English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
low supercharger gear U دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
supercharger U شارژری که توسط میل لنگ وچرخدنده افزاینده و یاتوربینی که در مجرای اگزوزقرارگرفته میچرخد و دانسیته هوا را افزایش میدهد
supercharger U دستگاه هوا و سوخت رسانی بیشتر
supercharger U پیش متراکم کننده
cabin supercharger U کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
crankcase supercharger U پیش چگالنده روغن
crankcase supercharger U سوپرشارژر محفظه میل لنگ
internal supercharger U سوپرشارژر داخلی
blower tupe supercharger U دمنده
blower tupe supercharger U سوپر شارژر
to go out of gear U خراب شدن
in gear U اماده
get in gear [get into gear] <idiom> U بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
in gear U دایر
in gear U اماده حرکت
out of gear U خراب
gear in U درگیر شدن
out of gear U ازدنده بیرون افتاده
out of gear U ازهم سواشده
to gear down U باعوض کردن دنده کندکردن
to gear up U باعوض کردن دنده تندکردن
to go out of gear U مختل شدن ازکارافتادن
gear U پوشانیدن
gear چرخ دنده
gear مجموع چرخهای دنده دار
gear U جعبه دنده
gear U کردن اماده کارکردن
gear U اسباب لوازم
gear U ادوات
gear in U درگیری دو چرخ دنده
gear U افزار
gear U الات جامه
gear U پوشش دنده دار
gear دنده
gear U ابزار وسایل لباس مخصوص
gear U انتقال دادن
running gear U قسمت حرکت کننده ماشین
rocker gear U تنظیم جاروبک
reduction gear U چرخ دنده کاهنده
reduction gear U جعبه دنده کاهنده سرعت
reduction gear U جعبه دنده تبدیل سرعت
planetary gear U چرخ دنده سیارهای
planetary gear U جعبه دنده خورشیدی
planetary gear U دنده خورشیدی
spur gear U چرخ دندانه دار
mess gear U جعبه فروف سرباز یا مسافر
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
herringbone gear U چرخ دندانه جناغی
high gear U دنده قوی خودرو
hoisting gear U چرخ دنده بالابر
helical gear U چرخ دنده حلزونی
head gear U کلاه تمرین بوکس
head gear U روسری
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
landing gear U عراده هواپیما وسایل فرود امدن
landing gear U ارابه فرود
loose gear U چرخ دندانه هرزگرد
low gear U دنده کندکن
mess gear U وسایل غذاخوری
pull gear U چرخ دنده بالابر
mess gear U وسایل نظافت نهارخوری
nose gear U قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
spiral gear U چرخ دنده حلزونی
spur gear U دنده ملخی
worm gear U چرخ دنده حلزونی
gear wheels U چرخ های دندانه دار
gear cable U کابلچرخدنده
gear housing U پوششچرخدنده
riot gear U نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
get one's rear in gear <idiom> U عجله کردن
high gear <idiom> U آخر سرعت
gear box U جعبه دنده گیرباکس
gear shift U دسته دنده اتومبیل
gear lever U دسته دنده اتومبیل
gear stick U دسته دنده اتومبیل
bathing gear U لوازم شنا [حمام]
bathing gear U لباس شنا [حمام]
worm gear U دنده حلزونی پیچ حلزونی
worm gear U دنده مورب
worm gear U دنده مارپیچی
spur gear U دنده مهمیزی دنده خاردار
steering gear U دنده فرمان
steering gear U دنده سکان
steering gear U جعبه دنده فرمان
steering gear U جعبه فرمان
step up gear U چرخ دنده افزاینده
sun gear U چرخ دنده خورشیدی
switch gear U وسیله اتصال
synchromesh gear U گیربکس سنکرون
timing gear U چرخ دنده میل بادامک
training gear U گردونه در سمت
transmission gear U چرخ دنده انتقال
tumble gear U چرخ واسطه
tumble gear U چرخ دنده واسطه
valve gear U مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
gear wheels U چرخ دنده ها
head gear U پوشش سر
reverse gear U دنده معکوس
control gear U دستگاه کنترل
crank gear U چرخ دنده سر میل لنگ
crown gear U چرخ دنده محدب
differential gear U دنده عقب اتومبیل
driving gear U چرخ دنده محرک
elevating gear U چرخ دندانه بالابر
elevator gear U گردونه در ارتفاع
exhaust gear U چرخ دندانه خروجی
external gear U تاج دندانه خارجی
fishing gear U اسباب ماهیگیری
flight gear U لباس پرواز
four gear drive U گیربکس چهار دنده
foxer gear U صداساز
foxer gear U وسیله تولید صدا
fuse gear U متعلقات فیوز
compasition gear U چرخ دنده مرکب
