Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
means ends analysis
U
نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ends and means
U
هدف و وسیله
means
U
دارائی
by no means
U
به هیچ وجه
means
U
درامد
means
U
وسایل
by all means
U
با تمام وسائل
means
U
استطاعت
How . In what way. By what means.
U
چطور؟
by means of
U
به وسیله
by f. means
U
ملایمت
means
U
توانائی درامد
means
U
وسائل
means
U
وسیله
by all means
U
هر طورباشد
by all means
U
بهمه حال
by all means
U
بهر قیمت که باشد
by f. means
U
بامدادا
means
U
توانایی
by all means
<adv.>
U
حتما
means are not a
U
وسایل فراهم نیست
by all means
<adv.>
U
کاملا
by all means
<adv.>
U
قطعا
he means well
U
نیتش خوب است
he means well
U
قصد بدی ندارد
not even by
[not even through]
[not even by means of ]
U
نه حتی به وسیله
[به طریق]
by some means or other
<adv.>
U
هیچ چیز
[اصلا]
means
U
دارایی
he says what he means
U
مقصودخودراصریحابیان میکند
i do not know what he means
U
نمیدانم مقصودش چیست
Certainly not!
[By no means!]
U
مطمینا نه !
[به هیچ وجه !]
means
U
استطاعت وسایل
to live beyond one's means
U
بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
aman of means
U
ادم دارایا با استطاعت
blocking the means
U
سد ذرایع
square means second p
U
مجذوریعنی توان دوم
the means and the extremes
U
دو میان و دو کرانه
means of transport
U
وسائط نقلیه
transport means
U
وسیله بارکشی یاحمل ونقل
fraudulent means
U
وسائل متقلبانه
he means mischief
U
مقصودش شیطنت
he means mischief
U
است
Other means of transport
U
سایر وسایل نقلیه
means objects
U
اشیاء وسیله
lack of means
U
عدم تمکن
means against rust
U
ابزارهای گرد زدا
By no manner of means .
U
بهیچ وجه من الوجوه
By no means . By no account .
به هیچ وجه
ways and means
U
طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
means test
U
سنجش استطاعت مالی
means tests
U
سنجش استطاعت مالی
means-tested
U
متغیرغیروابسته
means of production
U
وسایل تولید
means of production
U
ابزار تولید
ends
U
کد نشان دهنده انتهای رکورد
ends
U
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ends
U
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
ends
U
کد نشان دهنده انتهای خط
ends
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ends
U
کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
ends
U
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
ends
U
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ends
U
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
ends
U
نقط ه آخر یا بخش آخر
ends
U
خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
ends
U
خاتمه
ends
U
خاتمه دادن خاتمه یافتن
ends
U
نمایش گر پس از آخرین رکورد فایل
ends
U
در انتها یا پس از چندین مشکل
ends
U
توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
ends
U
خاتمه یافتن
ends
U
تمام کردن خاتمه دادن
ends
U
طرف بپایان رساندن
ends
U
پایان
ends
U
اخر
ends
U
خاتمه فرجام
ends
U
سر
ends
U
انتها
ends
U
غایت
ends
U
میلههای تحت دفاع بازیگرمعین
ends
U
کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
ends
U
روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
ends
U
کد ارسالی که نشانه دهنده داده آدرس ارسال شده است
ends
U
نوک
ends
U
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
U
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ends
U
پایان یک دور
ends
U
انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
ends
U
زمین حریف
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing.
U
ابدا"چنین چیزی نیست
this word means a dog
U
این واژه یعنی سگ
this word means a dog
U
معنی این کلمه سگ است
committee of ways and means
U
کمیسیون مالی
the end sanctifies the means
U
خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
means end learning
U
یادگیری وسیله- هدف
means end expectation
U
انتظار وسیله- هدف
means end relations
U
روابط وسیله- هدف
The means of payment will appear unchanged.
