Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
main column
U
ستون اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fifth column
U
ستون پنجم
column
U
خط ی از اطلاعات چاپ شده درباره یک حرف موازی با کوتاهترین قسمت کارت
column
U
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
column
U
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
column
U
استاتور
column
U
برج
column
U
خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
column
U
بیت بررسی هر بیتی روی هر ستون پانچ کارت یا نوار
column
U
مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود
column
U
ستون
column
U
ستون در کاغذ شطرنجی نقشه کشی
column by column
U
ستون به ستون
fifth column
U
دستگاه جاسوسی
column
U
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
column
U
ستون روزنامه
column
U
ستون
column
U
پایه
column
U
رکن
column
U
ستون نظامی
column
U
ردیف
column
U
صف ستون راهپیمایی یاموتوری
column chromatography
U
کروماتوگرافی ستونی
parallel column
U
ستونهای موازی
column binary
U
دودوئی ستونی
column cover
U
پوشش ستون
column formation
آرایش ستون
positive column
U
ستون مثبت
column graph
U
نمودار ستونی
column gap
U
شکاف بین ستون
column gap
U
شکاف ستون
column capital
U
سرستون
column binary
U
دودویی ستونی
column base
U
پایه ستون
cased column
U
ستون پوشش دار
card column
U
ستون کارت
chromatographic column
U
ستون کروماتوگرافی
close column
U
ستون جمع
close column
U
ستون بسته
packed column
U
ستون پر شده
opem column
U
ستون باز
column action
U
عمل ستونی
column base
U
زیرستون
column grinder
U
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
column head
U
بار ستون
engaged column
U
ستون درون جرزیا دیوار
engaged column
U
ستون مقید
mercury column
U
ستون جیوه
fractionating column
U
برج تقطیروتجزیه
fractionating column
U
ستون تجزیه
march column
U
ستون راهپیمایی
guide column
U
ستون راهنما
half column
U
نیم ستون
half column
U
شبه ستون
hempel column
U
ستون همپل
machine column
U
پایه یا ستون دستگاه
engaged column
U
نیم ستون
control column
U
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
column head
U
سرستون
column head
U
عناصر سرستون
column indicator
U
نشانگر ستونی
column of riflemen
U
ستون تفنگداران
length of column
U
طول ستون
column rule
U
خط برنج
column splice
U
وصله ستونها
column ways
U
راهنمای ستون
comment column
U
ستون توضیحی
composite column
U
ستون مرکب
laced column
U
ستون مشبک با بستهای چپ وراست
an engaged column
U
نیم ستون
Antonine column
U
[یادبودی از ستون دوریکی توسکان در روم]
alcohol column
U
ستونالکل
cassed column
U
ستون پوشش دار
vertebral column
U
ستون مهره
vertebral column
U
تیره پشت
vertebral column
U
ستون فقرات
transformer column
U
ساق ترانسفورماتور
streeing column
U
میل فرمان
streeing column
U
ستون فرمان
central column
U
ستونمرکزی
column crank
U
دستهپایه
column lock
U
قفلپایه
hex-column
U
طرح ستونی شش وجهی
[طرح سه ترنجی که بیشتر در قراچه آذربایجان و شیروان قفقاز بافته شده و متن اصلی آن را سه ترنج شش گوش در بر می گیرد.]
