English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 43 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
occupational hierarchy U سلسله مراتب شغلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hierarchy U گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy of needs U سلسله مراتب نیازها
hierarchy U روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy U ساختار دادهای سلسله مراتبی
hierarchy U حکومت ودرجه بندی سران روحانی
hierarchy U مرتبه بندی
hierarchy U سلسله مراتب
data hierarchy U سلسه مراتب داده ها
data hierarchy U سلسله مراتب داده ها
heavenly hierarchy U پایه بندی فرشتگان
heavenly hierarchy U سلسله مراتب فرشتگان
hierarchy of claims U اعلام تصفیه ورشکستگی دستور پرداخت مطالبات غرماء تاجر ورشکسته
memory hierarchy U سلسله مراتب حافظه
response hierarchy U سلسله مراتب پاسخ
control hierarchy U سلسله مراتب کنترل
occupational U شغلی
occupational U حرفهای
occupational U مربوط به شغل
habit family hierarchy U سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
algebraic hierarchy parenthese U پرانتزهای سلسله مراتبی جبری
occupational psychology U روانشناسی شغلی
occupational disease U امراض شغلی [نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
occupational accident U حادثه در حین کار
occupational aptitude U استعداد شغلی
occupational family U گروه شغلی
occupational stability U ثبات شغلی
occupational mobility U تحرک شغلی
occupational therapy U کاردرمانی
occupational hazard U سانحه شغلی
occupational hazard U صدمه شغلی
occupational hazards U سانحه شغلی
occupational test U ازمون شغلی
occupational hazards U صدمه شغلی
occupational therapy U درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
occupational interests U رغبتهای شغلی
hierarchy plus input process output U یک روش طراحی و مستندسازی برنامه که ساختارعملیاتی و گردش اطلاعات رادر سه نوع نمودار نشان میدهد
civilian occupational specialty U تخصص غیر ارتشی
military occupational speciality U کد تخصصی نظامی
dictionary of occupational titles U واژگان عنوانهای شغلی
civilian occupational specialty U کدهای تخصصی غیرنظامی
military occupational speciality U تخصص شغلی نظامی
kuder occupational interest survey U رغبت سنج شغلی کودر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com