English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 226 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mark mark U اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
high water mark U بالاترین داغ اب
high-water mark U بالاترین داغ اب
quotation mark U نشان نقل قول
quotation mark U علامت نقل قول
question mark U علامت سوال
question mark U پرسش نشان
question mark U " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark U نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
strawberry mark U لکه برامده و قرمز رنگ مادرزادی در بدن شخص
mark U ارزه
mark U نمره
mark U نشانه
mark U نشان علامت
mark U داغ
mark U هدف
mark U پایه نقطه
mark U درجه
mark U مرز
mark U حد
mark U علامت گذاشتن
mark U توجه کردن
mark U نمره گذاری کردن علامت
mark U علامت گذاری
mark U علامت گذاری کردن
mark U علامت نشانه هدف
mark U اثر
mark U پایه
mark U علامت
mark U نشانه کردن حریف
mark U 01امتیاز کامل بولینگ مهارک_ردن ح_ریف
mark U بل گی_ری خوب
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U نشان کردن نشان
mark U مارک
mark U ایه
mark U کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
mark U بعنوان سیگنال استفاده میکند
mark U قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
mark U نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
mark U کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
mark U وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
mark U علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
mark U سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
mark U علامت گذاری روی چیزی
mark U نشان
mark-down U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark-downs U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark-up U سود توزیع کننده
mark-ups U سود توزیع کننده
accent mark U یکی از علائم تکیه در موسیقی
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
below the mark U پایین تر از میزان مقر ر
bench mark U نشان
bench mark U انگپایه
bench mark U رپر
bench mark U نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
bench mark U شاخص مبداء
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
bench mark U نشانه مبنا
bench mark U نشانه
bench mark U علائمی که در روی انها ارتفاع محل نشان داده شده است
beside the mark U خارج ازموضوع
beside the mark U پرت
birth mark U ماه گرفتگی
block mark U نشان کنده
calibration mark U علامت کالیبراسیون
radar range mark U فاصله یاب راداری
center mark U مرکز سوراخ
center mark U علامت مرکز نشانه مرکز
check mark U علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
check mark U علامت کنترل
crop mark U در نرم افزار DTP علامتهای چاپ شده که لبه کاغذ یا تصویر را نشان میدهند و امکان برش دقیق می دهند
datum sweeping mark U علامت مبنای روبش
dead mark U انداختن تمام میله ها دراخرین بخش مسابقه بولینگ
drag mark U محل فشار
ear mark U داغ گوش
ear mark U نشان
ear mark U نشان کردن
end mark U نشان انتها
end mark U نشان خاتمه
end mark U علامت بی پایان
end of file mark U نشان انتهای پرونده
end of tape mark U نشان انتهای نوار
field mark U نشان میدان
file mark U نشان پرونده
file mark U علامت فایل
finger mark U اثر انگشت
finger mark U با انگشت چرک کردن
floating mark U نقاط مواج عکس هوایی
floating mark U نقاط ایستگاه برجسته بینی
flood level mark U داغ سیلاب
frequency mark U نشانه فرکانس
frequency mark U علامت فرکانس
group mark U نشان گروه
group mark U علامت گروه
hall mark U نشان عیارکه ازطرف
hall mark U دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
hash mark U خط نشان
hash mark U خط شروع مسابقه
Other Matches
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.] U آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
mark down U کاهش قیمتها
to mark off U جدا کردن
to mark out one's course U طرحی برای رویه خود ریختن
mark down U تنزل قیمت
mark down U پایین اوردن قیمت
mark down U کاهش قیمت
mark of d. U نشان امتیازیا افتخار
mark off U خط کشیدن
mark up U سود توزیع کننده کالا
mark up U افزایش قیمت
mark up U نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
mark U مدرک
mark U گواهی
shoulder mark U درجه سردوشی افسران
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
shoulder mark U نشان سردوشی
sea mark U خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
shoulder mark U درجه روی دوش
shoulder mark U نشان سردوشی علایم سردوشی
space mark U علامت فاصله گذاری
stonemason's mark U علامت سنگتراش
stonemason's mark U نشان سنگ کار
tape mark U نشان نوار
tick mark U علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
tide mark U علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
tide mark U داغ مد
ripple mark U شیارسطح چوب
repeat mark U خال
mother's mark U خال
mark time! U در جا
piece mark U شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
mark time U در جا زدن در جا قدم رو
mark time! U !
