English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
oblique rotation U چرخش مایل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oblique U کج
oblique U مایل کج
oblique U عکس مورب
oblique U مورب
oblique U حاده یا منفرجه مورب
oblique U غیر مستقیم منحرف
oblique U مایل
oblique U اریب
oblique U طرح حرف عادی کج
oblique projection U نمایش اجسامی درروی صفحه بوسیله تصویرمایل
high oblique U عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
oblique question U پرسش غیرمستقیم
oblique angle U زاویه تند
oblique angle U یا باز
oblique lattice U شبکه مایل
oblique bond U رج چینی کلاغ پر
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
oblique compartment U قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
oblique compartment U زمین مورب
oblique section U مقطعی که بوسیله صفحه اریب جسم رابرش بدهد
oblique section U برش اریب
oblique section U مقطع مایل
oblique cone U مخروط اریب [ریاضی]
oblique system U سیستم مایل
oblique weir U در تصویر افقی سرریزی استکه تاج ان نسبت به جریان اب مایل باشد
right oblique march U میل به راست رو
external oblique U ماهیچهمورببیرونی
oblique section U مقطع اریب
oblique projection U تصویر مایل
oblique fire U اتش مورب
oblique fire U اتش جانبی
oblique joint U شکستگی کج
oblique perspective U پرسپکتیوی که تمام خطوط اصلی ان مایل باشد
oblique perspective U پرسپکتیو مایل
oblique plane U سطح مورب
low oblique U عکس مایل پایین
oblique projection U تصویر مورب
left oblique march U فرمان میل به چپ رو
left oblique march U میل به چپ رو
mil gridded oblique U عکس مایل شبکه بندی شده به مقیاس میلیمی
oblique edged scraper U رنده کج
oblique shock wave U موج ضربهای مایل
rotation U چرخش بازیگران والیبال به شکل عقربه ساعت از محل سرو زدن
rotation about ... U دوران دور ... [محوری یا جایی]
rotation by ... U گردش [چرخش] به مقدار ... [ درجه دما یا زاویه]
rotation U تعویض محل
rotation U گردش روتاسیون
rotation U جابجایی یک الگوی بیت درکلمه به چپ یا راست , بیت آخر قدیمی در بیت اول جدید قرار می گیرد
rotation U جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
rotation U مقدار چرخش یک شی
rotation U چرخش دوران
rotation U تعویض نوبتی یکانها یا افراد
rotation U گرداندن
rotation U تعویض
rotation U گردش
rotation U چرخه
rotation U دوران
rotation U حرکت وضعی
rotation U چرخش
rotation U دوری
rotation U تعویض یکانها
rotation U گردش مشاغل
rotation U دوران گردش بدور
rotation flow U شارش چرخشی
speed of rotation U دور بر دقیقه
speed of rotation U چرخش بر دقیقه
rotation coefficients U ضرایب مربوط به چرخش زمین که روی گلوله اثر دارد
speed of rotation U گردش بر دقیقه
rotation moment U گشتاور چرخشی
rotation flow U شارش دورانی
rotation inertia U لختی دورانی
rotation viscosimeter U گرانروی سنج چرخشی
rotation system U توزیع تناوبی
sense of rotation U جهت دوران
upward rotation U چرخش رو به بالا
varimax rotation U چرخش واریماکس
rotation billiard U بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
rotation of the turbine U چرخشتوربین
anticlockwise rotation U گردش مخالف جهت عقربه ساعت
specific rotation U چرخش ویژه
rotation of crop U کشتگرد
rotation around [about] a point U دوران دور نقطه ای
anticlockwise rotation U گردش به چپ
rotation about a point U دوران دور یک نقطه
rotation about a line U دوران دور یک خط
axis of rotation U محور چرخش
clockwise rotation U گردش به راست
clockwise rotation U گردش براست
counterclockwise rotation U گردش به چپ
axis of rotation U محور دوران
improper rotation U چرخش نامتعارف
hindered rotation U چرخش ممانعت شده
counterclockwise rotation U حرکت در خلاف عقربههای ساعت
hindered rotation U چرخش غیر ازاد
free rotation U چرخش ازاد
fractional rotation U گردش کسری
angle of rotation U زاویه چرخش
angle of rotation U زاویه دوران
right handed rotation U گردش به راست
quartimax rotation U چرخش کوارتیماکس
proper rotation U چرخش متعارف
plane of rotation U سطح دوران
orthogonal rotation U چرخش عمودی
optical rotation U چرخش نوری
angle of rotation U زاویه گردش
angle of rotation U زاویه دوران زاویه چرخش
oblimin rotation U چرخش مایل کمینه
oblimax rotation U چرخش مایل بیشینه
molecular rotation U چرخش مولکولی
rotation in a clockwise direction U گردش به راست
rotation in a clockwise direction U گردش در جهت عقربه ساعت
blade rotation mechanism U چرخشدورانیتیغه
instantaneous center of rotation U مرکز دوران لحظهای
left hand rotation U چپ گرد
left handed rotation U گردش به چپ
axial rotation symmerty U تقارن چرخشی محوری
energizing in field o phase rotation U تغذیه میدان دوار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com