English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
multi line spectrum U طیف چند خطی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
line spectrum U طیف خطی
line spectrum U بیناب خطی
spectrum line U خط طیفی
bright line spectrum U طیف خطی روشن
dark line spectrum U طیف خطوط تاریک
multi statement line U خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
spectrum U بینایی
spectrum U طیف
spectrum U خیال
spectrum U منظر شبح
spectrum U رنگهای مریی درطیف بین
spectrum U گستره تابش
spectrum U بیناب
spectrum U قالب
spectrum U حیطه عمل
spectrum of war U جنگ در تمام زمینه ها
input spectrum U بیناب یا طیف اولیه
spectrum of war U زمینه ها یا طیف جنگ
energy spectrum U طیف انرژی
spectrum analysis U تجزیه بیناب
infrared spectrum U طیف زیر قرمز
frequency spectrum U بیناب فرکانس
frequency spectrum U طیف فرکانس
absorption spectrum طیف درآشامی
fraunhofer spectrum U طیف فرانهوفر
power spectrum U طیف توانی
flourescence spectrum U طیف فلوئورسانی
rotational spectrum U طیف چرخشی
energy spectrum U بیناب انرژی
emission spectrum U طیف نشری
electromagnetic spectrum U طیف الکترومگنتیک
electromagnetic spectrum U میدان الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum U طیف الکترومغناطیسی
electric spectrum U طیف برقی
spectrum analyser U تجزیه کننده طیف
spectrum analysis U تجزیه طیف
input spectrum U طیف ورودی
ultreaviolet spectrum U طیف فرابنفش
diffraction spectrum U طیف پراش
band spectrum U بیناب نواری
band spectrum U طیف نواری
molecular spectrum U طیف مولکولی
acoustic spectrum U طیف صوتی
absorption spectrum U طیف جذبی
absorption spectrum U طیف جذب
absorption spectrum U خطوط جذبی
broad spectrum U طیف گسترده
visible spectrum U طیف مرئی
continuous spectrum U طیف انفصالی
discrete spectrum U طیف گسسته یا انفصالی
continuous spectrum U طیف پیوسته
continuous spectrum U طیف نشری
emission spectrum lines U خطوط نشری
high frequency region of a spectrum U ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
multi U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi U سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi U دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi- U دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi- U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi- U سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi meter U سنجه چند کاره
multi-storey U چندطبقه
multi-millionaire U بسیار پولدار
multi way machine U دستگاه چند راهه
multi way switch U کلید چند راهه
multi-millionaire U بسیار ثروتمند
multi way switch U کلید تبدیل
multi-millionaires U بسیار ثروتمند
multi-coloured U چندرنگه
multi-millionaires U بسیار پولدار
multi platform U که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
multi contact U چند قطبی
multi disk U وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
multi purpose U چند منظوره
multi stage U چند طبقه
multi stage U چند مرحلهای
multi channel U چند کاناله
multi disk U سیستمی که دیسک درایوهای نصب شده با اندازههای مختلف دارد
multi pass U چند گذری
multi level U چند سطحی
multi mate U مالتی میت
multi programming U سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
multi ply U چند لا
multi disk U مربوط به چندین نوع دیسک
multi tasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multi valued U چند ارز
multi tasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
multi user U چند کاربری
multi chamber U نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
multi address U با چند نشانی
multi tasking U اجرای چندین کار
multi layer weld U جوشکاری چند لایه
multi layer coil U سیم پیچی چند لایه
multi-ply plywood U تختهچندخط
multi level planning U برنامه ریزی چند سطحی
multi color recorder U نگارنده چند رنگ
multi-chain necklaces U گردن بند چند زنجیره
multi-purpose ladder U نردبانچندمنظوره
