English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (2439 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
middle panel U قابچوبیمیانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
middle U مرکز
middle U وسط
of middle a U میان سال
middle U میان
middle U میانی وسطی
middle U منطقه میانی زمین
middle course U میانه روی
middle name U نام وسطی-اسموسطین
middle U میانه میدان
panel U نمایشگر ویدیو و mouse را نگه می دارد
panel U صورت اسامی اشخاص
panel U تخته کوبیدن
panel U یچهای کنترل سیستم کامپیوتر اصلی و نشان دهندههای وضعیت
panel U یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
panel U تابلوی عقب کامپیوتر که اتصالات به رسانههای جانبی مثل صفحه کلید
panel U چاپگر
panel U تابلو
panel U بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
on the panel U جزوصورت گرفته
on the panel U ثبت شده
panel U صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
panel U ورقه درپوش
panel U قاب گذاردن حاشیه زدن به
panel U قطعه
panel U صفحه
panel U قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل وهواپیماوغیره
panel U هیئت تشک پالان
panel U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel U قاب سقف
panel U قطعه مستطیلی شکل
panel U قاب عکس
panel U هیئت
panel U میزگرد
panel U نقاشی روی چوی
panel U صفحه نمودارجعبه سویچها
panel U قاب تختهای قاب تزئینی
panel U جعبه کلیدبرق
panel U صفحه کلید
panel U صفحه تقسیم برق
panel U پانل
panel U پرده مخابرات
panel U پرده شبکه مخابرات
panel U تابلوی برق
middle finger U انگشت میان
middle finger U وسطی
middle fraction U جزء میانی
middle fraction U پاره میانی
middle game U وسط بازی
middle-of-the-road U میانه رو
middle heavyweight U 09 کیلوگرم
middle insomnia U بیخوابی میانی
middle english U انگلیسی تا 0051میلادی
middle bar of a saw U کمانکش اره
middle body U قسمت میانه ناو یا کشتی
middle deck U پل میانی
middle-of-the-road U بیطرف
middle ear U گوش میانی
middle ear U حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
middle ear U گوش وسط
middle aisle U شبستان
middle latitude U منطقه معتدله
middle price U قیمت حد وسط
middle sized U میان اندازه
middle succession U توالی وسطی
middle succession U توالی میانین
middle term U قیاس مشترکی که در صغری وکبری صدق کند
middle weight U میان وزن
middle weight U میانه
up to the middle in water U تا کمر در اب
middle price U قیمت متوسط
middle plane U صفحه میانتار
Middle West U باختر میانه
Middle East U خاورمیانه
Middle East U سرزمین های میان خاور نزدیک East Near و خاور دور East Far
middle distance U فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
middle part U میان
middle part U قسمت میانی
middle sized U دارای اندازه متوسط
middle watch U نگهبانی نیمه شب
the middle finger U انگشت میانه
middle age U دوره بین جوانی وپیری
middle school U دبیرستان
middle schools U دبیرستان
Middle Ages U قرون وسطی
middle layer U قشر میانی
the parting in the middle U فرق وسط
middle of the road <idiom> U سردوراهی گیرکردن
middle classes U طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین
middle age U میان سال
middle aged U دوره بین جوانی وپیری
middle aged U میان سال
middle class U طبقه متوسط
middle class U طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین
middle classes U طبقه متوسط
piggy in the middle U بازیخرسوسط
Middle Eastern U مربوطبهخاورمیانه
middle jib U بادبانسهگوشکوچکمیانی
middle lobe U نرمهششمیانی
middle covert U پرهایمیانی
middle leg U پایمیانی
middle linebacker U مهرهخطآخریمیانی
middle-aged U میان سال
middle phalanx U بندانگشتمیانی
middle piece U قطعهمیانی
middle sole U لژمیانی
middle toe U انگشتمیانی
