English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
navy blue U کبود
navy blue U ابی سیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
navy U ناوگان دریایی
navy U بحریه ناوگان
navy U کشتی جنگی
navy U نیروی دریایی
navy time U وقت دریایی
navy time U ساعت دریایی
navy department U admiralty
department of the navy U وزارت دریاداری
navy component U نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
navy bean U لوبیای چشم بلبلی سفید
i have served in the navy U در نیروی دریایی خدمت کرده ام
navy yard U محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
go off into the blue U آب شد و به زمین رفت
blue آبی
to look blue U افسرده یابوربنظرامدن
ox blue U ابی سیرمایل به ارغوانی
the blue U دریا
go off into the blue U ناپدید شدن
the blue U اسمان
out of the blue <idiom> U غیرمتقربه
blue U اسمان نیلگون
blue U اسمان
blue U نیلی
out of the blue U غیر منتظره
blue U مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
once in a blue moon U گاه گاهی
prussian blue U ابی پروس
oxford blue U ابی سیر مایل به ارغوانی
a bolt from the blue U از غیب
peacock blue U رنگ ابی مایل بسبز
peacock blue U رنگ ابی طاووسی
powder blue U گردلاجوردفرنگی
prussian blue U نیل فرنگی
prussian blue U رنگدانه ابی رنگ اهن دار
powder blue U نیل رخت شویی
a bolt from the blue U مثل عجل معلق
blue [joke] <adj.> U زمخت [جوک]
paris blue U یکجور نیل فرنگی
paris blue U جوهرابی روشن
indigo blue U ابی ایندیگو
intense blue U ابی سیر
king's blue U رنگ ابی متوسط
light blue U کبود
methyl blue U ابی متیل
milori blue U ابی میلوری
blue law U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue [joke] <adj.> U خشن [جوک]
slate blue U رنگ ابی مایل به خاکستری
teal blue U رنگ ابی مایل به خاکستری
blue ball U توپآبی
blue beam U اشعهآبیکلاهکآبی
blue cap U صدفکبود
blue mussel U صدفدوکفهایآبی
blue tit U پرندهایکوچکبابالسرودم آبیوسینهزرددراروپا
blue-black U آبیپررنگ
electric-blue U آبیروشن
ice-blue U آبیکمرنگ
I kept saying it tI'll I was blue in the face. U آنقدر گفتم با زبانم مودرآورد
It tends to be blue . It is bluish. U بیشتر برنگ آبی می زند
She comes here once in a blue moon . U سالی ماهی یکبار می آید اینجا ( بسیار بندرت )
blue in the face <idiom> U آرام گرفتن
true-blue U هوادار دو آتشه
true-blue U پیرو متعصب
blue laws U قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
sky blue U اسمانی
sky blue U نیلگونی
sky blue U رنگ ابی اسمان
steel blue U رنگ ابی فولادی
once in a blue moon <idiom> U به ندرت
thumb blue U نیل گلولهای یاقالبی
thymol blue U ابی تیمول
to burn blue U شعله یا نور ابی دادن
to by blue muder U فریاد کردن
to by blue muder U دادزدن
blue law U قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
blue laws U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
once in the blue moon U خیلی بندرت
blue-chip U ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
blue baby U طفلی مبتلا به یرقان ازرق
blue bark U گزارش حرکت
blue bark U تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
blue bell U گزارش جنایت
blue bell U گزارش بدرفتاری
blue blood U عضو طبقه اشراف
blue book U هرکتاب یانشریه رسمی دولتی
blue book U هر کتاب یا سند مستندوقابل اعتماد
blue book U کتاب ابی
blue book U کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
blue brittle U شکستگی ابی
blue brittleness U شکنندگی ابی رنگ
blue blood U نجیب زاده اشراف زاده
blue commander U فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
blue devil U افسردگی
blue devil U ال
blue anealing U بازپخت ابی رنگ
big blue U ابی بزرگ لقبی برای شرکت بین المللی ماشینهای تجاری
blue-chip U سهام مرغوب
black and blue U کبود و سیاه
blue water U دریای ازاد
royal blue U رنگ ابی مایل بارغوانی روشن
blue jeans U شلوار کار ابی رنگ
blue jeans U شلوارکاوبوی
blue collar U کارگری
blue-collar U کارگری
blue chip U ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
blue-blooded U نجیب زاده
acid blue U ابی اسیدی
alkali blue U ابی قلیا
blue fox U سگ روباه
big blue U نام غیر رسمی IBM
big blue U IB
blue chip U سهام مرغوب
blue devil U دیو
blue eyed U زاغ
blue shift U جابجایی به سوی ابی
blue liner U مدافع
blue moon U زمان دراز
blue moon U مدت طولانی
blue mud U گل کبود
blue print U رسم فنی
blue print U زمینه ابی
blue print U فون ابی
blue print U تون پلات ابی
blue blooded U نجیب زاده
blue vitriol U کات کبود
bright blue U لاجوردی
cobalt blue U لاجورد
dark blue U ابی سیر
dark blue سرمه ای
blue line U خط دفاعی هاکی
blue key U نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
blue gun U لوله پرتاب ابی
blue forces U نیروهای ابی
blue forces U نیروهای خودی
blue jacket U سرباز نیروی دریائی
bromthymol blue U ابی برم تیمول
blue flag U پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
blue eyed U ابی چشم
blue jay U زاغ کبود
green with a blue tint U سبز مایل به ابی
blue collar employees U کارگران
to beat black and blue U کوفته یاکبودکردن
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
blue yellow blindness U رنگ کوری ابی- زرد
the greenish hue of blue U حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
red, green, blue U سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
his coat was in blue velvet U مخمل ابی بود
She talked tI'll she was blue in the face . U آنقدر حرف زد که زبانش مودرآورد
red, green, blue U سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
blue ribbon program U برنامه کاملی که در ابتدا و بدون هر گونه خطا یا مشکل اجرا شود
white with blue stripes U سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
his coat was in blue velvet U نیمتنه اش
blue beam magnet U مغناطیس اشعه ابی
blue or copper vitriol U کات کبود
blue or copper vitriol U زاج کبود
They beat each other black and blue. U همدیگر را خونین ومالین کردند
blue-eyed boy U دراصطلاح"تافتهجدابافته"
to drink till alls blue U مست شدن
To be between the devil and the deep blue sea. U راه پس وپیش نداشتن
blue chip personal computer U IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
to drink till alls blue U بحدمستی نوشیدن
to drink till alls blue U پاتیل شدن
red green blue monitor U مانیتور قرمز- سبز- ابی
acid alizarian blue black U ابی سیر الیزارین اسیدی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com