mark time U فرمان در جا
plate mark U نشان عیار
plate mark U انگ
plate mark U طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
mark sensing U نشان دریایی
plimsol mark U مارک بارگیری
plimsol mark U علایم بارگیری
plimsoll mark U خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
pock mark U ابله
press mark U علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
match mark U جفتن و جور کردن قطعات
to hit a mark U نشانی را زدن
special mark U علامتمخصوص
lateral mark U علامتکناری
guide mark U نشانهراهنما
Deutsche Mark U واحدپول
centre mark U نقطهمرکزی
black mark U سابقهی بد
word mark U علامت کلمه
The would left a mark. U جای زخم باقی ماند
To overstep the mark. To go too far. U از حد معمول گذراندن
to make one's mark U اسم و رسم به هم زدن
exclamation mark علامت تعجب
mark time <idiom> U منتظر وقوع چیزی بودن
mark time <idiom> U با ضرب اهنگ پا را تکان دادن
wide of the mark <idiom> U از هدف به دور بردن ،نادرست
You mark my words . U ببین کجاست که بهت می گویم ؟( بگفته ام گوش کن )
Trade mark. U علامت تجارتی
You mark my words. U این خط واینهم نشان
word mark U نشان کلمه
we missed our mark U تیر ما بسنگ خورد خطا کردیم
to mark good U نشان حاکی از بهادر روی کالا گذاشتن
to mark good U بهای کالا را در روی ان نوشتن
to mark down an article U بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
to mark out a ground U حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
to make one's mark U مشهور شدن نشان بجای امضا گذاشتن
to make one's mark U برجسته شدن
to impress a mark on something U چیزیرانشان کردن
to impress a mark on something U نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
to mark time U در جا زدن
to miss a mark U نشانی را نزدن
upto the mark U داخل موضوع درست درجای خود بهنگام بموقع
trade mark U علامت تجارتی
trade mark U علامت بازرگانی
trade mark U علامت تجاری
to miss a mark U خطا کردن
bale mark U مشخصات عدل
mark condition U شرط علامت
pencil mark U نشان مدادی
mark of mouth U نشان پیری در اسب که ازگودی دندانش پیدا است
mark out a ground U تحدید حدود زمین
mark sense U نشان دریاب
mark sense U نشان گذار
mark sensing U نشان دریابی
mark sensing U نشان گذاری
mark sensing U علامت زدن با مداد نرم
mark sensing U نشان یابی
mark condition U وضعیت نشان
hash mark U قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
interogation mark U نشان پرسش
hash mark U علامت چاپ که به عنوان نشانه کپی سخت یا نشانگر به کار می رود
index mark U علامت شاخص
To mark the examination papers . U ورقه های امتحان رانمره دادن
West cardinal mark U علامتترتیبیغربی
As a mark of respect ( esteem) . U بعلامت احترام
We mark out the tennis court. U زمین تنیس راعلامت گذاری کردیم
South cardinal mark U علامتترتیبیجنوبی
registered trade mark U علامت تجاری ثبت شده
low water mark U نشان جزر کامل
low water mark U منتهای بدی اوضاع
penalty kick mark U نقطه پنالتی
optical mark reader U علامت خوان نوری
optical mark reader U علامت نوری خوان
optical mark reader U علامتخوان نوری
mark up price inflation U تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
tidal bench mark U شاخص جزر و مد
mark sense reader U نشان خوان
safe water mark U علامتآببیخطر
isolated danger mark U علامتعایقدارخطر
East cardinal mark U علامتترتیبیشرطی
tidal bench mark U انگپایه کشندی
optical mark reader U نشان خوان نوری
He left no trace (mark,evidence). U اثری بجا نگذاشت
To kick ones heels. To mark time. U درجا زدن
up to par/scratch/snuff/the mark <idiom> U متناسب با استاندارد طبیعی
To leave ones mark in the pages of history . U درتاریخ از خود نام ونشانی با قی گذاشتن
Please accept this gift as a mark of my friendship. U لطفا"این هدیه رابعلامت ونشانه دوستی من بپذیرید
to put a [big] question mark over something U چیزی را نامشخص [نامعلوم ] کردن
Mark my words . Remember what I told you . U یادت باشد چه گفتم
events to mark the Day of German Unity U مراسم به مناسبت روز یگانگی آلمان
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament. U آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com