English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
modulation wheel U چرختعدیلصدا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wheel measurement [ wheel measuring] U بازرسی چرخ [سنجش چرخ]
modulation U سوار سازی
modulation U تحمیل
modulation U تعدیل
modulation U مدولاسیون
modulation U سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
modulation U سوارسازی
modulation U نوسان فرکانس
modulation U نوسان صدا
modulation U زیر وبم
modulation U تلفیق
internal modulation U مدولاسیون داخلی
grid d.c. modulation U مدولاسیون جریان دائم شبکه
grid modulation U مدولاسیون شبکه
frequency modulation U تلفیق فرکانس
cross modulation U مدولاسیون ناخواسته که ازیک کاریر به کاریر دیگر درهمان گیرنده تاثیر میگذارد
frequency modulation U مدولاسیون فرکانس
density modulation U تحمیل تکاثفی
electronic modulation U مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
frequency modulation U تلفیق بسامدی
frequency modulation U تحمیل بسامدی
amplitude modulation U مدولاسیون دامنه
amplitude modulation U تحمیل دامنهای
light modulation U مدولاسیون نور
amplitude modulation U تلفیق دامنهای
modulation system U سیستم مدولاسیون
phase modulation U تلفیق فازی
negative modulation U تحمیل منفی
modulation handwidth U پهنای باند مدولاسیون
modulation frequency U فرکانس مدولاسیون
negative modulation U پخش منفی
positive modulation U پخش مثبت
modulation frequency U بسامد تلفیق
positive modulation U تحمیل مثبت
pulse modulation U تلفیق تپشی
pulse modulation U مدولاسیون پالس
modulation circuit U مدار مدولاسیون
choke modulation U مدولاسیون توسط پیچک مدولاسیون پیچکی تضمین پیچکی
velocity modulation U تحمیل سرعتی
modified frequency modulation U که بیت داده را طبق وضعیت بیت قبلی کدگذاری میکند. MFM از FM کاراتر است ولی از کدگذاری RLL کاراتر نیست
quadrature amplitude modulation U بیت در ثانیه , RAM. تقیسم فاز و تفسیم نوسان را ترکیب میکند تا نرخ ارسال داده را افزایش دهد
modified frequency modulation U روش ذخیره سازی داده روی رسانه مغناطیسی
low level modulation U تلفیق سطح پایین
pulse code modulation U تلفیق رمز تپشی
high power modulation U مدولاسیون سطح بالا
high level modulation U مدولاسیون سطح بالا
grid current modulation U مدولاسیون جریان شبکه
grid circuit modulation U مدولاسیون مدار شبکه
grid bias modulation U مدولاسیون شبکه
modulation frequency response U پاسخ فرکانس مدولاسیون
frequecny modulation recording U ثبت تلفیق فرکانس
modified frequency modulation recording U ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
wheel U چرخ طایر
wheel U گرداندن
wheel U دور
third wheel U سومینچرخدنده
wheel well U محفظهای که یک واحد ازارابه فرود را در حالتی که جمع شده است در خود جای میدهد
wheel U چرخش
wheel U چرخ سمباده
wheel U ساسایی
wheel U جاروب کردن با پا
wheel U اتحادیه ورزشی
wheel U چرخ
fifth wheel U چرخپنجم
wheel U گردش ناو
wheel U رل ماشین
wheel U چرخیدن
fifth wheel U جفت ساز که خودرو را به تریلر وصل میکند
wheel U چرخ نخ ریسی
to be a fifth wheel [to be in the way] U آدم اضافه [بدون همسر] بودن [در جشنی که همه زوج دارند]
be a fifth wheel <idiom> U آدم اضافی یا زاید [در گروهی از آدمها]
wheel U دوک نخ ریسی
wheel U [همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
He's a fifth wheel. U او [مرد] آدم زایدی است.