U
شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
means of attaining one'd end
U
وسیله رسیدن بمقصود
means end capacity
U
استعداد درک وسیله- هدف
candle ends
U
ته شمع
fag ends
U
وازده
candle ends
U
باقی مانده هرچیزکه مردم لئیم جمع می کنند
book ends
U
کتابنگهدار
dead ends
U
سر هرز
loose ends
<idiom>
U
بدون کار معلوم وروشنی برای انجام دادن
dead ends
U
بن بست
fag ends
U
سرتیکهی پارچه
economic ends
U
هدفهای اقتصادی
ends yarn
U
نخ های تار
ends space
U
فاصله بین تارها
[تراکم تارها]
odds and ends
<idiom>
U
اشیاء جوروباجور
fag ends
U
ته مانده
fag ends
U
طناب ریش
loose ends
U
باقیمانده
loose ends
U
انتهای شل هرچیزی
loose ends
U
عاطل
loose ends
U
بیکارافتاده
loose ends
U
سر ازاد نخ چیز استفاده نشده
loose ends
U
انتهای تاریانخ
odds and ends
U
چیز باقیمانده
odds and ends
U
تکه وپاره
odds and ends
U
خرت و پرت
beam-ends
U
انتهای قسمت عقبی کشتی
beam ends
U
انتهای قسمت عقبی کشتی
loose ends
U
ته مانده
to be on her beam ends
U
نزدیک بوارونه شدن
fag ends
U
ته طناب
fag ends
U
تهتیکه
dead ends
U
انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
odd and ends
U
گوناگون
odd and ends
U
متفاوت
to be on her beam ends
U
یک برشدن
to be on her beam ends
U
درخطربودن
This new frontier incident probably means war.
U
این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
make ends meet
<idiom>
U
باپول شخصی گذران روزگار کردن
moment at fixed ends
U
لنگر سر گیردار تیر
to make both ends meet
U
در حدود درامد خود خرج کردن
make ends meet
U
دخل و خرج را در توازن نگه داشتن
burn the candle at both ends
<idiom>
U
یکسره کارمیکند
To break even . To make both ends meet.
U
خرج ودخل
By trying to live like a king one ends by drawing .
<proverb>
U
آخر شاه منشى کاه کشى است .
analysis
U
فراکافت
analysis
U
تجزیه و تحلیل
analysis
U
تحلیل
analysis
U
مشتق وتابع اولیه
3D analysis
U
بررسی سه بعدی
3D analysis
U
آنالیز سه بعدی
analysis
U
محاسبه
analysis
U
بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
analysis
U
انالیز ریاضی
analysis
U
تشریح
analysis
U
تفکیک
analysis
U
موشکافی
analysis
U
بازکافت
analysis
U
تحلیل جداگری
analysis
U
بدست آوردن اطلاعات و نتایج از داده
analysis
U
یات هزینههای محصول جدید
two way analysis
U
تحلیل دو عاملی
self analysis
U
خودشناسی
self analysis
U
تجزیه وتحلیل خویشتن
analysis
U
کاوش
analysis
U
تحلیل کاوش
analysis
U
تجزیه
analysis
U
جداگری فرگشایی
analysis
U
کتاب یا موضوع تجزیه و تحلیل شده
value analysis
U
تحلیل ارزش
analysis
U
یات
what if analysis
U
تحلیل شرط و جزا
analysis
U
شی تجزیه شده
analysis
U
استقراء
analysis
U
انالیز
terrain analysis
U
تجزیه و تحلیل زمین عملیات
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
analysis of variance
U
تحلیل پراکنش
abc analysis
U
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
analysis of covariance
U
تحلیل هم پراکنش
analysis graphics
U
نمودارهای تحلیلی
static analysis
U
تجزیه و تحلیل ایستا
active analysis
U
تحلیل فعال
activity analysis
U
تحلیل فعالیت
task analysis
U
تحلیل تکلیف
systems analysis
U
نظام شناسی
syntactical analysis
U
تحلیل نحوی
structural analysis
U
محاسبات طرح ساختمانی
strode analysis
U
تحلیل ضربهای
spectrum analysis
U
تجزیه بیناب
stripping analysis
U
تجزیه عریانساز
statistical analysis
U
تحلیل اماری
static analysis
U
تحلیل استاتیک
static analysis
U
تحلیل ایستا
stability analysis
U
تحلیل ثبات
syntactical analysis
U
تحلیل ترکیبی
system analysis
U
تحلیل سیستم
system analysis
U
سیستم انالیز
systems analysis
U
تحلیل سیستم ها
systems analysis
U
برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
systems analysis
U
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
systems analysis
U
سیستمی که نرم افزار سیستم می نویسد
systems analysis
U
شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com