English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
low power transistor U ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
high power transistor U ترانزیستور قدرت
intermediate power transistor U ترانزیستور با قدرت متوسط
Other Matches
transistor transistor logic U منطق TTL
transistor U معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
transistor U وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
transistor U هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector
transistor U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
transistor U تقویت کننده کریستالی
transistor U ترانزیستور
transistor U برای ایجاد تابع منط قی
most transistor U ترانزیستور ماس
planar transistor U ترانزیستور مستوی
pnp transistor U emiher آن از نوع نیمه هادی P هستند و base آنها نوع n است
pnp transistor U طرح ترانزیستور دوقط بی که collector
saturated transistor U ترانزیستور اشباع شده
pnp transistor U ترانزیستور پی ان پی
cut off transistor U ترانزیستور قطع
npn transistor U طرح ترانزیستور و قط بی با نیمه هادی نوع P برای پایه و نوع n برای collector و emither
npn transistor U ترانزیستور ان پی ان
field effect transistor U ترانزیستور اثر میدان
integrate circuit transistor U ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع
field effect transistor U ترانزیستور اف ای تی
high frequency transistor U ترانزیستور فرکانس بالا
diode transistor logic U DTL
field effect transistor U اف ای تی ترانزیستور با اثر میدان
direct coupled transistor logic U سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
high frequency alloy juction transistor U ترانزیستور الیاژی فرکانس بالا
insulated gate field effect transistor U ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
hunger for power [craving for power] U میل شدید به قدرت
power U توان نیرو
power [over somebody/something] U قدرت [ بر کسی یا چیزی]
power U حداکثر تلاش در کمترین زمان
will power <idiom> U قدرت
power U زور بکاربردن
power on U روشن کردن
will-power U قدرت اراده
will-power U عزم راسخ
will-power U اراده
power i U طرح شماره یک بازی با سه مدافع
will-power U تصمیم
power U برق
p in power to do something U عدم نیروبرای کردن کاری
outside power U جریان خارجی
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power down U قطع نیرو
power down U قطع برق خاموش کردن
power U اقتدار سلطه نیروی برق
power U قدرت دیدذره بین
power U نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
will to power U قدرت خواهی
power U توان برقی
power U نیرو
e. power U قوه مجریه
power U توان
power U درشت نمایی قدرت دوربین
power U برقی
power U دستگاه برقی
power up U برق
i did all in my power U انچه در توانم بود کردم
useful power U توان مفید
useful power U قدرت مفید
power saw U اره ماشینی
power U قوه یا توان
power saw U دستگاه اره
in power U دارای اختیارات
in power U صاحب مقام
power up U روشن کردن
power U راندن
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power U قدرت
e. power U نیروی اجرایی
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U توان از دست رفته
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
to the power of [three] U به توان [سه] [ریاضی]
power U توان [ریاضی]
power U خاموش کردن یک وسیله
power U قوه [ریاضی]
power U حذف توان کامپیوتر
power U قدرت نیرو
power U زور
power U شدت
power U توانایی
power U انرژی
power U قوه
power U مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power U دولت
power U اقتدار و اختیار
power U برتری
power U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
power turret U برجک برقی
power unit U پیش راننده
power system U سیستم قدرت سیستم انرژی
power transformer U ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power shovel U بیل مکانیکی
power transformer U مبدل تغذیه
power shovel U ماشین خاک کش
power volleyball U والیبال قدرتی
power supplay U منبع قدرت
power mains U شبکه جریان قوی
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
predictive power U قدرت پیش بینی
power rammer U زمین کوب مکانیکی
power blower U دمنده برقی
power slide U لغزش به کنار در پیچ مسیر
power supply U منبع انرژی
power supply U منبع تغذیه
power transmission U انتقال قدرت
power supplay U منبع تغذیه
power transmission U انتقال انرژی
power system U شبکه نیرو
power test U ازمون قدرت
power structure U ساخت قدرت
power stroke U مرحله قدرت
power steering U فرمان خودکار
power supply U تامین کننده برق
power supply U مبدل برق
power spectrum U طیف توانی
power surge U برق ناگهانی
power source U منبع قدرت
power user U کاربر پیشرفته
power politics U سیاست جبر زور طلبی
power consumption U مصرف برق
power function U تابع توان
power function U این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function U تابع توانی
power function U تابع قدرت
power hacksaw U اره کمانهای
power hacksaw U کمان اره
power head U سر موتور
power head U نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power house U کارخانه برق
power consumption U مصرف قدرت
power installation U تاسیسات جریان قوی
power fuel U سوخت
power forward U مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power dissipation U اتلاف قدرت
power distribution U پخش قدرت
power dive U شیرجه رفتن هواپیما
power dive U شیرجه
power dive U با استفاده از نیروی موتور طیاره
power brake U ترمز سروو
power endurance U توان استقامت
power factor U ضریب قدرت
power form U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power forward U فوروارد قوی
power jack U جک
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
power of the keys U اختیارات کلیسای پاپ
power outege U قطع قدرت
power factor U ضریب توان
power outege U قطع برق
power output U توان خروجی
power pack U دستگاه تنظیم برق
power pack U جعبه تغذیه
power play U نقشه تهاجمی
power play U وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power cable U کابل جریان قوی
power politics U سیاست زور
power of reservation U حق نگهداری وذخیره کردن
power of reservation U حق اعتراض
power consumer U مصرف برق
power circuit U مدار توان
power law U قانون توانی
power level U تراز توان
power loss U اتلاف توان
power loss U تلف قدرت
power loss U گمگشتگی قدرت
power mains U شبکه نیرو
power meter U دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power mower U چمن زن یا علف چین موتوری
power of production U نیروی تولید
power cable U کابل قدرت
pulling power U نیروی کشش
power-on button U دکمهروشنشدندستگاه
power cut U خاموشی
power blackout U قطع برق
power failure U قطع برق
power cut U قطع برق
power blackout U رفتن برق
power failure U رفتن برق
power cut U رفتن برق
solar power U نیروی خورشیدی
power outlet U پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
power failure U خاموشی
power-on light U چراغروشنشدندستگاه
TV power button U دکمهروشنکنندهتلوزیون
corridors of power U مکانهاییکهتصمیماتمهمدرآنجااتخاذمیشود
power cut U قطعبرق
power point U اتصالبرق
power worker U فردیکهدرایستگاهبرقکارمیکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com