Perdic | means of production | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	means of production U	ابزار تولید
	means of production U	وسایل تولید

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	How . In what way. By what means. U	چطور؟
	by all means <adv.> U	قطعا
	he means well U	نیتش خوب است
	he says what he means U	مقصودخودراصریحابیان میکند
	by means of U	به وسیله
	i do not know what he means U	نمیدانم مقصودش چیست
	not even by [not even through] [not even by means of ] U	نه حتی به وسیله [به طریق]
	by some means or other <adv.> U	هیچ چیز [اصلا]
	by no means U	به هیچ وجه
	by f. means U	ملایمت
	by f. means U	بامدادا
	by all means U	بهر قیمت که باشد
	by all means U	بهمه حال
	by all means U	هر طورباشد
	by all means U	با تمام وسائل
	Certainly not! [By no means!] U	مطمینا نه ! [به هیچ وجه !]
	means are not a U	وسایل فراهم نیست
	by all means <adv.> U	حتما
	means U	درامد
	means U	وسایل
	means U	استطاعت
	means U	دارائی
	means U	توانائی درامد
	means U	وسائل
	means U	توانایی
	he means well U	قصد بدی ندارد
	means U	استطاعت وسایل
	by all means <adv.> U	کاملا
	means U	وسیله
	means U	دارایی
	transport means U	وسیله بارکشی یاحمل ونقل
	aman of means U	ادم دارایا با استطاعت
	blocking the means U	سد ذرایع
	Other means of transport U	سایر وسایل نقلیه
	to live beyond one's means U	بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
	By no manner of means . U	بهیچ وجه من الوجوه
	means-tested U	متغیرغیروابسته
	means tests U	سنجش استطاعت مالی
	ends and means U	هدف و وسیله
	means test U	سنجش استطاعت مالی
	means objects U	اشیاء وسیله
	By no means . By no account .	به هیچ وجه
	square means second p U	مجذوریعنی توان دوم
	the means and the extremes U	دو میان و دو کرانه
	lack of means U	عدم تمکن
	means of transport U	وسائط نقلیه
	means against rust U	ابزارهای گرد زدا
	ways and means U	طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
	he means mischief U	مقصودش شیطنت
	he means mischief U	است
	fraudulent means U	وسائل متقلبانه
	means end expectation U	انتظار وسیله- هدف
	Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing. U	ابدا"چنین چیزی نیست
	committee of ways and means U	کمیسیون مالی
	means end capacity U	استعداد درک وسیله- هدف
	means end learning U	یادگیری وسیله- هدف
	means end relations U	روابط وسیله- هدف
	means ends analysis U	نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
	means of attaining one'd end U	وسیله رسیدن بمقصود
	the end sanctifies the means U	خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
	this word means a dog U	این واژه یعنی سگ
	this word means a dog U	معنی این کلمه سگ است
	The means of payment will appear unchanged. U	شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
	This new frontier incident probably means war. U	این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
	over production U	محصول زیادی
	over production U	عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
	production U	اقامه
	production U	ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
	production U	ارائه
	production U	تولید محصول
	production U	محصول عمل
	production U	ارائه ساخت
	production U	حاصل دادن
	production U	تولید کردن
	production U	فراوری
	production U	تولید
	production U	استخراج
	production U	فراورده محصول
	production U	ایجاد
	production U	الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
	production U	عمل اوری ساخت
	production U	فرآورده کارگاه
	production U	ساخت مواد برای فروش
	production U	تولید دستهای
	production U	تولید حجم بزرگ محصولات
	production U	سرعت ساخت محصول
	production U	کنترل ساخت یک محصول
	production process U	جریان تولید
	production capacity U	فرفیت تولید
	production coefficient U	ضریب تولید
	production control U	کنترل تولید
	production process U	فرایند تولید
	production function U	تابع تولید
	production cost U	هزینه تولید
	production cost U	ارزش ساخت
	production base U	مبنای تولید یا تولیدات ملی
	production program U	برنامه تولید
	production programme U	برنامه تولید
	production routine U	روال تولید
	production rule U	قاعده
	production rule U	تولید
	production run U	اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
