English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
main lines U نهر اصلی
main lines U نهر مادر
main lines U کانال اصلی
main lines U خط اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lines U طرز
lines U حدود رویه
lines U خط زدن
lines U نسب
lines U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
lines U لوله منفردی در سیستم سیالات
lines U جبهه جنگ
lines U رشته
lines U لاین
lines U محصول
outside lines U خطوط حمله
by-lines U کار یاشغل اضافی وزائد
by-lines U خط فرعی راه اهن
by-lines U خط دوم یافرعی
lines U اتصال فیزیکی به ارسال داده
lines U شعبه
lines U سیم
lines U لجام
lines U دهنه
lines U جاده
lines U طناب سیم
lines U رسن
lines U ریسمان
lines U رشته بند
lines U ردیف
lines U سطر
lines U : خط
lines U : خط کشیدن
lines U خط انداختن در
lines U خط دار کردن
lines U در سمت
lines U صفی در خط
lines U خط صف
lines U طناب خط
lines U خط
lines U بخط کردن
lines U پوشاندن
lines U استرکردن
lines U ترازکردن
lines U اراستن
punch-lines U جمله اساسی واصلی
punch-lines U لب مطلب
hard lines U سختی
hard lines U بدبختی
party lines U خط مشترک
absorption lines U طیف جذبی
absorption lines U خطوط دراشامی
active lines U خطهای فعال
adjacent lines U خطهای مجاور
balmer lines U خطوط بالمر
stepped lines U خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
striped lines U خطوط راه راه [همچون نقش محرمات]
party lines U مرز مشترک
party lines U خط دستهای
clothes lines U ضبه زدن و انداختن حریف
isostatic lines U خطوط ایزواستاتیک
inside lines U خطوط حمله شمشیربازی
front lines U خطوط جلو جبهه
front lines U خطوط مقدم
front lines U خط مقدم جبهه
suspension lines U خطوطآویزان
guide lines U خط مشیها
guide lines U دستورالعملها
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
ghost lines U نوارهای فسفردار
drawing lines U خط کشی
equipotential lines U خطوط هم پتانسیل
extension lines U خطوط دنباله
read between the lines <idiom> U پیدا کردن مفهوم ضمنی
floating lines U خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
floating lines U خطوط مواج عکس هوایی
flow lines U خطوط جریان
frapping lines U طناب تعادل کمکی ناو
dedicated lines U خطوط اختصاصی
dark lines U خطوط تاریک
grid lines U خطوط شبکه
buttock lines U نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
curvature lines U خطوط مدور
curvature lines U خطوط منحنی
contour lines U خطوط میزان منحنی
fraunhofer lines U خطوط فرانهوفر
contour lines U منحنی تراز
contour lines U خط هم ارتفاع
cotidal lines U خطوط هم مد
cotidal lines U خطوط مدیکسان
flying lines U لولههای متحرک
marriage lines U گواهی نامه عروسی
plumb lines U شاقول
plumb lines U خط عمودی
plumb lines U ریسمان شاغول
plumb lines U خط قائم
open lines U خطوط باز شطرنج
papillary lines U خطهای برجسته انگشتها
passage of lines U عبور از خط
passage of lines U عبور کردن ازخط یک یکان دیگر
retrace lines U خطهای بازگشتی
return lines U خطهای بازگشتی
picket lines U صف کارگران اعتصابی
picket lines U خط دستکها
picket lines U خط پرچین
picket lines U خط نرده ها
branch lines U شاخه
production lines U خط تولید
assembly lines U تیمار خط
assembly lines U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines U خط مونتاژ
assembly lines U خط کلی
assembly lines U خط تولید
side lines U محوطه بیرون از خط کناری
spectral lines U خطوط طیفی
party lines U خط خصوصی تلفن
load lines U علایم بارگیری
lines of force U خطوط نیرو
lines of force U خطوط قوا
lines of longitude U خطوططولجغرافیایی
lines of communication U خطوط مواصلاتی
lazy lines U سفیدک [رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
branch lines U خط فرعی
lines man U سرباز صف
power lines U خط جریان قوی
lines of latitude U خطوطعرضجغرافیایی
fuel lines U خطوطسوخت
two parallel lines U دو خط موازی
voltage between lines U ولتاژ بین خطوط
symmetry lines U خطوط تقارن
hot lines U تلفن قرمز
hot lines U خط تلفنی بیست و چهار ساعته
stream lines U خطوط جریان
to read between the lines U معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
equal cost lines U خطوط هزینه برابر
magnetic lines of force U خطوط قوای مغناطیسی
emission spectrum lines U خطوط نشری
microwave transmission lines U خطوط انتقال ریزموج
magnetic lines of force U خطوط نیروی مغناطیسی
chisel marking fine lines U پرداز
in the main U بیشتر اصلا
with might and main U با تمام نیرو با همه توانایی
in the main U اساسا
in the main U بطور کلی
main <adj.> U اصلی
main U ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
main U ی تر راهنمایی میکند
main U مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
main U MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
main U نیرومند
main U بزرگ تمام
main U کامل شاه لوله
main U خط اصلی
main U بخشی از دستورات که بخش اصلی برنامه را تشکیل می دهند.
main U مهم تمام
main U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را سنکرون میکند
main U مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
main U مهم
main U با اهمیت
main U بسیار مهم
main U کامل
main U عمده
main U دریا
main voltage U ولتاژ اصلی
main winding U سیم پیچی اصلی
main wire U سیم اصلی
main yard U قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
main routine U روال اصلی
main unit U واحد اصلی
main topmast U دگلی که درست بالای دگل اصلی قرار دارد
main sewer U مجرای اصلی فاضلاب
main sewer U لوله اصلی
main sequence U رشته اصلی
main sector U بخش اصلی
main score U نمره اصلی
main sail U بادبان اصلی
main regulator U تنظیم کننده محور اصلی
main radio U اطاق اصلی بی سیم ناو
main program U برنامه اصلی
main port U port principal
main shaft U میل چرخ
main shaft U محور اصلی
main switch U کلید اصلی
main storage U حافظه اصلی
main storage U انباره اصلی
main stem U خط اصلی
main stem U راه اصلی جویبار
main stem U قسمت اصلی کانال
main stage U عرشه اصلی
main stage U طبقه اصلی
main spring U شاه فنر
main signal U سیگنال اصلی
main port U refrencestation : syn
main engines U موتورهایاصلی
main transformer U تغییردهندهاصلی
main tube U تیوپاصلی
main vent U منقذاصلی
main wheel U چرخاصلی
rising main U جنبشاصلی
main store U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
main memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
main store U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main stripe U [خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
main color U رنگ زمینه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com