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
gossip column
U
gooseflesh
gossip column
U
ستونغیبت
agony column
U
ستونیدر روزنامهکهدر آن پاسخ مشکلاتو سوالهای خوانندگانمطرح میشود
hull column
پایه بدنه
column of mercury
U
ستونجیوه
storming column
U
واحد مامورحمله
storming column
U
ستون حمله
column caelata
U
[ستون با تیرهای مزین شده]
column base
U
ته ستون
absorption column
U
ستون جذب
spinal column
U
تیره پشت ستون مهره
spinal column
U
ستون فقرات
airmobile column
U
ستون متحرک هوایی
advertising column
U
ستون آگهی
airmobile column
U
ستون هوارو
reflux column
U
ستون باز روانی
route column
U
ستون راهپیمایی
column caelata
U
[ستون های شاخ و برگی]
column cochlis
U
[ستون های یادبود بزرگ شبیه طاق نصرت]
semi-column
U
نیم ستون
half-column
U
نیمه ستون
isoculculating column
U
دسته ستون
absorbing column
U
ستون جذب
spinal column
U
ستون مهره ها
route column
U
ستون راه
double column miller
U
دستگاه فرز دو ستونی
double staggered column
U
ستون دو خطه زیگزاگ
column research council
U
شورای تحقیق بر ستونها
double staggered column
U
ستون راهپیمایی دوبله
eighty column card
U
کارت هشتاد ستونی
eighty column screen
U
صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
beam column framing
U
ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون
double column machine
U
دستگاه دو ستونی
stacked column chart
U
جدول ستونی انباشته
cadre strength column
U
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
steering column lock
U
قفل فرمان اتومبیل
column bases plates
U
صفحات تقسیم فشارپای ستونها
steering column tube
U
لوله فرمان
air movement column
U
ستون حرکت هوایی
column major order
U
بترتیب ستونی
column screw press
U
پرس پیچی ستونی
column text chart
U
جدول متن ستونی
column wise recalculation
U
محاسبه مجدد ستونی
stacked column graph
U
نمودار ستونی انباشته
spinning band column
U
ستون نوار چرخان
continuous packing column
U
ستون پر شده پیوسته
bubble tray column
U
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
air movement column
U
ستون هوایی
linked pie/column graph
U
نمودار گرد و ستونی پیوسته
linked pie/column chart
U
graph column/pie linked
knee and column milling machine
U
دستگاه فرز زانویی و ستونی
mixed column line chart
U
نمودار ستونی- خطی ترکیبی
bubble cap plate column
U
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
mixed column line graph
U
نمودار ستونی- خطی ترکیبی
steering column gear change
U
اتصال چرخ دنده فرمان
one hyndred percent column graph
U
نمودار یکصد درصد ستونی
four column friction screw press
U
پرس اصطکاکی چهار ستونی
double column planner miller
U
دستگاه فرز با صفحه تراش دروازهای
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
with might and main
U
با تمام نیرو با همه توانایی
main
U
کامل شاه لوله
main
U
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را سنکرون میکند
main
U
مهم
main
U
مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
main
U
ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
main
U
بسیار مهم
main
U
بزرگ تمام
main
U
خط اصلی
main
U
بخشی از دستورات که بخش اصلی برنامه را تشکیل می دهند.
main
U
MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
main
U
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
main
U
ی تر راهنمایی میکند
main
U
با اهمیت
main
U
کامل
main
U
نیرومند
in the main
U
بطور کلی
main
U
عمده
main
<adj.>
U
اصلی
in the main
U
اساسا
main
U
دریا
in the main
U
بیشتر اصلا
main
U
مهم تمام
collecting main
U
شبکه جمع کننده
main lines
U
نهر اصلی
main line
U
کانال اصلی
main line
U
نهر مادر
the main army
U
بخش عمده ارتش
main line
U
خط اصلی
main line
U
نهر اصلی
main wire
U
سیم اصلی
main storage
U
حافظه اصلی
main lines
U
نهر مادر
main storage
U
انباره اصلی
main stem
U
خط اصلی
main stem
U
راه اصلی جویبار
main lines
U
کانال اصلی
main lines
U
خط اصلی
main road
U
جاده اصلی
main winding
U
سیم پیچی اصلی
main yard
U
قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
gas main
U
شاه لوله گاز
fire main
U
لوله اب اتش نشانی
coup de main
U
حمله ناگهانی با تمام قوا
water main
U
شاه لوله اب
main voltage
U
ولتاژ اصلی
main unit
U
واحد اصلی
main topmast
U
دگلی که درست بالای دگل اصلی قرار دارد
collecting main
U
شبکه دریافت
blast main
U
لوله دم
main roads
U
راه اصلی
main roads
U
جاده اصلی
main road
U
راه اصلی
main switch
U
کلید اصلی
main clause
U
رجوع شود به clause independent
main deck
U
پل اصلی
rising main
U
جنبشاصلی
To wonder from the main topic.
U
از مطلب اصلی دور افتادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com