English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
matter and form U جوهر و عرض
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in this matter U در این باب
matter U ماده
matter U جسم
matter U ذات
matter U موضوع
matter U امر
matter U مطلب چیز
in this matter U دراین امر
in this matter U در این امر
it does not matter U اهمیت ندارد
it does not matter U عیب ندارد چیزی نیست
I'll look into the matter. U من موضوع را دنبال خواهم کرد.
matter of U موجبات گله گزاری
matter of course U چیز عادی
matter of course U چیز طبیعی
matter U اهمیت
matter U مهم بودن اهمیت داشتن
what matter? U چه اهمیت دارد
What's the matter? U موضوع چیه؟
What is the matter? U چه خبر است؟
What is the matter? U موضوع چه است؟
i a with you on that matter U من در ان موضوع با شماموافق هستم
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter U قالب
matter U امر قضیه
matter U کالا
matter of course U بدیهی نتیجه منطقی
What is the matter with you? U چته ؟
That's quite another matter. U این که کاملا موضوع دیگری است.
to e. into a matter U مطلبی را بازجویی یا تحقیق کردن
matter U مشکل یا مساله قابل بحث
for that matter U از ان باب
no matter <idiom> U صرفنظر
the f.of the matter U حقیقت امر
matter of course <idiom> U عادت،راه عادی،قانون
matter <idiom> U مهم بودن
for that matter <idiom> U به همان علت
matter U ماهیت جوهر
what is the matter U جه خبر است چه موضوعی است چیست چه شده است
to go into the matter U به این مطلب رسیدگی کردن
does it matter to you U ایا برای شما اهمیت دارد
no matter U چیزی نیست
to have no say [in that matter] U پاسخگو نبودن [در این قضیه]
no matter U اهمیت ندارد
In this matter U در این بابت [قضیه]
no matter how he has done it U هر جور میخواهدکرده باشد قطع نظر از اینکه چه جوراین کار را کرده است
Does it matter if I dont come ? U اشکالی دارد اگرنیایم ؟
to regard something as a matter of course U چیزی [داستانی] را امری آشکار در نظر گرفتن
When wI'll the matter come up for discussion ? U موضوعی را کی برای بحث مطرح خواهند کرد ؟
the point [of the matter] U اصل مطلب
We must inquire into this matter. U درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
A matter of expediency . U یک امر مصلحتی
It is o. k . ( all right ) . it doesent matter . U عیب ندارد
What is the matter with you ? what ails you? U شما را چه می شود
It doesnt matter. it is nothing. U چیزی نیست ( عیب ندارد )
coloring matter U ماده رنگ
conservation of matter U بقای ماده
coloring matter U رنگ
white matter U ماده سفید
root of the matter U اصل مطلب
to suggest it is appropriate to do so [matter] U پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد [چیزی ]
front matter U پیش گفتار
fluoresent matter U ماده فلوئورسان
The fact of the matter is. . . . . . . U حقیقت امر اینست که ...
front matter U مقدمه
matter-of-fact <idiom> U چیزی که شخص است ،برطبق واقعیت
matter of fact <idiom> U چیزی واقعا درست باشه
the matter in hand U موضوع مورد بحث
subject matter U مطلب موضوع
subject matter U موضوع اصلی
to inquire into a matter U مطلبی را باز جویی
to inquire into a matter U کردن
matter-of-fact U بطور واقعی
matter wave U موج مادی
post matter U چیزهای پستی
post matter U محمولات پستی
tellurian matter U ماده زمینی
the matter is perplexed U مطلب پیچیده است
the matter is perplexed U موضوع درهم است
the matter was kept private U مطلب را پوشیده نگاه داشتند
that is a matter of habit U کار عادت است
printed matter U مواد چاپی
that is a matter of habit U موضوع عادت است
printed matter U اوراق چاپی
printed matter U مطبوعات
matter-of-fact U حقیقت امر
gospel of matter U انجیل متی
matter on hand U مانحن فیه
anti matter U ضد ماده
i had no voice in that matter U من دران قضیه رایی نداشتم
as a matter of fact U حقیقت امر اینست که خوب بخواهید بدانید
grey matter U بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
gray matter U ماده خاکستری
gray matter U ماده خاکستری بافت عصبی مغز
bituminous matter U ماده قیری
matter of fact U حقیقت امر
matter of fact U بطور واقعی
matter of couurse U چیز عادی یا طبیعی یا بدیهی
interstellar matter U ماده بین- ستارهای
matter in hand U موضوع مورد بحث
matter on hand U موضوع بحث
I had no opportunity to discuss the matter . U فرصت نشد که موضوع را مورد بحث قرار بدهم
The crux of the matter . The quintessence. U جان کلام ( مطلب )
I have a free hand in this matter. U دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
It is no easy matter . Its quite a job. U کار سهل وساده ای نیست
It cannot be trifled with . It is no joking matter. U شوخی بردار نیست
to make inquires into a matter U چیز ی را باز جویی
to make inquires into a matter U در امری تحقیقات بعمل اوردن
Please reply as a matter of urgency. U لطفا فوری پاسخ دهید.