to take the wheel U پشت رل نشستن
four wheel U چهارچرخه
banding wheel U چرخهچرخنده
wheel base U فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
adjustment wheel چرخ متحرک
cog wheel U چرخ دنده
catherine wheel U رجوع شود به pinwheel
centre wheel U چرخهمیانی
cogged wheel U چرخ دنده
chain wheel A U زنجیریچرخهیA
trailing wheel U چرخ عقب
trick wheel U چرخ سکان
trick wheel U اطاق اسکان
turbine wheel U چرخ توربین
two wheel tractor U تراکتور دوچرخه
wheel puller U چرخ کش
water wheel U دولاب
wheel cylinder U سیلندرچرخدنده
wheel shaft U میله چرخ
wheel satellite U ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
water wheel U چرخاب
wheel printer U چاپگر چرخ دوار
wheel pressure U فشار چرخ
wheel mode U ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
wheel chair U صندلی چرخ دار
wheel load U فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
wheel indicator U نشانگر سکان
brake wheel U چرخ دندانه دار
toothed wheel U چرخ دندانه دار
wheel spanner U چرخ کش
worm wheel U چرخ دنده حلزونی
worm wheel U دنده کرمی شکل
wheel bearing U بلبرینگ چرخ
worm wheel U پیچ حلزونی
cogged wheel U چرخ دندانه دار
wheel wright U چرخ ساز
wheel center U مرکز چرخ
wheel sucker U دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
wheel spoke U پره چرخ
wheel horse U اسب چرخ کش اسب نزدیک چرخ
steered wheel U چرخ هدایت شده
cast wheel U چرخ ریختگی
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
to reinvent the wheel <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
reversible wheel U چرخی که در دو جهت بگردد
wheel and deal <idiom> U
wheel trim U قالپاق
wheel tractor U فرمانتراکتور
wheel head U سرچرخدنده
forged wheel U چرخ آهنگری شده
buckled wheel U چرخ خم شده [تاب خورده]
Barlow's wheel U چرخ بارلو [مهندسی برق]
spinning wheel U چرخ ریسندگی [این وسیله از یک چرخ چوبی شکل بزرگ و چند قطعه چوب بوجود آمده و توسط دست یا پا به حرکت در می آید.]
wheel brace U آچار چرخ خودرو
wheel wrench U آچار چرخ خودرو
to spin a wheel U چرخی را تند چرخاندن
to be broken on the wheel U روی چرخ گاری مردن [نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
cathedrian wheel U پنجره چرخی
dog-wheel U استوانه
dog-wheel U دماغه
wheel barrow U فرغون [ساخت و ساختمان] [ابزار]
pitch wheel U چرخکوککردن
I feel like a fifth wheel. U من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
main wheel U چرخاصلی
large wheel U چرخبزرگ
hand-wheel U چرخدستی
front wheel U چرخجلو
fourth wheel U چهارمینچرخهای
escape wheel U دندهخلاص
drive wheel U چرخدنده
press wheel U چرخفشار
wheel gloves U دستکش رانندگی
wheel barrow U فرقون [ساخت و ساختمان] [ابزار]
wheel chock U مانعچرخ
turning wheel U چرخهسفالگری
tracing wheel U چرخهترسیم
striker wheel U چرخهضارب
spoked wheel U چرخاسبوکد
rotating wheel U چرخهدوار
chain wheel B U زنجیریچرخهیب
toothed wheel U چرخ دنده
grinding wheel U چرخ سنباده
fly wheel U چرخ طیار
ferris wheel U گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
emery wheel U چرخ سمباده
driving wheel U چرخ گرداننده
driving wheel U چرخ محرک
daisy wheel U عضو چاپ کننده در یک چاپگرچرخ دوار
cup wheel U چرخ سمباده
crown wheel U چرخی که دندانههای ان نسبت به سطح ان عمودباشد
control wheel U صفحه تنظیم کننده
fly wheel U چرخ لنگر
grinding wheel U چرخ سنگ زنی
grinding wheel U چرخ سمباده
gear wheel U چرخ دنده
gear wheel U چرخ دندانه دار
ferris wheel U چرخ فلک
free wheel U حرکت بدون رکاب زدن
four wheel brake U ترمز چهار چرخ
fly wheel U چرخ دندانه داروزینی که روی محور دواری قرار می گیرد
fly wheel U چرخ لنگر فلایول
control wheel U صفحه کنترل
color wheel U گردونه رنگ امیزی
four wheel drive U محرک چهار چرخ
steering wheel U غربالک
steering wheel U چرخ سکان فرمان اتومبیل
steering wheel U چرخ فرمان
steering wheel U رل
spare wheel U چرخ زاپاس
spinning wheel U چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
spinning wheel U چرخ طیار
spinning wheel U دوک نخ ریسی
spinning wheel U چرخ نخ ریسی
abrasive wheel U چرخ سمباده
activity wheel U گردونه فعالیت
all wheel drive U محرک تمام چرخها
cog wheel U چرخ دندانه دار
chain wheel U چرخ زنجیر
capstan wheel U چرخ لنگر فلایویل
capstan wheel U چرخ دوار
buffing wheel U چرخ سنباده
buff wheel U چرخ سنباده
break wheel U چرخ قطع
brake wheel U ترمز چرخها
band wheel U چرخ تسمه خور
balance wheel U رقاص ساعت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com