A multi-storey building. U ساختمان چندین طبقه
multi jet blowpipe U بوری چند شعله
multi grid tube U لامپ چند شبکه
multi conductor cable U کابل چند رشتهای
multi circuit switch U کلید سری
multi conductor cable U کابل افشان
multi contact plug U دوشاخه با کنتاکتهای متعدد
multi bus system U معماری کامپیوتر که باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و یک باس کند تر بین CPU و سایر وسایل جانبی دارد
multi board computer U کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
multi blade grap U قلاب چند تیغه
multi variate analysis U تحلیل چند متغیره
multi electrode valve U لامپ چند قطبی
multi flame burner U اجاق چند شعله
multi chamber klin U کوره چند محفظهای
multi part stationery U کاغذ متمادی با چند ورق با هم یا همراه کاربن یا بدون کاربن
multi scan monitor U مشابه 6632
multi stage press U پرس چند طبقه
multi stage production U تولید چند مرحلهای
multi stage sampling U نمونه گیری چند مرحلهای
multi-ply yarn U نخ چند لا
multi stage scaffolding U داربست چند طبقه
multi strand machine U دستگاه چند رشتهای
multi stage amplifier U تقویت کننده چند طبقه
multi window editor U برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
multi terminal system U سیستمی که چندین ترمینال به یک CPU وصل شده اند
multi tone horn U بوق با اصوات مختلف
multi user system U سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
multi stage experiment U ازمایش چند مرحلهای
multi purpose vehicle U وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
multi purpose machine U ماشین چند کاره
multi rate meter U کنتور با چند نرخ مختلف
multi prupose project U طرح چند منظوره
multi segment magnetron U ماگنترون با اند چند تیغهای
multi span bridge U پل چند دهانه
multi speed motor U موتور چند سرعتی
multi stage amplifier U امپلی فایر چند طبقه
multi span deap beam U تیر تیغه چند دهانه
multi spindle drilling machine U ماشین مته با چند هرزگرد
multi strike printer ribbon U ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
multi-storey car park U پارکینگ طبقاتی
multi-storey car park U پارکینگ چند طبقه
multi section type rotary switch U سوئیچ گردان نوع چند مقطعی
perveance of a multi electrode valve(tub U پروه انس لامپ چند قطبی
Unimog [a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks] U یونیماک [حمل و نقل]
line by line analysis U تجزیه سطر به سطر
line to line spacing U فاصله سطور
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault U اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault U تماس خطوط
line to line voltage U ولتاژ زنجیر شده
line to line voltage U ولتاژ بین دو خط
line by line milling U فرز کردن سطر به سطر
line by line milling U فرز کردن سطری
line to line fault U اتصال کوتاه دوقطبی
line up <idiom> U سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
on line U مستقیم
by-line U خط دوم یافرعی
by line U کار یاشغل اضافی وزائد
by line U خط فرعی راه اهن
by line U خط دوم یافرعی
line U اتصال فیزیکی به ارسال داده
Which line goes to ... ? کدام خط به ... میرود؟
Which line goes to ... ? کدام خط راه آهن به ... میرود؟
line U شعبه
on line U متصل
by-line U خط فرعی راه اهن
to come in to line U در صف امدن
out of line <idiom> U ناصحیح
line U : خط
line U طناب سیم
in line <idiom> U با محدودیت متداول
out of line U خارج از خط جبهه
on line U مورداستعمال
on line U درون خطی
line U سطر
line U ردیف
line U رشته بند
line U ریسمان
by-line U کار یاشغل اضافی وزائد
line U رسن
to come in to line U موافقت کردن
line U محصول
line U لاین
line U : خط کشیدن
line by line U سطر به سطر
line U سیم
line U خط انداختن در
line U خط دار کردن
line U بخط کردن
line U اراستن
line U ترازکردن
line U استرکردن
line U پوشاندن
line U خط
line U طناب خط
line U خط صف
line U صفی در خط
line U لجام
line U دهنه
line U جبهه جنگ
the line U صف
down the line U ضربه از کنار زمین
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com