English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
market freedom U ازادی بازار
market freedom U ازادی تجاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
freedom of the will U اختیار
freedom of the will U فاعل مختاری
freedom U آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedom U قار بودن به بررسی رکوردهای کامپیوتر
freedom U حریت
freedom U ازادی
freedom U استقلال
freedom U معافیت اسانی
freedom U روانی
freedom fighter U گروههایبراندازوضدرژیم
freedom of belief U ازادی عقیده
degrees of freedom U درجات ازادی
freedom from defect U عاری بودن ازعیب
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
academic freedom آزادی بحث و تحقیق
academic freedom آزادی علمی
academic freedom آزادی عمل و بیان
To speak with freedom. U آزادانه صحبت کردن .
degree of freedom U درجه ازادی
freedom from defect U بی عیبی
freedom of enterprise U ازادی تجارت
freedom of trade U ازادی تجارت
freedom of experssion U ازادی بیان
freedom of the press U ازادی نگارش
freedom of seas U ازادی دریاها
freedom of seas U ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
freedom of the press U ازادی مطبوعات
medal of freedom U مدال ازادی
freedom to choose U ازادی در انتخاب
freedom of choice U ازادی انتخاب
economic freedom U ازادی اقتصادی
freedom from evil record U عدم سو سابقه
freedom from evil record U نداشتن پیشینه بد
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
To taste the jouys of freedom . U مزه آزادی را چشیدن
freedom of information act U قانون فدرالی که به شهروندان عادی اجازه میدهد تا به اطلاعاتی که توسط نمایندگی فدرالی جمع اوری شده است دسترسی یابند
down-market U رجوع شود به downscale
market U بازار
market U بازار فروش [اقتصاد]
in the market for <idiom> U خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
market value U قیمت مناسب برای خریداروفروشنده
off-market <adj.> U خارج از بورس [فروخته شده ]
market value U قیمت بازار
market value U ارزش بازاری
outside market U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
market value U در بازار قیمت بازار
market U محل داد وستد
market U مرکزتجارت
market U فروختن
market U به بازار عرضه کردن
market U درمعرض فروش قرار دادن
market U در بازار دادوستد کردن
market value U ارزش
market trust U بازار انحصاری
market trends U روندهای بازار
market system U نظام بازار
market structure U بنیان بازار
market information U اطلاعات و دادههای بازار
market structure U ساخت بازار
market overt U بازار اشکار
market oriented U در جهت بازار
market oriented U بازاری
market opportunity U فرصت بازار
market mechanism U مکانیسم بازار
market mechanism U طرز کار بازار
market leader U دارای رهبریت بازار
market leader U پیشرو بازار
market leader U پیشقدم در بازار
market overt U بازار عمومی محل خرید و فروش درفضای باز
market penetration U نفوذ به بازار
market price U قیمت بازار
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
market share U سهم بازار
market segmentation U تجزیه بازار
market segmentation U تقسیم بازار
market risk U خطر بازار
market survey U بررسی بازار
market review U بررسی بازار
market prices U قیمتهای تعیین شده در بازار
market prices U قیمتهای بازار
to place on the market U به بازار عرضه کردن
to put on the market U به بازار عرضه کردن
carpet market U بازار فرش
rig the market U با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
flea market <idiom> U بازارمکاره (بازارکهنه فروشها)
There is no market for it in Iran . U درایران مصرفی ندارد
To depress the market . U بازار را کساد کردن
On the free market . U دربازار آزاد
to put on the market U درمعرض فروش قرار دادن
to place on the market U درمعرض فروش قرار دادن
financial market U بازار مالی
over-the-counter market U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
off-market purchases U خرید در بیرون از بورس
to place on the market U فروختن
to put on the market U فروختن
market gardening U شغلسبزیکاریوکاشتمیوه
market gardener U باغکار سبزیکار
market garden U مزرعهکاشتسبزیجاتومیوهجاتجهتفروش
soft market U بازار با تقاضای خوب
sharing the market U تقسیم بازار
seller's market U بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
seller's market U بازار فروشنده
security market U بازار اوراق بهادار
securities market U بازار اوراق بهادار
price market U وضع کردن قیمت در انحصار
perfect market U بازار کامل
organized market U بازار سازمان یافته
oil market U بازار نفت
spot market U بازار نقدی
spot market U بازار معاملات نقدی
labour market U متقاضیکار
cattle market U محلفروشاحشام
widening of market U گسترش بازار
wage market U بازار دستمزد
to rig the market U با احتکارویکجاخریدن کالاافزایش وکاهش مصنوعی دربهای کالافراهم کردن
to make a market of U با کالای دیگرمعاوضه کردن
to make a market of U معامله کردن
the market is dull U بازار کساداست
the market is dull U بازار راکد است
target market U بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
narrow market U بازار محدود
market imperfection U ناقص بودن بازار
credit market U بازار اعتباری
bullish market U بازار رو به رونق
bullish market U بازار احتکاری
bullion market U بازار شمش
bull the market U بازار را گرم کردن
break into the market U در بازار رسوخ کردن
black market U دربازارسیاه معامله کردن
black market U بازار سیاه
stock market U بورس کالاهای مختلف
buyer's market U بازار خرید
buyer's market U بازاری که درکنترل خریدارست
cornering the market U خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
cornering the market U قبضه نمودن بازار
commodity market U بازار کالای مصرفی
commodity market U بازار مواد اولیه
Common Market U جامعه اقتصادی اروپا
commodity market U بازار کالا
capital market U بازار سرمایه
buyers market U بازار خرید
buyer's market U بازار مناسب برای خریدار
stock market U بورس سهام وارز
flea market U بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
Common Market U بلژیک
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
Common Market U بازار مشترک
free market U بازار ازاد
open market U بازار ازاد بازاری که دارای رقابت کامل میباشد
open market U بازار باز
open market U بازار ازاد
Common Market U فرانسه لوکزامبورگ و هلند
market economies U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
flea market U سمساری
money market U بازار پول
market place U بازار
market research U بررسی بازار
market research U تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
market research U بازارپژوهی
market research U تحقیقات علمی در بازار ودادوستد کالا
market economy U اقتصاد بازار
market economy U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies U اقتصاد بازار
market places U بازار
dead market U بازار کساد
market functions U وفائف بازار
labor market U بازار کار
imperfect market U بازار ناقص
idols of the market U اوهام ناشی از سخن وامیزش
home market U بازار داخل کشور
home market U بازار داخلی
market imperfection U نقص بازار
futures market U بازار خرید و فروش سلف
gold market U بازار طلا
loan market U بازار وام
market acceptance U پذیرش کالا توسط بازار
market appraisal U سنجش بازار
market forces U عوامل موثردر بازار
market forces U نیروهای بازار
market failure U شکست بازار نارسائی بازار
market failure U ناتوانی بازار
market equilibrium U تعادل بازار
market demand U تقاضای بازار
market channels U مجاری توزیع
foreign market U بازار خارج
fair market U هفته بازار
easty market U بازاراست تا
bearish market U بازار رو به افول
exchange market U بازار داد و ستد
exchange market U بازار اسعار
domestic market U بازار داخلی
fair market U بازار مکاره
falling market U بازار رو به زوال
dead market U بازار کم فروش
market demand schedule U صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
market directed economy U اقتصاد مبتنی بر بازار
open market rate U نرخ بازار ازاد
market grades and grading U طبقه بندی بازار
the islamic inspector of the market U محتسب
demand and supply market U بازار عرضه و تقاضا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com