a matter of relative importance U موضوعی با اهمیت نسبی
matter of mutual interest U موضوع دارای سود دوجانبه
the matter itself [the situation itself ] [ the thing itself] U این مطلب بخودی خود
to make inquires into a matter U کردن
The judge will have the final say on the matter. U قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
in form U اماده
three form U فرم تریو
re form U دوباره درست کردن
out of form U بدحالت
out of form U غیراماده
in form U خوش حالت
form U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
form U وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
form U قسم
form U حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
form U یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
form U 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form U صفحهای از صفحات کامپیوتری
form U ایجاد یک شکل
form U ساخت
form U کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
form U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
form U شکل قالب
form U امادگی
form U سابقه فعالیت اسب
form U صورت
form U نوع
form U طرز ورفتار
form U نظم فرم
form U ورقه
form U تصویر وجه
form U فرم
form U برگه ورقه
form U طریقه
form U روش
form U ترکیب
form U ریخت
form U شکل
form U تشکیل دادن ساختن
form U بشکل دراوردن
form U قالب کردن
form U شکل دادن
form U تشکیل دادن
form U صورت دیس
form U فراگرفتن
form U یات مربوطه را وارد میکند
form U شکل گرفتن سرشتن
form U پروردن
to bring the matter before a court [the judge] U دعوایی را در حضور قاضی آوردن
We shall look into the matter in due ( good ) time . U درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
To raise a question . To bring up a matter . U موضوعی رامطرح کردن
To bring a matter to successful issue . U کاری را به نتیجه رساندن
No matter which way you fling a cat, it will light. <proverb> U گربه را هر طورى بیندازند روى چهار دست و پا پائین مى آید.
The matter assumed significant proportions. U دامنه کار با لاگرفت
To follow up (trace) a matter (case). U موضوعی را دنبال کردن
registration form U فرم ثبت نام
the precatory form U صیغه تمنی یا در خواست
wave form U شکل موج
sixth form U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
to set a form U فرم بستن
Form without substance . U صورت بدون معنی
tendering form U برگ پیشنهاد برگ درخواست
tendering form U ورقه پیشنهاد
symbolic form U علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
substance and form U جوهروعرض
to melted in to another form U بطور غیر محسوس تبدیل شکل دادن
to form a habit U عادتی پیداکردن
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
to form into groups U دسته بندی کردن
to form into groups U گروه بندی کردن
tooth form U شکل دندانه
to form a plot U اسباب چینی کردن
to form a plot U توط ئه دیدن
true form U فرم واقعی
turnaround form U شکل برگشت
to form a notion U اندیشه کردن خیال بستن
form-piece U [تکه های سنگ در مشبک کاری]
eye-form U [شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
wave form U شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
to form a notion U تصور کردن
to form a habit U تشکیل عادت دادن
structural form U شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
structural form U شکل بنیانی
form utility U در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
form drag U پسای شکل
form drag U مقاومت ناشی از شکل جسم
form determinant U تعیین کننده شکل
form block U بلوک فرمکاری
form alignment U هم ترازی ورقه
field form U نمودار میدان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com