English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
negotiable papers U اوراق بهادار
negotiable papers U اوراق قابل انتقال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
not negotiable U غیرقابل انتقال
negotiable U بها دار
negotiable U قابل داد و ستد
negotiable U قابل تبدیل به پول نقد
negotiable U قابل مذاکره
negotiable U قابل معامله
negotiable U قابل انتقال
not negotiable U غیرقابل معامله
negotiable instruments U اوراق بهادار
negotiable instruments U اسنادقابل انتقال
negotiable instruments U اسناد قابل معامله
negotiable instrument U سند قابل معامله
negotiable instrument U اسناد بهادار
negotiable instrument U سند قابل انتقال
papers U وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
papers U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papers U محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
papers U وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
papers U کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
papers U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papers U روی کاغذ نوشتن
papers U اوراق
papers U سفته برات
papers U جواز پروانه
papers U ورق کاغذ
papers U ورقه
papers U مقاله
papers U روزنامه
papers U کاغذ
papers U یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papers U روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
papers U چاپ کردن
papers U روی کاغذاوردن
papers U درکاغذ پیچیدن
papers U ورقه مشخصات کشتی
papers U اوراق بهادار
secret papers U اسناد سری
secret papers U اوراق سری
ship papers U اسناد کشتی
to send in one's papers U کناره گیری از کار کردن استعفا دادن
walking papers <idiom> U برگه اخراج
ship's papers U اسناد حمل
application papers U مدارک درخواستنامه
walking papers U ورقه خاتمه خدمت
there is a rush for the papers U مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
please send me the p papers U خواهشندم سوابق یاپرونده انرابرای من بفرستید
White Papers U کتاب سفید
White Papers U گزارش هیئت دولت نامه سفید
clearance papers U اسناد خروج کشتی از بندر
commercial papers U اوراق تجارتی
commerical papers U اوراق تجارتی
he writes for the papers U برای روزنامه هامقاله مینویسد
mercantile papers U برگهای بهاداربازرگانی
commerical papers U اسناد تجارتی
White Papers U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
Here are my car registration papers. بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
To mark the examination papers . U ورقه های امتحان رانمره دادن
He put his papers in order before going to bed . U قبل ازخوابیدن کاغذهایش را مرتب کرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com