English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
memory recall U دوبارهخوانیحافظه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
memory recall key U کلیدضبطدوبارهحافظه
Other Matches
it is beyond recall U احتمال لغوشدن ندارد
to recall somebody U کسی را معزول کردن
recall U بیاد اوردن
to recall somebody U کسی را احضار کردن
to recall somebody U کسی را فراخواندن
recall U فراخوانی
recall U بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall U دستور تجمع قوا دادن
recall U بسیج کردن قوا
recall U به یاد اوردن
recall U فرا خواندن احضار لغو کردن
recall U یاداوری
recall U فراخواندن معزول کردن
recall U فراخوانی احضار
recall U احضار کردن
recall test U ازمون یاداوری
unaided recall U یاداوری خودبخودی
free recall U یاداوری ازاد
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
to recall the troops from Mali U دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
I dont remember ( recall ) . U یادم نیست
story recall test U ازمون یاداوری داستان
in memory of <idiom> U به صورت رایگان
immediate memory U حافظه فوری
to the memory of U به یادبود
memory U فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memory U حافظه دستگاه کامپیوتر
memory U یاد
memory U یادگار یاد بود
memory U حافظه
memory U خاطره
recent memory U حافظه نزدیک
search memory U حافظه جستجو
programmable memory U حافظه برنامه پذیر
regenerative memory U حافظه احیاء کننده
real memory U حافظه واقعی
real memory U حافظه حقیقی
real memory U حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
refresh memory U واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
regenerative memory U عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
regenerative memory U رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
scratchpad memory U حافظه چرکنویسی
scratchpad memory U حافظه چرکنویس
screen memory U خاطره پوشان
rotating memory U حافظه چرخشی
remote memory U حافظه دور
screw to the memory U بذهن سپردن
regenerative memory U حافظه باز زا
secondary memory U حافظه ثانویه
memory trace U رد یاد
memory module U واحد حافظه
memory module U ماژول حافظه پیمانه حافظه
passive memory U حافظه منفعل
optical memory U حافظه نوری
one level memory U حافظه یک سطحی
memory word U کلمه حافظه
memory span U فراخنای یاد
memory sniffing U ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
memory snapshot U تصویر لحظهای حافظه
memory register U ثبات حافظه
memory protection U پشتیبانی ازحافظه
memory port U درگاه حافظه
memory moard U برد حافظه
memory mapping U نگاشت حافظه
read only memory U حافظه فقط خواندنی
read mostly memory U حافظه بیشتر خواندنی
racial memory U حافظه نژادی
memory map U نقشه حافظه
memory map U نگاشت حافظه
photodigital memory U خواندن چند بار
photodigital memory U سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
memory map U طرح یا نقشه حافظه
memory mapped i/o U ورودی- خروجی نگاشت حافظه
memory mapping U نقشه حافظه
memory protection U حفافت حافظه
computer memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
computer memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
memory management U مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
to fail [memory] U درماندن [حافظه یا خاطره]
main memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
addressed memory U حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
addressed memory U حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
to fail [memory] U وا ماندن [حافظه یا خاطره]
To revive a memory. U خاطره ای رازنده کردن
to stamp on the memory U در ذهن منقوش ساختن
to stamp on the memory U ذهنی کردن
to escape one's memory U از خاطر رفتن
to commit to memory U ازبرکردن
static memory U حافظه ایستا
stack memory U حافظه پشتهای
shadow memory U شبه حافظه
shadow memory U حافظه ثانوی موقت
shadow memory U محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
shadow memory U جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
semiconductor memory U حافظه نیمه رسانا
upper memory U کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
virtual memory U حافظه مجازی
I can recite from memory. U می توانم از حفظ بخوانم
subtract from memory U دکمهکمکنندهازحافظه
memory key U کلیدحافظه
memory cancel U پاککردنحافظه
memory button U دکمهحافظ
add in memory اضافه کردن به حافظه
within living memory U به یاد دارند
within living memory U تا انجا که مردمان زنده
volatile memory U حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
volatile memory U حافظه فرار
semiconductor memory U حافظه نیمه هادی
low memory U فضای حافظه تا چند کیلوبایت
eidetic memory U یاد روشن
EDO memory U ذخیره کند
EDO memory U فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
EDO memory U MEMORY OUTPUT DATA EXTENDED
dynamic memory U حافظه پویا
shared memory U حافظه تسهیم شده
disk memory U حافظه دیسک
cryogenic memory U استفاده از خصوصیات هدایت مواد
cryogenic memory U رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
core memory U حافظه هستهای
core memory U حافظه چنبرهای
expanded memory U حافظه گسترشی
extended memory U حافظه توسعه یافته
laser memory U حافظه لیزری
it escaped my memory U یادم رفت
internal memory U بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal memory U حافظه داخلی
interleave memory U حافظه جاگذاری
incidental memory U حافظه اتفاقی
in memory of blessedmemory U خدابیامرز
in memory of blessedmemory U بیادگار مرحوم
in memory of blessedmemory U بیاد
external memory U حافظه خارجی
extended memory U حافظه تمدیدی
coordinate memory U حافظه مختصاتی
conventional memory U این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional memory U در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
bubble memory U سرعت بالا و حافظه متحرک
bubble memory U مین فرفیت بالا
bubble memory U حافظه حبابی
base memory U حافظه پایه
auxiliary memory U حافظه کمکی
auxiliary memory U حافظ کمکی
associative memory U حافظه تداعی
associative memory U حافظه انجمنی
as memory serves U هر وقت بیاد انسان بیاید
alterable memory U حافظه اصلاح پذیر
alterable memory U حافظه تغییرپذیر
bubble memory U روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
control memory U حافظه کنترلی
control memory U حافظه کنترل
constructive memory U حافظه سازا
commit to memory U حفظ کردن
cache memory U یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
cache memory U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
cache memory U بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
cache memory U بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U حافظه پنهانی
bytewide memory U بایت ادرس پذیر در حافظه اصلی
buffer memory U حافظه میانیگر
acoustic memory U حافظه صوتی
memory bandwidth U پهنای باند حافظه
memory dependent U متکی به حافظه
memory drum U گردونه یاد
memory dump U روگرفت حافظه
memory dump U رونوشت ازحافظه
memory for digits U حافظه عددی
memory guard U نگهبان حافظه
memory hierarchy U سلسله مراتب حافظه
memory dependent U وابسته حافظه
memory afterimage U رد تصویر یاد
memory cache U حافظه پنهان
memory bank U بانک حافظه
memory allocation U اختصاص حافظه
memory capacity U گنجایش حافظه
memory cell U سلول حافظه
memory chip U تراشه حافظه
associative memory U حافظه شرکت پذیر
memory cycle U چرخه حافظه
memory address U نشانی حافظه
mass memory U حافظه انبوه
memory location U مکان حافظه
memory interleaving U برگ برگ کردن حافظه جایگذاری حافظه
memory image U تصویر یاد
memory location U محل حافظه
magnetic memory U حافظه مغناطیسی
memory management U مدیریت حافظه
main memory U حافظه اصلی
memory illusion U خطای یاد
memory address U ادرس حافظه
content addressable memory U محتوای حافظه ادرس پذیر
paged memory management U مدیریت حافظه صفحه بندی شده
photo optic memory U حافظه نوری
to refresh [jog] your memory U خاطره خود را تازه کردن [ که دوباره یادشان بیاید]
Random-access memory U رم کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
Random-access memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com