change gear U چرخ دندانه تبدیل
chaffing gear U وسایل ضد سایش
arrester gear U سیم نگهدارنده
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
arresting gear U قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
back gear U یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
beaching gear U سرسره قایق
beaching gear U وسایل به ساحل کشیدن ناو
bell gear U چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
bevel gear U دنده مورب
bevel gear U دنده کرامویل
bevel gear U چرخ دنده مخروطی
bevel gear U چرخ دندانه مخروطی
breathing gear U ماسک تنفسی
breathing gear U وسیله تنفسی
chaffing gear U وسایل ضد ساییدگی
gear arrangment U نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
gear assembly U مجموعه چرخ دنده ها
gear cutter U دنده تراش
gear ratio U نسبت چره دنده ها
gear quadrant U ماهک جعبه دنده
gear pump U پمپ روغن دندهای
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
gear friction U اصطکاک چرخ دنده
gear pump U پمپ دندهای
gear grinder U ماشین پرداخت چرخ دنده
gear guard U جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
gear level U تبدیل کردن
gear level U دسته دنده
gear ratio U نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
gear cluster U مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
gear blank U چرخ دنده کار نکرده
gear box U جعبه دنده
gear box U گیربکس
gear brake U ترمز سیستم انتقال
gear cutter U فرز
gear case U جعبه دنده
gear case U پوسته جعبه دنده
gear wheel U چرخ دنده
gear wheel U چرخ دندانه دار
The car is in the reverse gear. U اتو موبیل توی دنده عقب است
worm gear mechanism U مکانیزم چرخ دنده حلزونی
accessory gear box جعبه چرخدنده فرعی
gear lubricant oil U روغن گیربکس
automobile gear transmission U گیربکس اتومبیل
hour angle gear U ساعتدندهدارگوشهای
main landing gear U ترمزاصلیفرود
back gear shaft U محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
gear transmission ratio U نسبت دنده گیربکس
fixed-gear bicycle U دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
nose landing gear U ترمزفروددماغه
aircraft arresting gear U جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
front landing gear U ترمزجلوییفرود
bevel gear drive U جعبه دنده مخروطی
magnetic gear shift U دسته دنده مغناطیسی
divided landing gear U ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
double helical gear U چرخ دندانه مارپیچی دوبل
eight speed gear drive U گیربکس هشت دنده
steering gear housing U بدنه جعبه فرمان
internal gear pump U پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
gear change box U گیربکس
gear change box U جعبه تعویض دنده
starter gear ring U چرخ دنده استارتر
speed reduction gear U جعبه دنده کاهنده سرعت
switch gear cabinet U شالت شرانک
switch gear cabinet U قفسه کلیدها
bevel gear generator U ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
bevel gear grinder U دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
change gear mechanism U مکانیزم چرخ دندانه تبدیل
bevel gear hob U دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
bevel gear planer U دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
gear friction losses U تلفات اصطکاکی جعبه دنده
helical tooth bevel gear U چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
steering column gear change U اتصال چرخ دنده فرمان
automatic gear cutting machine U ماشین فرز چرخ دندانه
hand brake gear housing U دستهترمزموتورکابین
magnetic anomaly detection gear U دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
variable speed gear drive U گیربکس قابل تنظیم
bell type distributing gear U زنگ کوره بلند
air operated tipping gear U چرخ دندهای که با فشار هوابه کار میافتد
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back. U بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
fixie bicycle [fixie , one-gear bike without brakes] U دوچرخه تک دنده [با چرخ آزاد]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com