Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mark up price inflation
U
تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inflation
U
تورم پول
inflation
U
تورم
self inflation
U
نخوت
creeping inflation
U
تورم ارام
runaway inflation
U
تورم افسار گسیخته
anticipated inflation
U
تورم مورد انتظار
persistent inflation
U
تورم مداوم
persistent inflation
U
تورم دائمی
anticipated inflation
U
تورم پیش بینی شده
galloping inflation
U
تورم چهارنعل
galloping inflation
U
تورم شدید
trade off between inflation and
U
رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
tire inflation
U
فشار هوای لاستیک
expectational inflation
U
تورم پیش بینی شده
expectational inflation
U
تورم قابل پیش بینی
hyper-inflation
U
بسیارمتورم
chronic inflation
U
تورم مزمن
cumulative inflation
U
تورم
undersirable inflation
U
تورم نامطلوب
creeping inflation
U
تورم خزنده
monetary inflation
U
تورم پولی
unexpected inflation
U
تورم پیش بینی نشده
secular inflation
U
تورم قرنی
unexpected inflation
U
تورم غیر منتظره
inflation rate
U
نرخ تورم
inflation accounting
U
حسابداری تورمی
secular inflation
U
تورم مزمن
rate of inflation
U
نرخ تورم
trade off between inflation and
U
unemployment
structural inflation
U
تورم ساختاری
imported inflation
U
تورم وارداتی
hidden inflation
U
تورم خزنده
hidden inflation
U
تورم پنهان
gas inflation
U
تورم گاز
galloping inflation
U
تورم تازنده
galloping inflation
U
تورم افسارگسیخته
cost push inflation
U
تورم ناشی از فشار هزینه
unemployment inflation dilemma
U
معمای بیکاری
demand pull inflation
U
تورم ناشی از فشار تقاضا
unemployment inflation dilemma
U
تورم
excess demand inflation
U
تورم ناشی از مازاد تقاضا
supply push inflation
U
تورم ناشی از فشار عرضه
wage push inflation
U
تورم ناشی از فشار مزد
There's a question mark
[hanging]
over the day-care clinic's future.
[A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]
U
آینده درمانگاه مراقبت روزانه
[کاملا]
نامشخص است.
mark down
U
پایین اوردن قیمت
mark down
U
تنزل قیمت
mark up
U
افزایش قیمت
mark
U
علامت گذاری روی چیزی
mark
U
مدرک
mark
U
گواهی
mark-up
U
سود توزیع کننده
mark-down
U
قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark
U
نشان
below the mark
U
پایین تر از میزان مقر ر
mark up
U
سود توزیع کننده کالا
mark off
U
خط کشیدن
to mark out one's course
U
طرحی برای رویه خود ریختن
mark of d.
U
نشان امتیازیا افتخار
mark mark
U
اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
to mark off
U
جدا کردن
mark down
U
کاهش قیمتها
mark down
U
کاهش قیمت
beside the mark
U
پرت
beside the mark
U
خارج ازموضوع
mark up
U
نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
mark
U
ارزه
mark
U
علامت گذاری کردن
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark
U
نمره گذاری کردن علامت
mark
U
نشان کردن نشان
mark
U
توجه کردن
mark
U
علامت گذاری
mark
U
بل گی_ری خوب
mark
U
نشان علامت
mark
U
نشانه
mark
U
پایه
mark
U
اثر
mark
U
نمره
mark
U
علامت
mark
U
نشانه کردن حریف
mark
U
علامت نشانه هدف
mark
U
داغ
mark
U
01امتیاز کامل بولینگ مهارک_ردن ح_ریف
mark
U
مارک
mark
U
پایه نقطه
mark
U
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
mark
U
کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
mark
U
بعنوان سیگنال استفاده میکند
mark
U
درجه
mark
U
قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
mark
U
وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
mark
U
مرز
mark
U
علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
mark
U
ایه
mark
U
علامت گذاشتن
mark
U
هدف
mark
U
نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
mark
U
سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
mark
U
حد
finger mark
U
با انگشت چرک کردن
we missed our mark
U
تیر ما بسنگ خورد خطا کردیم
finger mark
U
اثر انگشت
floating mark
U
نقاط مواج عکس هوایی
floating mark
U
نقاط ایستگاه برجسته بینی
mark time
U
فرمان در جا
mark sensing
U
نشان دریایی
upto the mark
U
داخل موضوع درست درجای خود بهنگام بموقع
mark time!
