|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
Total search result: 7 (1 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu |
English | Persian | Menu |
---|---|---|---|
nibbled U | لقمه یا تکه کوچک | ||
nibbled U | گاز زدن اندک اندک خوردن | ||
nibbled U | مثل بزجویدن | ||
nibbled U | نصف طول بایت استاندارد | ||
nibbled U | نیبل | ||
nibbled U | نصف یک بایت | ||
nibbled U | به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود | ||
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
Partial phrase not found. |
Recent search history | Forum search | |||
|
||||
|