English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mirror frame U جعبه اینه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mirror U اینه
mirror U ایینه
mirror U دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirror U کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
outside mirror U آینهبغل
mirror U ایجاد کپی دقیق
convex mirror U اینه کوژ
driving mirror U اینه عقب اتومبیل
mirror galvanometer U گالوانومتر ائینه دار
mirror instrument U دستگاه اینه دار
mirror images U تصویر ایینهای
mirror images U تصویر قرینه
mirror image تصویر آیینه ای
mirror image U تصویر قرینه
mirror reading U وارونه خوانی
mirror symmerty U تقارن ایینهای
mirror tracing U ترسیم از ایینه
mirror writing U وارونه نویسی
electron mirror U اینه الکترونی
dichroic mirror U اینه دو رنگ نما
magic mirror U ایینه دور نما
magic mirror U اینه غیب نما اینه شعبده
mirror drawing U نقاشی از ایینه
mirror effect U اثر اینهای
mirror effect U اثر انعکاسی
driving mirror U اینه اتومبیل
mirror finish U براق
convex mirror U اینه محدب
mirror effect U اثرتقارن
deflection mirror U اینه انحراف
mirror finish U درخشان
parabolic mirror U اینه سهمی وار
mirror carpet U طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
illumination mirror U آینهروشنساز
index mirror U آینهنما
main mirror U آینهاصلی
outside mirror control U کنترلکنندهآینهبیرونی
primary mirror U آئینهابتدائی
reading mirror U آینهمخصوصخواندن
rearview mirror U آینهدیدپشت
secondary mirror U دومینآینه
side mirror U آینهجانبی
sighting mirror U آینهکناری
vanity mirror U آینهآرایش
This mirror is very dull . U این آینه خیلی مات است
illuminated mirror U چراغآینه
sconce mirror U اینه دیوار کوب
horizon mirror U آینهافقی
sconce mirror U ایینه دیواری
flat mirror U آئینهپهن
mirror glass U شیشه اینه
spherical mirror U اینه کروی
rear-view mirror U آیینهی جلو
mirror backed screen U صفحه تصویر الومینیمی
concave spherical mirror U اینه کروی کاو
concave spherical mirror U اینه کروی مقعر
rear-view mirror U آیینهی عقبنما
plane of mirror symmetry U صفحه تقارن اینهای
trail-view mirror U آینهبغلتریلی
mirror plane of symmetry U صفحه تقارن اینهای
rear-view mirror U آیینهی پسنما
dual swivel mirror U آینهبازشو
main reflex mirror U آینهانعکاساصلی
mirror writing shadow reading U کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
to frame someone U پاپوش درست کردن برای کسی
to frame someone U کسی بیگناه را متهم کردن
ox frame U قابی که گوشههای چلیپایی دارد
K-frame U قاببصورتحرفk
frame up U دوز وکلک
frame up U دسیسه
saw frame U کمان اره
frame up U توط ئه
frame U فریم
frame U چهارچوب
frame U و مرز اطراف فضای پنجره
frame U خطای ناشی از یک بیت مشکل دار در فریمی در نوار مغناطیسی
frame U بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
frame U 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
frame U قاب کردن
frame-up U پرونده سازی
frame-up U توط ئه
frame U شاسی
frame U صحنه
frame U قاب
frame U کنترل هایی
frame U تنه
frame U کالبد
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
frame U قاب چارچوب کمان
frame U استاتور استخوان بندی
frame U هیکل حالت موقتی
frame U سازه
frame U باربست
frame U قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
frame U قواره
frame U قاب کادر
frame U پاپوش درست کردن
frame U منطق اسکلت
frame U بیان کردن
frame U فرمول
frame U قاب کردن قاب گرفتن
frame U قاعده
frame U چارچوب
frame U چارچوب گرفتن طرح کردن
frame U تنظیم کردن
frame U دنده عرضی
frame U بدن
frame U چهارچوب تنه
frame U ساختمان
adjustable frame چهارچوب قابل تنظیم
frame push U اهرم فشاردهنده
wire frame U قالبفلزی
warp frame U قاب چله
frame agreement U توافق اولیه
frame agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
frame stile U قالبنردبانی
time frame U چارچوب زمانی
time frame U مدت لازم
burner frame U سوخت
burner frame U قالب
box-frame U قاب صندوقی
sill of frame U آستانهقاب
timber frame U قالبچوبی
portal frame U قالبدرگاهی
track frame U قالبشیار
head of frame U سرقاب
roller frame U قالبدورانی
vertical frame U قالبعمودی
walking frame U قالبچهارپا
warping frame U قالبپیچنده
overhead frame U قالببالایسر
web frame U قالبشبکهای
climbing frame U وسیلهایمخصوصبازیکودکان
metal frame U قالبفلزی
frame of mind U حالتذهنیفرد
to frame an answer U پاسخی را طرح کردن
sash frame U حمایلقاب
frame-ups U توط ئه
frame work U چهارچوب
full frame U قاب کامل
door-frame U چارچوب در
machine frame U چارچوب دستگاه
c frame press U پرس با قالب "سی " شکل
belt frame U اسکلت محیطی بدنه هواپیما
magnet frame U یوغ اهنربایی
main frame U کامپیوتر بزرگ
mast frame U قاب چهارگوش
beacon frame U فرم مخصوص در پروتکل FDDI که پس از توقف در شبکه ارسال میشود
base frame U چهارچوب زیر دستگاهها
bar frame U تیرک قاب
casement frame U قاب بازشو
chassis frame U چارچوب شاسی
door frame U چارچوب در
distribution frame U مقسم
frame antenna U انتن چارگوش
frame frequency U بسامد صحنه
crane frame U چارچوب جرثقیل
frame of an apparatus U شاسی
frame of hachsaw U کمان اره چکی
frame of hachsaw U کلاف اره چکی
frame partition U جداگر سازه دار
frame partition U تیغه تیرپایهای
frame partition U تیغه قالبی
claim frame U فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
window-frame U قاب پنجره
window frame U قاب پنجره
provisional frame U ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
reference frame U دستگاه مقایسهای
frame house U خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
space frame U قاب سه بعدی
spinning frame U چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
to connect to frame U اتصال به بدنه
two light frame U پنجره دو قلو
two light frame U پنجره دوچشمه
picture frame قاب عکس
cold frame U سرما دورکن
freeze-frame U قاب ایستایی
freeze-frame U قاب ایستا
plan frame U چارچوب برنامه
pack frame U کوله پشتی زین دار
open frame U هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
page frame U قالب صفحه
frame of reference U چهارچوب داوری
page frame U قاب صفحه
piling frame U داربست
frame-ups U پرونده سازی
wood frame construction U ساختمان با استخوانبندی چوبی
micro to main frame U پیوند ریزکامپیوتر و کامپیوتربزرگ
intermediate distribution frame U مقسم میانی
swing frame grinder U دستگاه سنگ زنی نوسان دار
track roller frame U قالبگردندهشیاردار
gap frame press U پرس "سی " شکل
wire frame model U نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
I am not in the right frame of mind. I cannot concerntrate. U فکرم حاضرنیست ( تمرکز فکر ندارم )
middle rial of door frame U قیدچه
frame of mind (good or bad) <idiom> U
locomotive frame drilling machine U دستگاه مته چارچوب لوکوموتیو
double frame hobbing machine U دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
top and bottom rail of door frame U پاسار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com