middle torus U گچبریمیانی
middle aisle U صحن
solar panel U پهنهی آفتابگیر
panel wall U اگین دیوار
to panel a dress U جامه زنانه را با تیکهای ازرنگ دیگر اراستن
to panel a door U تنکه بدر گذاشتن
panel work U تنکه سازی
the panel of a door U تنکه در
panel work U تخته کوبی
patch panel U تابلوی سرهم بندی
plywood panel U تخته چندلا
signal panel U پرده مخابرات
to panel a wall U دیواری را تخته کوبی کردن
touch panel U صفحه حساس به تماس
side panel U حاشیهکناری
scuttle panel U صفحهحبله
sail panel U صفحهقایقرانی
drapery panel U چین پرده ای
photovoltaic panel U تابلویقدرتزاینوری
modesty panel U صفحهحفظعفت
veneer panel U صفحه روکش
trim panel U آرایندهتختهمیانی
radiator panel U صفحهرادیاتور
data panel U دکمهاطلاعات
panel truck U یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
feeder panel U تابلوی تغذیه
access panel U پانل یا قابی که برای اسانترکردن تعمیرات وبازرسی براحتی برداشته و یانصب میشود
front panel U مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
fuse panel U پانل فیوز
graphic panel U تابلو نگارهای
maintenance panel U تابلوی نگهداشت
marking panel U پرده مخابرات
marking panel U پرده شناسایی
marking panel U پرده علامت گذاری مین
door panel U بخش مسطح درب
distribution panel U تابلوی توزیع
control panel U تابلوی کنترل
ceiling panel U لقط
control panel U صفحه کنترل
built in panel U تابلوی نصب
control panel U تابلوی فرمان
control panel U پانل مخصوص نصب کنترل ها
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
back panel U صفحه عقبی
panel discussion U بحث میزگرد
fuse panel U تابلوی فیوز
panel code U علامت رمزپرده شناسایی
panel cutout U فیوز تابلو
panel box U جعبه تابلو
panel board U تابلوی برق
front panel U تابلوی جلو دار
operating panel U تابلوی عملکرد
panel formwork U تخته قالب بندی بتن
panel code U کد پرده مخابرات
panel truck U بارکش کوچک موتوری
panel screen U صفحه
panel formwork U قالببندی پیاده شونده
panel house U جنده خانه
panel interview U مصاحبه میزگرد
type of middle cloud U شکالابرقسمتمیانی
upper middle class U طبقه متوسط بالا [در اجتماعی]
middle level management U مدیریت سطح متوسط
member of the middle class U عضو طبقه متوسط
middle ground buoy U بویه زمین میان گذرگاه
middle distance race U دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
middle lintel in window U وادار میانی پنجره
middle lintel in window U الت وسطی پنجره
inflammation of the middle ear U عفونت گوش میانی [پزشکی]
mullion=middle post U وادار
infection of the middle ear U عفونت گوش میانی [پزشکی]
middle-class person U عضو طبقه متوسط
middle nasal concha U کنجایمیانیدماغی
middle lintel in window U کمرکش پنجره
middle primary covert U پرهایاولیهمیانی
central control panel U مرکز کنترل
electrical connection panel U صفحهاتصالبهبرق
touch sensitive panel U صفحه حساس به تماس
plasma panel display U وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
plasma display panel U صفحه نمایش گازی
switch board panel U تابلو کلید
flat panel display U صفحه نمایش مسطح
overhead switch panel U صفحهکلیدبالایسر
control panel device U ابزار تابلوی کنترل
solar cell panel U صفحهباطریخورشیدی
video connection panel U صفحهاتصالبهنمایشگر
central control panel U تابلوی مرکزی کنترل
middle rial of door frame U قیدچه
The working (middle,upper)class. U طبقه کارگر (متوسط بالا )
middle leg (outer surface) U پایمیانی
middle ear inflammation [MEI] U عفونت گوش میانی [پزشکی]
To steer a middle course . To act within judicious bounds . کجدار و مریض عمل کردن [به نعل و به میخ زدن]
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com