کف
open handed U دست باز
open guard U گارد باز
open group U گروه باز
open game U بازی باز شطرنج
open frame U هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
open fire U شروع
open heartedness U رک گویی صداقت
open heartedness U خوش گمانی
open subrotine U زیرروال باز
open storage U انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
open space U گردشگاه ازاد
open space U میدان
open machine U ماشین باز
open loop U حلقه باز
open loop U مدار باز
open lines U خطوط باز شطرنج
open light U پنجره واشو
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
open indent U سفارش خرید باز
open ice U قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
open hospital U بیمارستان ازاد
open hearth U کوره فولاد سازی دهان باز
open fire U اتش
open wiring U سیمکشی باز
to knock something open U با ضربه چیزی را باز کردن
open secrets U سر افشا شده
open secrets U راز آشکار
open secret U سر افشا شده
open secret U راز آشکار
with open arms U بااغوش باز بابازوهای گشاده
wide open U حمله
to open the door to U مجال دادن
to open the ball U پیش قدم شدن
to open the ball U اول رقصیدن
open day U روزیکهعموم مردم میتوانندازمکانهایخاصیمثلمدرسهیایکموسسهآزادانهبازدیدکنند
open prison U زندانیکهبهزندانیانآزادیبیشتریدادهمیشود
Open University U دانشگاهیدربریتانیاکهداوطلبانآزاددرآنجاتحصیلمیکنند
Please open this bag. لطفا این کیف را باز کنید.
open secret <idiom> U راز فاش شده
open one's heart <idiom> U از ته قلب حرف زدن
Open the door. U در درراباز کن
He is open to bribery. U اهل رشوه (رشوه گیری) است
Open-plan <adj.> U سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
In the open air. U در هوای آزاد.
Open to the publice. U ورود برای عموم آزاد است
with open arms <idiom> U با گرمی استفاده کردن
to strike something open U با ضربه چیزی را باز کردن
open-plan U ساختمانیکههرطبقهآنفقطداراییکمحوطهوسیعاستودارایاتاقنیست
open-necked U پیراهنیابلوزبدونیقه
open-cast U معدنیکهدرآنذغالسنگوسایرموادکانیدرنزدیکسطحزمینیافتمیشوند
to open parliament U مجلس راافتتاح کردن
to open parliament U مجلس را گشودن
to split open U با دو نیم شدن [از هم جدا شدن] باز کردن
to break open U شکستن
the secret will open to me U خواهد گردید
the secret will open to me U ان راز بمن اشکار
the open of a street U دهنه خیابان
the open door U ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
open to question <adj.> U مشکوک
to open something to [the] traffic U چیزی را برای [دسترسی به] ترافیک باز کردن
rights open to everyone U مباحات
to open a can of worms <idiom> U چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
to break open U سوراخ کردن
open to question <adj.> U مورد شک
to fly open U بازشدن
to open one's mind U دل خود را خالی کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com