Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
money burns a hole in his pocket
<idiom>
U
پول تو دستش بند نمی شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Money burnes a hole in his pocket.
U
پول تو جیب اش بند نمی شود
burn a hole in one's pocket
<idiom>
U
پولی که تومیخواهی سریعا خرج کنی
pocket money
U
پول جیب
pocket money .
U
پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
Take your money out of your pocket.
U
پولت را از جیب دربیاور
burns
U
امتیاز گرفتن از حریف
burns
U
کارکردن موتور راکت طبق برنامه
burns
U
سوزش موادمنفجره
burns
U
سوختن
burns
U
اثر سوختگی
burns
U
دراتش شهوت سوختن
burns
U
سوختن مشتعل شدن
burns
U
اتش زدن
burns
U
سوزاندن
burns
U
کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
burns
U
برنامه نویسی PROM با داده
side burns
U
خط ریش
flash burns
U
سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
side burns
U
موی سر درجلوگوشها
side burns
U
لاپات
The wound burns and throbs.
U
زخم جایش می سوزد
This lamp burns kerosene.
U
این چراغ نفت می سوزاند ( با نفت کارمی کند )
how ill this taper burns
U
چه بد میسوزد این شمع
Once the fire has started, it burns cleen and dry.
<proverb>
U
آتش چو برافروخت بسوزد تر و خشک .
Protection money. Racket money.
U
باج سبیل
Money for jam . Money for old rope .
U
پول یا مفتی
money begets money
<idiom>
U
پول پول می آورد
pocket
U
کیسه هوایی
pocket
U
پاکت تشکیل کیسه در بدن
pocket
U
کوچک جیبی
pocket
U
نقدی
pocket
U
پولی
pocket
U
جیب دار درجیب گذاردن
pocket
U
درجیب پنهان کردن
pocket
U
بجیب زدن
pocket
U
فرورفتگی
pocket
U
پیش رفتگی خط جبهه
pocket
U
محاصره شدن
pocket
U
حباب
pocket
U
جیب
pocket
U
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
she had him in her pocket
U
خوب جلوش را گرفته بود
she had him in her pocket
U
کاملابراواختیارمیکرد
empty pocket
U
ادم بی پول یا تهی کیسه
armature pocket
U
شیار ارمیچر
stake pocket
U
جیبتودهای
top pocket
U
حفرهفوقانی
vertical pocket
U
جیبعمودی
welt pocket
U
جیبنواری
seam pocket
U
جیبرویدرز
patch pocket
U
جیبرویسینه
outside ticket pocket
U
جیبکوچکبیرونی
mock pocket
U
جیبساختگی
interior pocket
U
جیبداخلی
pocket judgment
U
سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
pocket lamp
U
لامپ کوچک
pocket lamp
U
چراغ قوه
pocket-sized
U
جیبی
fork pocket
U
محفظهانشعابی
one pocket billiard
U
بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد
out of pocket expenses
U
هزینهای که از جیب شخص درامده باشد
out of pocket expenses
U
هزینه واقعی
called pocket
U
کیسه تعیین شده از طرف بازیگر
chip pocket
U
شیار دندانههای اره
pocket battleship
U
رزمناو تندرو و سبک
pocket billiards
U
بیلیارد امریکایی با 51 گوی رنگی و 6 کیسه از شماره 1تا 51 بین 2 بازیگر
pocket book
U
کیف بغلی
pocket book
U
دفتر بغلی
pocket borough
U
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
pocket computer
U
کامپیوتر جیبی
They picked my pocket.
