Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
media conversion
U
تبدیل رسانه ها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
media
U
مواد مغناطیسی برای ذخیره سیگنالها مثل دیسک و نوار و.
media
U
واسطه ها وسیله ها
media
U
پوشش میانی سرخرگ
media
U
رسانه ها واسطه ها
media
U
وسایل
media
U
رسانه ها
media
U
رسانههای گروهی
media
U
طرق
media
U
زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
media
U
دستوراتی که به هر برنامه امکان کنترل چند رسانهای می دهند مثل کارت صدا و قطعه ویدیو
media
U
کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
media
U
خطا در رسانه ذخیره سازی که داده را خراب میکند
media
U
هر ماده فیزیکی که برای ذخیره داده به کار می رود
otitis media
[OM]
U
عفونت گوش میانی
[پزشکی]
diluting media
U
ماده رقیق کننده
input media
U
رسانه ورودی
magnetic media
U
رسانه مغناطیسی
magnetic media
U
ابزارمیانی مغناطیسی
media eraser
U
رسانه پاک کن
Media Player
U
برنامه ویندوز که به کاربر امکان نصب سخت افزار چندرسانهای از قبیل صدا و تصویر متحرک و فایلهای ویدیو
media specialist
U
متخصص رسانه ها
output media
U
رسانه خروجی
removeable media
U
وسیله برداشتنی
media hype
U
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
media circus
U
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
mass media
U
رسانههای گروهی
mass media
U
وسایل ارتباط جمعی
mass media
U
رسانههای همگانی
removable storage media
U
رسانههای ذخیره سازی قابل انتقال
device media control language
U
نوعی زبان که توسط مدیرپایگاه داده استفاده میشودتا شرح فیزیمی پایگاه داده راروی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند
He is seriously claiming
[trying to tell us]
that the problems are all the fault of the media.
U
او
[مرد]
به طور جدی ادعا می کند که همه مشکلات تقصیر رسانه ها است.
conversion
U
تبدیل
conversion
U
پرتاب ازاد
conversion
U
تسعیر
conversion
U
تغییرکیش
conversion
U
نوکیشی
conversion
U
استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
conversion
U
تغییر
conversion
U
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
U
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
conversion
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion
U
تغییر مذهب
conversion
U
قلب
double conversion
U
تبدیل دوگانه
fiel conversion
U
تبدیل پرونده
fiel conversion
U
تبدیل فایل
direct conversion
U
تبدیل مستقیم
file conversion
U
تبدیل فایل
frequency conversion
U
تبدیل فرکانس
internal conversion
U
تبدیل درونی
internal conversion
U
تبدیل باطنی
parallel conversion
U
تبدیل موازی
phased conversion
U
تبدیل مرحله بندی شده
loan conversion
U
تجدید نظر در شرایط وام
crash conversion
U
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
conversion price
U
بهای تبدیل
conversion of shares
U
تبدیل سهام
process conversion
U
تبدیل فرایند
code conversion
U
تبدیل کد
conversion hysteria
U
هیستری تبدیلی
conversion factor
U
ضریب تبدیل
conversion efficiency
U
بازده تبدیل
conversion angle
U
زاویه حامل مسیر ناو
conversion cost
U
هزینه تسعیر
conversion cost
U
هزینه تبدیل
conversion angle
U
زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
conversion price
U
قیمت تبدیل
conversion rate
U
نرخ تبدیل
data conversion
U
تبدیل داده ها
conversion neurosis
U
روان رنجوری تبدیلی
conversion transconductance
U
رسانایی متقابل وارون
conversion tables
U
جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
conversion table
U
جدول تبدیل
conversion of data
U
تبدیل عناصر
conversion scale
U
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
conversion scale
U
مقیاس خطی
conversion reaction
U
واکنش تبدیلی
code conversion
U
تبدیل رمز
binary to octal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
image conversion equipment
U
دستگاه مبدل تصویر
binary to hexadecimal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to decimal conversion
U
تبدیل دودوئی به دهدهی
standard conversion factor
U
ضریب تبدیل استاندارد
decimal to octal conversion
U
تبدیل دهدهی به هشت هشتی
energy conversion efficiency
U
راندمان تبدیل انرژی
file conversion utility
U
برنامه کمکی تبدیل فایل
internal conversion coefficient
U
ضریب تبدیل داخلی
decimal to hexadecimal conversion
U
تبدیل دهدهی به شانزده شانزدهی
decimal to binary conversion
U
تبدیل دهدهی به دودوئی
bulk petroleum conversion kit
U
جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
conversion loss of frequency changer cry
U
اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
They have successfully managed the balancing act between retaining the rustic charm and modern conversion.
U
آنها با موفقیت توانستند تعادل بین افسون روستایی و تبدیل مدرن را ایجاد کنند.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com