English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nuclear pile U پیل هستهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nuclear U هستهای
nuclear U مغزی
nuclear U اتمی
nuclear U مربوط به اتمی
non-nuclear U غیراتمی
non-nuclear U نااتمی
non-nuclear U ناوابسته به اتم و نیروی اتمی
pile U خامه فرش
pile U گوشت فرش [قسمت آزاد نخ در بالای گره است و ارتفاع آن بسته به نوع و محل بافت فرش از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر می رسد.]
to pile it on U اغراق گفتن
pile U کرک
pile up <idiom> U روی هم قرار دادن
pile-up U تصادف چند ماشین
pile-up U تراکم کار
pile-up U انباشتگی کارهای عقب افتاده
pile U ستون
pile U پیل
pile U سد موج شکن
pile U ستون پل
pile U ستون ستون لنگرگاه
pile U پارچه خزنما
pile U خواب پارچه
pile U یک تارموی
pile U مقدار زیاد کرک
pile U کومه
pile U کپه
pile U توده
pile U توده کردن کومه کردن
pile U اندوختن
pile U پرزقالی وغیره
pile U نوک تیر
pile U تیرپایه
pile U دستک
pile U شمع
pile U پیل اتمی
nuclear magneton U مگنتون هسته
nuclear number U عدد جرمی
nuclear parity U قدرت اتمی یکسان
nuclear parity U همطرازی اتمی
nuclear particle U هستک
nuclear number U عدد هستهای
nuclear fusion U همجوشی هستهای
nuclear fusion U گداخت هستهای
nuclear fusion U گداز هستهای
nuclear fusion U ذوب هستهای
nuclear forces U نیروهای هستهای
nuclear fission U شکافت هستهای
nuclear fission U انشقاق هستهای
nuclear equipoise U گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد
nuclear equipoise U گلوله اتمی ممنوعه
nuclear power U نیروی هستهای
nuclear power U انرژی هستهای
nuclear whorl U پیچهستهای
nuclear membrane U عضوهستهای
nuclear winter U زمستان اتمی
nuclear warfare U میدان جنگ اتمی
nuclear warfare U جنگ اتمی
nuclear transformation U تبدیل هستهای
nuclear submarine U زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
nuclear structure U ساختار هستهای
nuclear strike U تک هستهای
nuclear strike U تک اتمی
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nuclear size U اندازه هسته
nuclear reaction U واکنش هستهای
nuclear reaction U فرایند هستهای
nuclear radius U شعاع هسته
nuclear radiation U تشعشع هستهای
nuclear-free U مکانیکهدرآناستفادهازسلاحوانرژیهستهایقدغنباشد
nuclear family U خانواده هستهای
nuclear cell U پیل اتمی
nuclear reactor U پیل اتمی
nuclear reactor U راکتور هستهای
nuclear families U خانواده هستهای
nuclear reactors U پیل اتمی
nuclear reactors U راکتور هستهای
nuclear reactors U واکنشگاه هستهای
nuclear reactor U واکنشگاه هستهای
nuclear charge U بار هسته
nuclear electron U الکترون هسته
nuclear energy U انرژی هستهای
nuclear engineering U تکنولوژی هستهای
nuclear technology U تکنولوژی هستهای
nuclear electricity U الکتریسیته هستهای
nuclear dud U بمب عمل نکرده اتمی
nuclear configuration U ترکیب هستهای
nuclear detector U اشکارساز هستهای
nuclear corrosion U فرسایش هستهای
nuclear chemistry U شیمی هستهای
shoe of a pile U نوک شمع
to pile up a ship U کشتی را بخاک نشاندن
storage pile U انبار مصالح در کارگاه
to make a pile U پول بسیار اندوختن
to pile arms U چاتمه زدن
pile planking U دیوار سپر فولادی
timber pile U پایه چوبی
sheet pile U سپر فولادی برای ساختمانهای ابی
pile helmet U کلاهکی که سر شمعها را می پوشاند تا در موقع چکش کاری صدمهای وارد نیاید
pile plank U سپر
pile planking U سپرکوبی
raking pile U شمع پشتبند
sand pile U توده ماسه
sand pile U توده شن
screw pile U شمع پیچی
pile head U سر شمع
to pile up or on the agony U شرح اندوه یا سختی ای رازیادترکردن
uranium pile U مشعل اورانیومی
silk pile U خامه ابریشمی
silk pile U پرز ابریشمی
pile-ups U تصادف چند ماشین
pile height U ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
loop pile U پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
bale of pile U عدل خامه
make a pile <idiom> U پول هنگفتی به جیب زدن
make a pile <idiom> U بار خود را بستن
bale of pile U عدل کرک
pile-ups U تراکم کار
pile-ups U انباشتگی کارهای عقب افتاده
atomic pile U واکنشگاه اتمی
bearing pile U تکیه گاه پایه کوب
bored pile U شمع درجا
uranium pile U مشعل هسته اتمی
unspun pile U [خامه و پرز کم تاب یا بدون تاب]
pile head U قسمت فوقانی شمع
pile hammer U چکش شمع کوب
pile cap U کلاهک شمع
pile cap U دال بتنی که سر شمعها را می پوشاند
pile bent U خرک
pile bent U پایه
foundation pile U تیر فونداسیون
f. pile or pyre U توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
king pile U تیری که قبل از شروع حفاری به منزله شمع در وسط شیارمیکوبند
concrete pile U پایه بتونی
concrete pile U شمع بتنی
cross or pile U شیر یا خط
driven pile U شمع کوبیده
dry pile U پیل خشک
head of a pile U سر شمع
pile driver U تیرکوب
pile driver U ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
pile group U دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
pile foundation U فونداسیون ستون
pile foundation U شمع پی
pile foundation U شالوده شمعی
pile foot U قسمت تحتانی شمع
pile engine U شمعکوب
pile dwelling U ابسرا
friction pile U شمع مالشی
pile driving U شمعکوبی کردن
pile driver U شمعکوب
friction pile U شمع اصطکاکی
foundation pile U میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
dry pile U باطری قلمی
magnetic nuclear resonance U تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
nuclear binding energy U انرژی اتصال هستهای
nuclear biological chemical U شیمیایی میکربی هستهای
nuclear magnetic resonance U تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
nuclear fusion energy U انرژی ذوب هستهای
nuclear power station U نیروگاه هسته ای
nuclear power plant U نیروگاه هسته ای
nuclear power plant U تاسیسات انرژی هستهای
nuclear power production U تولید انرژی هستهای
nuclear power station U نیروگاه هستهای
civil nuclear powers U کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
civil nuclear powers U کشوردارای قدرت اتمی
attack nuclear carrier U ناو هواپیمابر افندی هستهای
effective nuclear charge U بار موثر هسته
nuclear boiler room U اتاقکمولدبخارهستهای
nuclear powered submarine U submarine nuclear
end bearing pile U شمع نوک تیز
carbon pile regulator U نافم کربنی
steam pile driver U شمعکوب بخاری
double-pile house U خانه دو خوابه
pile driving appartus U ماشین شمعکوبی
steam pile driver U دنگ بخاری
production of electricity from nuclear energy U تولیدالکتریسیتهازانرژیهستهای
carbon pile voltage regulator U تنظیم کننده ولتاژ زغالی
a declared [pronounced] opponent of nuclear power U مخالف آشکار [اعلام شده] انرژی هسته ای
To make money. To make ones pile. U پول درآوردن ( ساختن )
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com