English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
naval appropriation bill U بودجه نیروی دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
appropriation bill U صورت ضبط اموال
appropriation U تصاحب
appropriation U قصدتملک و بخود اختصاص دادن مال مسروقه
appropriation U در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
appropriation U بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
appropriation U ذخیره اختصاصی
appropriation U اختصاص دادن اعتبار واگذار کردن
appropriation U اختصاص بودجه
appropriation U تملک
appropriation U تخصیص وجه
appropriation U منظورکردن
appropriation U تخصیص
appropriation title U عنوان اعتبار
appropriation title U عنوان سپرده
appropriation language U شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
appropriation limitation U محدودیت بودجه
expired appropriation U اقلامی که مدت اعتبار توزیع انها گذشته باشد
appropriation symbol U کد بودجه
appropriation symbol U کد اعتبار
continuing appropriation U مداومت تامین اعتبار
continuing appropriation U تامین اعتبار پیوسته
appropriation of goods U ضبط مال التجاره
appropriation limitation U محدودیت تخصیص اعتبار
appropriation refund U بازپرداخت سپرده
appropriation receipt U رسیدسپرده رسید اعتبار
appropriation receipt U رسید سپرده قانونی
appropriation reimbur sement U تامین اعتبار
appropriation reimbur sement U تامین سپرده یاوثیقه
naval U وابسته به نیروی دریایی
naval U دریایی
naval U نیروی دریایی
naval U افسرنیروی دریایی
naval U وابسته به کشتی
naval activity U یکان دریایی
naval campaign U نبرد دریایی
naval campaign U جنگ دریایی
naval station U پایگاه دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
naval base U پایگاه دریایی
naval aviation U هوا دریا
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
naval auxiliary U پایگاه لجستیکی دریایی
naval attache U وابسته نیروی دریایی
naval attache U وابسته دریایی
Naval blockade . U محاصره دریایی
naval architect U ارشیتکت کشتی ساز
naval support U پشتیبانی دریایی
naval aircraft U هواپیمای ناوپایه
naval conscript U ناوی وفیفه
naval district U ناحیه دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
naval pipe U مجرای زنجیر
naval port U بندر دریایی
naval stores U ذخایر و اماد دریایی
naval stores U کالای دریایی
naval forces U نیروی دریایی
naval forces U نیروهای دریایی
naval establishment U قسمت دریایی
naval establishment U تاسیسات دریایی
naval district U ناحیه عملیات دریایی
naval support U یکان پشتیبانی کننده دریایی
naval vessel U ناو
naval war U جنگ با کشتی
naval war U جنگ دریایی
evening naval twilight U شفق دریایی
evening naval twilight U غروب دریایی
air and naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
air and naval gunfire U اتش توپخانه دریایی و هوایی
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
chief of naval operations U فرمانده عملیات دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
armed naval vessel U ناو جنگی
deputy chief of naval operation U جانشین فرماندهی نیروی دریایی
to f. the bill U واجدشرایط بودن
bill of e. U برات
got through (the bill got through the ma U لایحه از مجلس گذشت
bill nye U صورتحساب
bill U دادخواست
bill U صورتحساب
bill U صورتحساب دادن
bill U اسکناس
bill U سند
bill U قبض صورتحساب
bill U لایحه
bill U نوک بنوک هم زدن
bill U نوعی شمشیرپهن
bill U منقار
bill U نوک
way bill U بارنامه
bill U گزارش جریان دعوی
bill U سند مالی لایحه یا طرح قانونی
bill U بیجک
bill U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bill U تهیه کردن صورتحساب
bill U اسنادبازرگانی
bill U قبض
bill U حواله
way bill U سند حمل
way bill U بارنامه دریایی
The bill, please. لطفا صورت حساب.
the bill U صورت حساب
way bill U بارنامه راه اهن
May I have my bill, please? U ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
bill U برات
fly bill U اعلان دستی
foreign bill U برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
foreign bill U برات خارجی
foreign bill U برات ارزی
foreign bill U حواله ارز خارجی
a hefty bill U صورتحساب سنگینی
I think there is a mistake in the bill. من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
financial bill U لایحه مالی
first reading of a bill U شوراول لایحه
fill the bill <idiom> U مناسب برای همه جا
fly bill U اگهی دستی
foot the bill <idiom> U پرداختن
to protean a bill U وجه براتی راتامین کردن
Please have my bill ready. لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
members bill U member
member's bill U طرح قانونی
hook bill U منقارعقابی
long bill U نوک دراز
How much is my telephone bill? U صورتحساب تلفنمان چقدر میشود؟
hook bill U منقار نوک برگشته
hawks bill U لاک پشت منقار دار
hawk bill U لاک پشت ابی
hard bill U پرندگان سخت منقار
road bill U بارنامه
pad the bill <idiom> U اضافه شدن هزینههای کاذب
victualling bill U پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
to bill and coo U باهم غنج زدن
to bill and coo U بوسه بازی کردن
time bill U برنامه حرکت قطار
time bill U سفته مدت دار
through bill of lading U بارنامه سراسری
through bill of exchange U بارنامه سراسری
the bill of has come to mature U وعده پرداخت برات رسیده است
the bill is undue U وعده برات نرسیده است
to dishonour a bill U براتی را فکول کردن
watch bill U لوحه نگهبانی ناو
to rush a bill through U لایحهای راباشتاب ازمجلس گذرانیدن
usance bill U برات به وعده
twin bill U دو مسابقه توام در یک برنامه
true bill U اعلام جرمی که هیئت منصفه در فهر ان صحه گذارند
treasury bill U اسناد خزانه
transit bill U پروانه عبور
transit bill U اجازه عبور
training bill U برنامه اموزشی
to veto a bill U لایحه قانونی راردکردن
to talk out a bill U مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
the bill is overdraw U سر رسید برات منقضی شده است
the bill has come to maturity U موعد پرداخت برات منقضی شده است
the bill has come to maturity U وعده پرداخت برات رسیده است
retiring a bill U براتی را تسویه کردن
protect a bill U وجه براتی را تامین کردن
play bill U اعلان نمایش
play bill U اگهی نمایش
omnibus bill U لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
bill poster U کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
bill posters U کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
double bill U مسابقهورزشی-تئاتریاسینماکهدرآندوبرنامهاجراشود
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
short bill U برات کم مدت
show bill U تابلو اعلان نمایش
stork's bill U برگ عطر
stork's bill U گل عطر
stork's bill U شمعدانی عطر
station bill U جدول محلها
station bill U لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
soft bill U مرغ مگس خوار
soft bill U پرنده منقار نازک حشره خوار
sight bill U حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
sight bill U برات دیداری
wage bill U لیست حقوق
bill of lading U بار نامه
bill of exchange U برات مبادلهای
bill of exchange U برات ارزی
bill of exchange U حواله یا برات کتبی غیرمشروط
bill of exceptions U صورت استثنائات
bill of exception U اعتراض نامه
bill of entry U افهارنامه ورودی
bill of entry U افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
bill of divorce U طلاق نامه
bill of disfranchise U disfranchise
bill of costs U صورت هزینه دادرسی
bill of attainder U لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
bill hook U دهره
bill hook U دستعاله
bill of exchange U برات
bill of exgchange U برات
bill of lading U ستمی کشتی
bill of lading U بارنامه
bill of indictment U کیفر خواست
bill of indictment U ادعانامه
bill of indictment U کیفرخواست
bill of indicment U ادعا نامه
bill of indicment U کیفر خواست
bill of guarantee U ضمانتنامه
bill of goods U فهرست تجارتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com