English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mixed school U اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mixed U مخلوط
mixed U قاتی
mixed U امیخته
mixed U یکان مختلط
mixed U توام
mixed U مرکب
mixed U درهم
mixed up U گیجشدن قاطیکردن
mixed U مختلط
(get or become) mixed up <idiom> U گیج شدن ،سردرگم شدن
get mixed up <idiom> U گیج شدن
mixed doubles U پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
mixed environment U محیط درهم
mixed reinforcement U تقویت مختلط
mixed policy U بیمه نامه مختلط
mixed crystal U کریستال امیخته
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
mixed capitalism U سرمایه داری مختلط
mixed laws U قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
mixed bathing U اب تنی مرد و زن با هم
mixed doubles U دونفره مختلط
mixed air U توام هوا
mixed pairs U مسابقه تیمهای اسکیت دونفره زن و مرد
mixed number U عددمختلط
mixed foursome U بازی گلف دو تیم دو نفره زن و مرد
mixed gas U گاز امیخته
mixed gas U گاز مخلوط
mixed glue U چسب مخلوط
mixed glue U چسب ترکیبی
mixed goods U کالاهای مختلط
mixed government U حکومت مختلط
mixed government U حکومتی که در ان جنبههای پادشاهی واشرافی و دمکراسی با هم به کار گرفته شود
mixed graze U توام زمین
mixed highs U بسامدهای زیاد مخلوط شده
mixed flow U جریان مرکب
mixed marriage U پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
mixed mode U باب امیخته
mixed number U عدد مرکب
mixed number U عدد امیخته
applied or mixed U ریاضیات علمی
mixed crystal U کریستال مخلوط
mixed system U نظام مختلط
mixed tides U کشندهای امیخته
random mixed U مخلوط شدن به طور شانسی
mixed farming U مزرعهمخصوصکاشتمحصولونگهداریحیوانات
mixed blessing U کمکحاللذتبخشودرعینحالگاهیمشکلساز
mixed grill U نوعیغذایکبابی
mixed bag U آش شله قلمکار
mixed bag U هرچیز قاتی پاتی
mixed bag U جورواجور
mixed ability کلاسی که درآن شاگردان سطح علمی وتوانائی متفاوتی دارند
mixed strategy U استراتژی ترکیبی
mixed economy U سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
mixed strategy U استراتژی مختلط
mixed economy U اقتصاد مختلط
mixed semiconductor U نیمرسانای مخلوط
mixed economies U سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
mixed economies U اقتصاد مختلط
mixed cerebral dominance U برتری نامتمایز مخ
ready mixed concrete U بتن اماده
mixed crude oil U نفت خام مخلوط
mixed radix notation U نشان گذاری امیخته مبنا
transit mixed concrete U بتن اماده
mixed mode experssion U عبارت امیخته یاب
mixed cell refernce U ارجاع سل ترکیبی
mixed cycle engine U موتور سرسرخ
ready mixed paints U رنگهای مخلوط اماده
mixed mode macro U درشت دستور امیخته باب
mixed column line graph U نمودار ستونی- خطی ترکیبی
mixed column line chart U نمودار ستونی- خطی ترکیبی
the school is out U مدرسه تعطیل است
first school U -مخصوصبچههایبین5تا9سال
to go to school to U یاد گرفتن یا تقلید کردن از
to go to school U درس خواندن
to go to school U باموزشگاه رفتن
first school U پایهدبسبان
go to school U خواننده میله نوری
school U دبیرستان
school U تربیت اسب
school U تدریس درمدرسه
school U مرکز اموزش نظامی
school U مکتب علمی یافلسفی
school U دسته
school U جماعت همفکر
school U جماعت
school U گروه
school U مکتب نحله
school U دانشکده
school U مکتب
school U مدرسه
school U تحصیل در مدرسه
school U اموزشگاه
school U تادیب یا تربیت کردن
school U تربیب کردن
school U پیروان یک مکتب اموزشگاه
school U مکتب دبستان
school U رام کردن وعادت دادن
school U بمدرسه فرستادن درس دادن
school U گروه پرندگان
school U دسته ماهی
vocational school U اموزشگاه حرفهای
wurzburg school U مکتب وورتسبورگ
vienna school U مکتب وین
roman school U مکتب رفائیل
training school U کاراموزگاه
school psychologist U روانشناس اموزشگاهی
to leave school U ترک تحصیل کردن
to leave school U ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
training school U اموزشگاه حرفهای
theological school U مدرسه علوم دینی
technical school U هنرستان دبیرستان فنی
school report U گزارش اموزشگاه
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
school psychology U روانشناسی اموزشگاهی
school phobia U مدرسه هراسی
school pence U پول هفتگی اموزشگاه
school of tecnology U مدرسه عالی فنی
school of jurisprudence U مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school neurosis U روان رنجوری اموزشگاهی
school slang U اصطلاح ویژه اموزشگاه
school figures U حرکات اسب
technical school U مدرسه فنی
special school U اموزشگاه استثنایی
technical school U اموزشگاه فنی
secondery school U مدرسه متوسطه
secondery school U دبیرستان
school year U سال تحصیلی
school truancy U مدرسه گریزی
school teacher U اموزگار
school miss U دخترکم رو یانا ازموده
zurich school U مکتب زوریخ
school-leaver U کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
The last school day. U آخرین روز مدرسه
Since I left school. U ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school . U باید بچه راببرم مدرسه
It is some distance to the school . U تا مدرسه فاصله زیاد است
drop out (of school) <idiom> U ترک مدرسه
to be moved to another school U به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
to enrol somebody at a school U کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
Glasgow School U [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
school shooting U تیراندازی در مدرسه
school friend U دوستمدرسهای
monetary school U مکتب پولی
day school U مدرسهی روزانه
day school U مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
school age U سن مدرسه
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
old school tie U سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school U شیرخوارگاه
pre-school U مهدکودک
pre-school U وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school U پیش دبستانی
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
school age U سن آغاز تحصیل
school age U سالهای تحصیل
Sunday School U مدرسهی یکشنبه
school zone U قلمرومدرسه
business school U مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
driving school U آموزشگاهرانندگی
graduate school U دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
to leave school U ازتحصیل دست کشیدن
junior school U دوره اول دبیرستان
night school U اموزشگاه شبانه
trade school U مدرسه حرفهای
private school U مدرسه ملی
private school U اموزشگاه خصوصی
preparatory school U اموزشگاه امادگی
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
summer school U مدرسه تابستانی
summer school U کلاس تابستانی
boarding school U اموزشگاه شبانه روزی
secondary school U دبیرستان
high school U مدرسه متوسطه دبیرستان
high school U دبیرستان
elementary school U دبستان
primary school U دبستان
infant school U کودکستان
nursery school U کودکستان
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
grade school U مدرسه ابتدایی
grammar school U مدرسه ابتدایی
association school U مکتب تداعی
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mathematical school U مکتب ریاضی
maternal school U اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
maternal school U کودکستان
manchester school U مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
manchester school U مکتب منچستر
liberal school U مکتب اقتصادی کلاسیک
liberal school U مکتب ازادی اقتصادی
kailyard school U مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
austrian school U یزر و بوهم باورک
austrian school U مکتب اتریشی
banking school U مکتب بانکداری
school of law U دانشکده حقوق
finshing school U مدرسه تکمیلی دختران
foundation school U اموزشگاه موقوف
hedge school U اموزشگاه پست
hedge school U مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com