English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
master file maintenance U فرایند بروز دراوردن
master file maintenance U تغییردادن یا اصلاح فایلهای اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
file maintenance U نگاهداشت پرونده ها
master file U شاه پرونده
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
maintenance U قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
maintenance U نگهداری از تاسیسات یاساختمان
maintenance U حفظ
maintenance U تاسیسات
maintenance U نگهداشت
maintenance U ابقاء
maintenance U 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
maintenance U گذران خرجی
maintenance U قوت
maintenance U نگهداری
maintenance U تعویض قط عات و...
maintenance U تعمیر و نگهداری
maintenance U حفافت کردن
maintenance U حفظ کردن
maintenance U بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
maintenance U ابزار تشخیص نرم افزاری که مهندسان در حین عملیات نگهداری سیستم انجام می دهند
maintenance U جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
maintenance U نفقه
maintenance U حمایت خرجی
maintenance U صیانت
maintenance U مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
maintenance U تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
maintenance U نگاهداری
maintenance U تعمیر
maintenance U فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
maintenance U نگهداری و تعمیر
depot maintenance U نگهداری دپویی
corrective maintenance U عمل تشخیص
schedule maintenance U نگهداری زمانبندی شده
maintenance hangar U آشیانهنگهداریهواپیما
categories of maintenance U انواع نگهداری
categories of maintenance U طبقات نگهداری
software maintenance U نگهداری نرم افزار
emergency maintenance U نگهداشت اضطراری
supplementary maintenance U نگهداشت تکمیلی
system maintenance U تامین و نگهداری سیستم
normal maintenance U نگاهداری بهنجار
normal maintenance U محافظت عادی
organizational maintenance U تعمیرات سازمانی
organizational maintenance U نگهداری سازمانی
separate maintenance U نفقه زنی که جدا از شوهرزندگی میکند
maintenance area U قسمتنگهداریوتنظیم
term of maintenance U مهلت نگاهداری
term of maintenance U دوره نگاهداری
schedule maintenance U نگهداشت زمان بندی شده
remedial maintenance U باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
corrective maintenance U نگهداشت اصلاحی
preventive maintenance U نگهداشت پیشگیر
preventive maintenance U نگهداری پیشگیرانه
preventive maintenance U نگهداری پیشگیری
preventive maintenance U نگهداری حفافتی
preventive maintenance U نگهداشت پیش گیر
deferred maintenance U قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
deffered maintenance U نگهداری مخصوص
deffered maintenance U تعمیر ونگهداری غیر معمولی
program maintenance U نگهداشت برنامه
program maintenance U نگهداری برنامه
corrective maintenance U نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
corrective maintenance U عمل جستجو
corrective maintenance U یافتن و تصحیح خطایی که رخ داده است
corrective maintenance U جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
corrective maintenance U پشتیبانی اصلاحی
cost of maintenance U هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
depot maintenance U نگهداری امادگاهی
maintenance window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
maintenance cost U هزینه نگهداری
maintenance cost U ارزش نگهداری
maintenance float U شارژ انبار سیال
maintenance float U شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
maintenance history U تاریخ تعمیرات
maintenance level U سطح تثبیت
maintenance materials U مواد تعمیرات
maintenance materials U لوازم تعمیرات
maintenance calibration U تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
library maintenance U نگهداشت کتابخانهای
maintenance work U کار تعمیر و نگهداری
remote maintenance U تعمیر و نگهداری از راه دور
remote maintenance U پشتیبانی از راه دور
remote maintenance U نگهداری از راه دور
levels of maintenance U ردههای نگهداری
maintenance of membership U حمایت از عضویت
maintenance of membership U هرکس حق اشتغال به کار دارد لیکن اگر عضو اتحادیهای باشدباید در صورت عضویت ان تازمان تعیین شده باقی بماندوالا شغلش را از دست خواهدداد
maintenance status U وضعیت نگهداری
maintenance support U پشتیبانی نگهداری
maintenance support U پشتیبانی تعمیراتی
maintenance functions U کارکردهای نگهداری
maintenance schedule U برنامه نگهداشت
field maintenance U نگهداری در صحرا
field maintenance U نگهداری صحرایی
entitled to maintenance U واجب النفقه
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
maintenance routine U روال تعمیر و نگهداری
maintenance period U دوره نگهداری
maintenance period U دوره تعمیرات
maintenance panel U تابلوی نگهداشت
maintenance period U زمان تعمیرات
maintenance program U برنامه نگهداشت
maintenance programmer U برنامه نویس تعمیر ونگهداری
maintenance programmer U برنامه نویس نگهداشت
maintenance programmer U برنامه نویس پشتیبان
aircraft maintenance truck U کامیونتعمیرهوایی
old master U نقاشی هر یک از این هنرمندان
old master U هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
to be a master of U در اختیار خودداشتن
to be a master of U دارا بودن
the master U در
the master U خداوند
master off U استاد شمشیربازی
master of U سرپرست گروه شکار روباه
master U کارفرما
master U استاد شطرنج
master U مخدوم
master U قطعه کار اصلی
master U جامع
master U مدل اصلی
master U اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
master U سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
master U کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master U نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master U تسلط یافتن بر
master U داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
master U رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
master U کاپیتان کشتی
master U رئیس
master U مدیر مرشد
master U ارباب استاد
master U چیره دست
master U دانشور
master U پیر
master U صاحب
master U ماهرشدن
master U خوب یادگرفتن
master U استادشدن
master U رام کردن
master U اصلی
master U تسلط یافتن
master U ماهر شدن در چیزی
master U کسب مهارت کردن
master U سیستمی که هر پردازنده آن اصلی و مخصوص یک کار است
master U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master U مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master U مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
master U چیره دست شدن
master U ارباب صاحب
master U نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
master U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
master U ماهر شدن
master's U فوقلیسانسه-دارایمدرکMAیاMSc
master U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
harbour master U رئیس بندر
master keys U قاعده کلی شاه کلید
master keys U کلید چندین قفل
french master U اموزگار
master document U مدرک اصلی
master clock U شاه زمان سنج
master clock U زمان سنج اصلی
master compass U قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
master console U پیشخوان اصلی
master data U شاه داده
master data U شاه دادهها
master data U دادههای اصلی
harbour master U متصدی بندر
master key U قاعده کلی شاه کلید
harbor master U راهنمای بندر
master in lunacy U مامور رسیدگی به دیوانگی ها
master physician U سر پزشک
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
master of the time U صاحب الزمان
master of the horse U کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
harbor master U رئیس بندر
globe master U نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
harbor master U مامور تنظیم حمل ونقل وامور بندرگاه
master mode U حالت راهبر
master mode U وضعیت اصلی
master mind U عقل کل
master mind U فکر بزرگ
master menu U برنامه غذایی اصلی یکان
master menu U لیست مبنای جیره غذایی اصلی
master mariner U ناخدای کشتی بازرگانی
master carpenter U سرنجار
master carpenter U سردرودگر
master at arms U درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
master agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
Master of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
iron master U اهن ساز
master agreement U توافق اولیه
They all acknowledge him master . U همه او را به استادی قبول دارند
Master of Science U فوقلیسانسMSc-
master of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
To be a master of ones craft. U درفن خود استاد بودن
question-master U فردپرسشگردریکمسابقهیاامتحان
master of the court U مدیر دفتر دادگاه
language master U زبان اموز
master builder U معمار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com