U
جیبم رازدند
pocket edition
U
چاپ جیبی کتاب
pocket expenses
U
هزینه مختصر شخصی
pocket meter
U
سنجه جیبی
pocket picking
U
جیب بری
i am 0 rials out of pocket
U
05 ریال زیان
i am rials in pocket
U
سه ریال سود بردم
i am rials in pocket
U
سه ریال در جیب دارم
inset pocket
U
جیبمخفی
hidden pocket
U
جیبمخفی
gusset pocket
U
جیبپاکتی
front pocket
U
جیبجلو
foot pocket
قالب پا
flap pocket
U
جیبلبهدار
exterior pocket
U
کیفبازشو
door pocket
U
جیبدر
centre pocket
U
مرکزی
centre pocket
U
گودال
bottom pocket
U
سوراخمیزبیلیاردبرایتوپ
i am 0 rials out of pocket
U
کرده ام
watch pocket
U
جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
pocket piece
U
سکه ازدواج افتاده یا چیزی مانندان که درجیب نگاه دارندتابرکت جیب باشد
pocket pistol
U
طپانچه جیبی
pocket pistol
U
بغلی عرق
pocket split
U
باقی ماندن میلههای 5 و 7یا 5 و 9 بولینگ
pocket veto
U
رد لایحه قانونی بوسیله معوق گذاردن ان
pocket judgment
U
سند قطعی لازم الاجرا
back pocket
U
جیبپشتی
the furniture of ones pocket
U
دارایی جیب
lime pocket
U
پوشش اهک
slash pocket
U
جیب عمودی درجهت درزلباس
vest pocket
U
جیبی
vest pocket
U
مخصوص
vest pocket
U
جیب جلیقه
watch pocket
U
جیب ساعتی
batten pocket
U
بادبان
air pocket
U
بادگیر
air pocket
U
چاه هوایی
pocket rule
U
خط کش جیبی
[ابزار]
pocket calculator
U
ماشین حساب جیبی
air pocket
U
دست انداز هوایی
pocket rules
U
خط کش های تاشو
[ابزار]
pocket rules
U
خط کش های جیبی
[ابزار]
pocket rule
U
خط کش تاشو
[ابزار]
trouser pocket
U
جیب شلوار
pocket watch
U
ساعت جیبی
pocket calculators
U
حسابگر جیبی
pocket handkerchief
U
دستمال جیبی
pocket handkerchiefs
U
دستمال جیبی
pocket knife
U
چاقوی جیبی
pocket knives
U
چاقوی جیبی
pocket calculator
U
حسابگر جیبی
air pocket
U
منفذ
hand-warmer pocket
U
جیبگرم کنندهیدست
To pick somebodys pocket.
U
جیب کسی را زدن
To put ones hand in ones pocket.
U
دست توی جیب کردن ( پول خرج کردن )
bottle pocket billiard
U
بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
poker pocket billiards
U
بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار
front top pocket
U
جیببالایجلویشلوار
hand warmer pocket
U
جیببقل
pants pocket
[American E]
U
جیب شلوار
ast welt pocket
U
جیبپیشسینهای
to pocket a tidy sum
<idiom>
U
پول خوبی به جیب زدن
trousers pocket
[American E]
U
جیب شلوار
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction.
U
د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
He has feathered his nest. He has lined his pocket.
U
اودیگر بارش را بسته است ( ازنظر مالی تأمین است )
broad welt side pocket
U
جیبپهنپهلو
hole
U
روزنه
What a hole I got myself into .
U
عجب گیری افتادم
hole
U
مجرا
hole
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
U
سوراخ در پایان هر بخش گلف
hole in one
U
اتمام یک بخش با یک ضربه
in the hole
<idiom>
U
امتیاز پایین صفر
hole
U
1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
hole in one
U
گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
hole
U
در لانه کردن
in a hole
<idiom>
U
درمشکل بودن
hole out
U
انداختن گوی گلف به سوراخ
hole
U
سوراخ
hole
U
گودال
hole
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
There is a hole in this.
این سوراخ است.
hole
U
حفره
hole
U
به سوراخ انداختن گوی گلف
hole
U
سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
hole
U
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
in the hole
<idiom>
U
قرض داشتن ،عقب ماندگی مالی
hole high
U
توقف گوی در کنار سوراخ
top hole
U
درجه یک
top hole
U
عالی
key hole
U
کلید خور
hole conductance
U
رسانایی حفرهای
key hole
U
منطقه پرتاب ازاد
knot hole
U
محل حفره
touch hole
U
جای فتیله
knot hole
U
محل گره
knee hole
U
جاپا
knee hole
U
جای زانو
kettle hole
U
دیگ چال
trial hole
U
گمانه
loop-hole
U
روزنه
bolt-hole
U
راه فرار
hole circle
U
گردی سوراخ
home hole
U
اخرین بخش زمین یا یک دوربازی گلف
punch hole
U
گودالسوراخ
hole punching
U
منگنه کاری
water hole
U
چاله اب
hole shot
U
شکست دادن حریف با شروع بهتر
hole job
U
شکست دادن حریف با شروع بهتر
bolt-hole
U
مفر
vent hole
U
هواکش
vent hole
U
منفذ هوا
index hole
U
سوراخ شاخص
water hole
U
سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
inspection hole
U
روزنه بازبینی
trial hole
U
چاه ازمایشی
worm hole
U
جای کرم خوردگی
oil hole
U
مجرای سوراخ روغن
hidy-hole
U
مخفی گاه
road hole
U
چالاب
road hole
U
دست انداز
road hole
U
گودی
port hole
U
روزنه
port hole
U
مزغل
pot hole
U
چاله
hidey-hole
U
نهانگاه
hidy-hole
U
نهانگاه
oil hole
U
منفذروغن
ozone hole
U
حفره اوزون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com