English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
naval district U ناحیه دریایی
naval district U ناحیه عملیات دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
district U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
district U ناحیه نظامی
district U ناحیه
district U حوزه
district U بلوک
district U منطقه
district U بخش
naval U نیروی دریایی
naval U افسرنیروی دریایی
naval U وابسته به کشتی
naval U وابسته به نیروی دریایی
naval U دریایی
district boundary U بخشمرزی
district nurse U پرستار سرخانه
police district U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
policing district U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
hunting district U صیدگاه
hunting district U شکار گاه
district attorney U بازپرس بخش قضایی
district superintendent U رئیس یاسرپرست بخش
district overseer U مباشر
district court U صلحیه
district court U دادگاه بخش
consular district U منطقه عمل کنسول
district attorneys U بازپرس بخش قضایی
naval pipe U مجرای زنجیر
naval port U بندر دریایی
naval stores U ذخایر و اماد دریایی
naval stores U کالای دریایی
naval support U پشتیبانی دریایی
naval support U یکان پشتیبانی کننده دریایی
naval vessel U ناو
naval war U جنگ با کشتی
naval establishment U تاسیسات دریایی
Naval blockade . U محاصره دریایی
naval war U جنگ دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
naval forces U نیروی دریایی
naval base U پایگاه دریایی
naval aviation U هوا دریا
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
naval auxiliary U پایگاه لجستیکی دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
naval attache U وابسته نیروی دریایی
naval attache U وابسته دریایی
naval architect U ارشیتکت کشتی ساز
naval aircraft U هواپیمای ناوپایه
naval station U پایگاه دریایی
naval forces U نیروهای دریایی
naval establishment U قسمت دریایی
naval campaign U جنگ دریایی
naval campaign U نبرد دریایی
naval conscript U ناوی وفیفه
naval activity U یکان دریایی
district call box U جعبه خبر محلی
governor of a rural district U دهدار
red light district U محله فواحش
rural district council U انجمن محلی زراعی
naval appropriation bill U بودجه نیروی دریایی
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
air and naval gunfire U اتش توپخانه دریایی و هوایی
air and naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
armed naval vessel U ناو جنگی
chief of naval operations U فرمانده عملیات دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
evening naval twilight U شفق دریایی
evening naval twilight U غروب دریایی
deputy chief of naval operation U جانشین فرماندهی نیروی دریایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com