Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
multiple light fitting
U
رابطچندلامپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
light output ratio of a fitting
U
راندمان نوری
fitting
U
اتصال
fitting out
U
اماده کردن ناو
fitting
U
قطعه اتصال
fitting
U
قطعه اتصال پیوندیها
fitting
U
اتصالات
fitting
U
قطعه نصب شده روی وسیله
an fitting
U
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
fitting
U
ابزارگان
fitting
U
جاسازی
fitting
U
رابط
fitting out
U
حاضر کردن ناو
fitting
U
برازاندن
fitting
U
جفت سازی
fitting
U
مناسب
fitting
U
بجا
fitting
U
بمورد
fitting
U
بموقع پرو لباس
fitting
U
سوارکنی
fitting
U
لوازم
fitting piece
U
بست
close-fitting
U
قالب تن
fitting piece
U
تکه اتصالی
close fitting
U
قالب تن
close fitting
U
چسباندن
pipe fitting
U
لوله کشی
graphic fitting
U
خط کش طراحی
compression fitting
U
اتصالاتفشرده
curve fitting
U
روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
curve fitting
U
خم امایی
curve fitting
U
برازاندن منحنی
curve fitting
U
منحنی خوراندن
zerk fitting
U
گریس خور
copy fitting
U
مطابقت کپی
corner fitting
U
اتصالگوشهای
fitting allowance
U
کاملا" اندازه
fitting allowance
U
فوق العاده مناسب
fitting clearance
U
بازی مناسب
fitting demension
U
بعد مناسب
fitting joint
U
اتصال مناسب
fitting bolt
U
پیچ مناسب
fitting shop
U
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
flared fitting
U
رابط قیفی شکل
graphic fitting
U
خط کش ت شکل
ceiling fitting
U
چراغسقفی
close-fitting
U
چسباندن
loose fitting
U
گشاد
loose-fitting
U
گشاد
She likes loose - fitting dresses .
U
از لباس های گشاد خوشش نمی آید
Clinging clothes. Tight-fitting dress.
U
لباس چسب تن
multiple
U
چند
multiple
U
ضرب چندتا
multiple
U
نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
multiple
U
دستوری با بیش از یک آدرس برای عملوندها
multiple
U
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
multiple
U
معماری کامپیوتر موازی که یک ALU و باس داده و چندین واحد کنترل دارد
multiple
U
معماری کامپیوتر که از باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و باس کندتر بین CPU و رسانه جانبی استفاده میکند
multiple
U
حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
multiple
U
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
multiple
U
گوناگون
multiple
U
مضاعف چند ردیفه چند لولهای
multiple
U
مضرب
multiple
U
متعدد
multiple
U
چندین
multiple
U
چند فاز چندگانه
multiple
U
چند برابر
multiple
U
چندلا گوناگون
multiple
U
مضروب
multiple
U
چندگانه
multiple
U
مضاعف
multiple star
U
ستاره چندگانه
multiple bond
U
پیوند چندگانه
multiple cable
U
کابل چند رشتهای
multiple address
U
با نشانی چندگانه
multiple series
U
مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
multiple sclerosis
U
فلج چندگانه
multiple capacitor
U
خازن چندگانه
multiple circuit
U
مدار چندگانه
multiple circuit
U
مدار چند طبقه
least common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
multiple stores
U
فروشگاههای بزرگ فروشگاههای زنجیرهای
multiple access
U
دستیابی چندگانه
multiple amplifier
U
تقویت کننده چند طبقه
multiple-choice
U
وابسته به پرسش چند پاسخی
multiple use key
U
استفادهمتعددکلید
multiple key
کلید چند راه
multiple telegraphy
U
تلگراف چندگانه
common multiple
U
مضرب مشترک
multiple transformer
U
مبدل با اتصال موازی
multiple therapy
U
درمان تعاونی
multiple connector
U
بست چند گانه
multiple contact
U
دسته کنتاکت
multiple contact
U
کنتاکت دستهای
multiple offence
U
حمله مرکب
multiple moment
U
گشتاور چندگانه
multiple images
U
تصاویر چندگانه
multiple punch
U
منگنه چندگانه
multiple length
U
با درازی چندگانه
multiple well system
U
سیستم چند چاهی
multiple landuse
U
استفاده چندگانه زمین
multiple wire
U
چند سیمه
multiple reinforcement
U
تقویت چندگانه
multiple wire
U
چند رشتهای
multiple cut off
U
برش چند متغیری
multiple ionization
U
یونش مکرر
multiple drill
U
تمرین چند یکانی
multiple drill
U
تمرین چندکاره یا مختلط
multiple foul
U
خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
multiple gun
U
توپ چند لولهای
multiple correlation
U
همبستگی چند متغیری
multiple correlation
U
همبستگی چندگانه
multiple regression
U
رگرسیون چند گانه
multiple regression
U
چندمتغیری
multiple regression
U
رگرسیون
multiple regression
U
رگرسیون چند متغیره
least common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
multiple integral
U
انتگرال چندگانه
[ریاضی]
multiple personality
U
شخصیت چندگانه
multiple precision
U
دقت چند برابر
multiple user system
U
سیستم چند استفاده کننده
multiple grid valve
U
لامپ چند شبکه
multiple unit valve
U
لامپ مرکب
multiple conductor cable
U
کابل چند رشتهای
multiple series condenser
U
خازن متغیر چند اتصالی
multiple pass printing
U
چاپ چند گذری
multiple address message
U
پیام چند ادرسه
multiple dome dam
U
سد چند گنبدی
index of multiple correlation
U
شاخص همبستگی چندگانه
multiple cable joint
U
مفصل انشعاب
multiple cable joint
U
موف انشعاب
multiple cable joint
U
اتصال کابل چند رشتهای
law of multiple proportions
U
قانون نسبتهای اضعافی
multiple channel system
U
سیستم چند کاناله
multiple choice item
U
پرسش چند گزینهای
multiple choice test
U
ازمون چند گزینهای
multiple arch dam
U
سد چند قوسی
multiple job processing
U
پردازش چند کاره
multiple determination coefficient
U
ضریب تعین چند متغیری
lowest common multiple
U
کوچکترین مضرب مشترک
multiple discriminant function
U
تابع تشخیص چند متغیری
multiple absolute prediction
U
پیش بینی چند متغیری مطلق
multiple access network
U
شبکه با دسترسی چندگانه
multiple address instruction
U
دستورالعمل چند ادرسه
multiple differential prediction
U
پیش بینی افتراقی چند متغیری
multiple voltage system
U
روش چند ولتی
multiple arc lamp
U
لامپ قوسی با اتصال چند گانه
multiple contact switch
U
کلید پلهای
coefficient of multiple correlation
U
ضریب همبستگی چندگانه
lowest common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
multiple exposure mode
U
چندحالته
smallest common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
multiple drum winding
U
سیم پیچ استوانهای چندگانه
lowest common multiple
[LCM]
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
multiple-span beam bridge
U
پلمیلهایچنددهانهای
double multiple disc clutch
U
کلاج چند صفحه- دوبل
multiple loading operating system
U
سیستم عامل بارکننده چندتایی
light
<adj.>
U
رنگ روشن
light
U
نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
Something light, please.
لطفا یک چیز سبک.
light
U
چراغ برق
in light of
<idiom>
U
به علت
in the light of
U
نظریه
in the light of
U
از لحاظ
in the light of
U
بشکل
to come to light
U
روشن شدن
come to light
<idiom>
U
آشکارشدن
light up
<idiom>
U
ناگهان شادوخوشحال شدن
out like a light
<idiom>
U
(زود خوابیدن)خیلی سریع به خواب رفتن
see the light
<idiom>
U
متوجه اشتباه شدن
inward light
U
نور داخلی
inward light
U
نور باطنی
inward light
U
اشراق
to come to light
U
معلوم شدن
light
U
امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
light
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
light
U
روشنایی
light
U
نور
one's light s
U
نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
light come light g
U
باد اورده را باد
light come light g
U
میبرد
light out
U
ناگهان رفتن
light out
U
بسرعت ترک کردن
light-well
U
[فضایی زیر زمین در ساختمان ها]
light-well
U
[حیاط کوچک برای عبور نور]
light
U
روشن
light
U
سبک
first light
U
افق نجومی
light
U
منبع نور سیگنال نور
light
U
چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
light
U
چراغ راهنمایی
light
U
نوردادن
light
U
روشن کردن
light
U
هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
light
U
پرتوافکندن نور
to i. light from anything
U
حائل نورشدن
to i. light from anything
U
گذر کردن روشنایی
first light
U
سپیده دم
very light
U
خیلی سبک
course light
U
روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
at first light
U
در اولین روشنایی روز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com