English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
notify handler U مجموعه دستورات که در صورت دریافت پیام مهم اجرا می شوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
notify U اعلام کردن اخطار کردن
notify U اگاهی دادن
notify U اطلاع دادن
notify U مطلع کردن
notify U اخطار کردن به
notify someone U به کسی اخطار کردن
notify U اگاه ساختن
notify party U فرد یا شرکتی که باید به اواطلاع داده شود
notify the public U به اطلاع عموم رساندن
handler U دسته گذار
handler U یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار
handler U یا دستگاه ذخیره
handler U خروجی
handler U برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی
handler U گرداننده
handler U بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند
handler U رسیدگی کننده مربی
handler U نگاهدارنده
handler U مددکار بوکسور
tape handler U unit tape magnetic
interrupt handler U گرداننده وقفه
event handler U گرا
device handler U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
ammunition handler U متصدی جابجایی مهمات
ammunition handler U سربازمهمات
ammunition handler U متصدی مهمات
document handler U گردانندهمدراک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com