U
!
match mark
U
جفتن و جور کردن قطعات
guide mark
U
نشانهراهنما
lateral mark
U
علامتکناری
centre mark
U
نقطهمرکزی
black mark
U
سابقهی بد
word mark
U
علامت کلمه
word mark
U
نشان کلمه
special mark
U
علامتمخصوص
mark time!
U
در جا
mark time
U
در جا زدن در جا قدم رو
file mark
U
نشان پرونده
file mark
U
علامت فایل
Deutsche Mark
U
واحدپول
hash mark
U
خط نشان
mark out a ground
U
تحدید حدود زمین
shoulder mark
U
درجه روی دوش
mark sense
U
نشان دریاب
mark sense
U
نشان گذار
shoulder mark
U
نشان سردوشی علایم سردوشی
interogation mark
U
نشان پرسش
space mark
U
علامت فاصله گذاری
stonemason's mark
U
علامت سنگتراش
index mark
U
علامت شاخص
shoulder mark
U
درجه سردوشی افسران
mark of mouth
U
نشان پیری در اسب که ازگودی دندانش پیدا است
quotation mark
U
نشان نقل قول
mark condition
U
وضعیت نشان
mark condition
U
شرط علامت
quotation mark
U
علامت نقل قول
repeat mark
U
خال
ripple mark
U
شیارسطح چوب
sea mark
U
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea mark
U
خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
shoulder mark
U
نشان سردوشی
stonemason's mark
U
نشان سنگ کار
mark sensing
U
نشان دریابی
group mark
U
علامت گروه
group mark
U
نشان گروه
mark sensing
U
نشان یابی
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
U
نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
strawberry mark
U
لکه برامده و قرمز رنگ مادرزادی در بدن شخص
frequency mark
U
علامت فرکانس
frequency mark
U
نشانه فرکانس
hall mark
U
نشان عیارکه ازطرف
hall mark
U
دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
question mark
U
علامت سوال
mark sensing
U
نشان گذاری
mark sensing
U
علامت زدن با مداد نرم
question mark
U
پرسش نشان
question mark
U
" که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
hash mark
U
علامت چاپ که به عنوان نشانه کپی سخت یا نشانگر به کار می رود
hash mark
U
قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
hash mark
U
خط شروع مسابقه
tide mark
U
داغ مد
bench mark
U
انگپایه
bench mark
U
رپر
bench mark
U
نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
bench mark
U
شاخص مبداء
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
bench mark
U
نشانه
bench mark
U
علائمی که در روی انها ارتفاع محل نشان داده شده است
plate mark
U
طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
birth mark
U
ماه گرفتگی
block mark
U
نشان کنده
exclamation mark
علامت تعجب
bench mark
U
نشانه مبنا
tide mark
U
علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
calibration mark
U
علامت کالیبراسیون
bench mark
U
نشان
mark-downs
U
قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark-ups
U
سود توزیع کننده
accent mark
U
یکی از علائم تکیه در موسیقی
accent mark
U
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
tape mark
U
نشان نوار
bale mark
U
مشخصات عدل
to make one's mark
U
اسم و رسم به هم زدن
press mark
U
علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
pock mark
U
ابله
plimsoll mark
U
خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
plimsol mark
U
علایم بارگیری
plimsol mark
U
مارک بارگیری
plate mark
U
انگ
plate mark
U
نشان عیار
piece mark
U
شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
pencil mark
U
نشان مدادی
tick mark
U
علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
mark time
<idiom>
U
منتظر وقوع چیزی بودن
mark time
<idiom>
U
با ضرب اهنگ پا را تکان دادن
trade mark
U
علامت تجارتی
dead mark
U
انداختن تمام میله ها دراخرین بخش مسابقه بولینگ
to miss a mark
U
نشانی را نزدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com