Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
one or other of you lies
U
یکی از شما دو تن دروغ می گوید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lies
U
:دروغ گفتن
lies
U
سخن نادرست گفتن
lies
U
دروغ
lies
U
کذب
lies
U
: دراز کشیدن استراحت کردن
lies
U
خوابیدن
lies
U
افتادن
lies
U
ماندن
lies
U
واقع شدن
lies
U
قرار گرفتن
lies
U
موقتاماندن
lies
U
وضع
lies
U
موقعیت چگونگی
lies
U
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
as far as in me lies
U
انچه از من بر می اید
as far as in me lies
U
تا انجاکه در حدود توانایی من است
here lies
U
در اینجا دفن است
here lies
U
در اینجاخوابیده
here lies
U
است
it lies before us
U
پیش روی ما واقع شده است پیش روی ما است
it lies beyond his competence
U
در صلاحیت او نیست
it lies on the east of
U
در خاور واقع
it lies on the east of
U
است
love lies bleeding
U
گل تاج خروس
love lies bleeding
U
زلف نوعروسان
love lies bleeding
U
گل همیشه بهار
that city lies in ruins
U
ان شهر خراب
that city lies in ruins
U
است
the fault lies with him
U
تقصیر با اوست
the remedy lies in this
U
چاره ان اینست
the rest lies with you
U
باقی ان با خودتان است
the valley lies below
U
ده در پایین است
this line lies north
U
این خط شمالی
this line lies north
U
جنوبی است
white lies
U
دروغ مصلحتآمیز
white lies
U
دروغ سفید
To the best of my ability. For all I am worth . As far as in my lies
U
تا آنجا که تیغم ببرد
The crime lies heavily on his conscience.
U
جنایت اش بار سنگینی بر وجدان اواست
Dont spin such yarns . Dont tell lies.
U
دیگر صفحه نگذار ( دروغ نساز )
A pack of lies .
U
یک مشت دروغ
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas..
<proverb>
U
کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
I wonder what lies in store for me in the future.
U
من دوست داشتم بدانم که برای من در آینده چه پیش می آید.
It's her fault.
[She is to blame for it.]
[The blame lies with her.]
U
تقصیر
[سر]
او
[زن]
است.
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents.
U
بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
only death does not tell lies
U
تنها مرگ است که دروغ نمی گوید
The responsibility lies with you.
U
مسئولیت با شما است.
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com