	production technique U	فن تولید
	production process U	روند ساخت
	production technique U	روش فنی تولید
	production account U	حساب تولید
	production efficiency U	کارائی تولید
	production efficiency U	کارائی در تولید
	production engineer U	مهندس تولید
	production time U	زمان ساخت
	relations of production U	رابطه تولید
	roundabout production U	تولید با کارائی بیشتر
	scale of production U	مقیاس تولید
	series production U	سری سازی
	surplus production U	تولید اضافی
	surplus production U	مازاد تولید
	surplus production U	فزونی تولید
	production platform U	سکویتولیدات
	production time U	زمان تولید
	track production U	فهور هدف
	production facility U	سهولت تولید
	production frontier U	مرز تولید
	production desk U	میزمحصولات
	production adviser	مشاوره محصولات
	electricity production U	تولیدالکتریسیته
	production gap U	شکاف تولید
	production cycle U	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
	volume of production U	حجم تولید
	track production U	شروع تعقیب هدف
	production of sound	تولیدات صدا
	energy production U	تولید انرژی
	census of production U	امارگیری در خصوص تولید
	bulk production U	تقسیم سوخت درفروف کوچک
	mass production U	بس فراوری
	mass production U	تولید بمقدارزیاد
	mass production U	تولید ماشینی
	mass production U	تولید انبوه
	bulk production U	تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
	branches of production U	رشتههای تولید
	production line U	خط تولید
	mechanical production U	تولید ماشینی
	census of production U	امار تخمینی تولیدات در یک کشور در مدت معین
	ingot production U	تولید شمش
	elasticity of production U	کشش تولید
	factor of production U	عامل تولید
	factory production U	تولید کارخانهای
	cost of production U	هزینه تولید
	flow of production U	جریان تولید
	flow of production U	گردش تولید
	food production U	تولید غذا
	forces of production U	نیروهای تولید
	full production U	تولید کامل
	full production U	تولید در حداکثرفرفیت
	energy production U	تولید نیرو
	census of production U	امار سرشماری
	mode of production U	شیوه تولید
	mode of production U	طرز تولید
	production management U	مدیریت تولید
	batch production U	تولیدانبوه
	factors of production U	عوامل تولید
	production missile U	موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
	production of oil U	استخراج نفت
	production overheads U	هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
	production part U	بخش تولید
	production period U	دوره تولید
	production planning U	برنامه ریزی تولید
	agents of production U	عوامل تولید
	mass-production U	تولید انبوه
	production lines U	خط تولید
	production method U	روش تولید
	production factors U	عوامل تولید
	pair production U	تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
	an artistic production U	عمل یا کار صنعتی
	branches of production U	شاخههای تولید
	period of production U	دوره تولید
	aliterary production U	تصنیف
	aliterary production U	فراورده یا محصول ادبی تالیف
	mode of production U	وجه تولید
	pilot production U	تولید نمونه
	power of production U	نیروی تولید
	production index U	شاخص تولید
	batch production U	تولید زیاد یک نوع کالا
	production video switcher U	دکمهنمایشگرمحصولات
	production planning and control U	برنامه ریزی و کنترل تولید
	steps in the production of electricity U	مراحلتولیدالکتریسیته
	He works in the production section . U	درقسمت تولید کار می کند
	aggregate production function U	تابع تولید کل
	To step up ( increase ) production. U	سطح تولید رابالابردن
	mass production of goods U	تولید انبوه کالا
	production resource planning U	برنامه ریزی منابع تولید
	production indifference curve U	منحنی بی تفاوتی تولید
	pilot line production U	تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
	pig iron production U	تولید اهن خام
	mass production of goods U	تولید توده وار کالا
	multi stage production U	تولید چند مرحلهای
	net primary production U	تولید خالص نخستین
	non specific factors of production U	عوامل غیر اختصاصی تولید
	nuclear power production U	تولید انرژی هستهای
	labor intensive production U	تولید کاربر
	index of industrial production U	شاخص تولید صنعتی