Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lorge thorndike intelligence test
U
هوش ازمای لورج- ترندایک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intelligence test
U
ازمون هوش
intelligence test
U
ازمایش هوش
intelligence
U
اطلاعات نظامی
intelligence
U
1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
intelligence
U
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence
U
روح پاک یادانشمند
intelligence
U
اطلاعات
intelligence
U
خبرگیری جاسوسی
intelligence
U
اگاهی
intelligence
U
زیرکی
intelligence
U
فهم بینش
intelligence
U
اطلاع
intelligence
U
فرشته
intelligence
U
هوش
intelligence
U
فراست
combat intelligence
U
اطلاعات رزمی
military intelligence
U
اطلاعات نظامی
counter intelligence
U
ضداطلاعات
critical intelligence
U
اطلاعات مهم
concrete intelligence
U
هوش عینی
artificial intelligence
U
هوش مصنوعی
artificial intelligence
U
هوش ماشینی
artificial intelligence
U
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence
U
هوش ساختگی
weather intelligence
U
اطلاعات هواشناسی
acoustical intelligence
U
اطلاعات جمع اوری شده ازسیستم صوتی
verbal intelligence
U
هوش کلامی
to give intelligence
U
خبر دادن
to give intelligence
U
اگاهی دادن
the supreme intelligence
U
عقل کل
biographical intelligence
U
اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
critical intelligence
U
اطلاعات حیاتی
crystalized intelligence
U
هوش متبلور
intelligence estimate
U
براورداطلاعاتی
intelligence journal
U
دفتر روزنامه اطلاعات
intelligence journal
U
دفتریادداشت اطلاعات
intelligence office
U
دفتر راهنمایی
intelligence office
U
دفتر اطلاعات
intelligence process
U
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
intelligence quotient
U
عددی که هوش و زیرکی شخص را نشان میدهد
intelligence service
U
قسمت اطلاعات
intelligence service
U
اداره اطلاعات
intelligence signal
U
پیام خبری
intelligence summary
U
خلاصه اطلاعاتی
intelligence summary
U
خلاصه وضعیت اطلاعاتی
marketing intelligence
U
اطلاعات بازاریابی
machine intelligence
U
هوش ماشین
intelligence estimate
U
براورد اطلاعات
intelligence department
U
ادارهای که وفیفه اش جمع اوری اطلاعات است
departmental intelligence
U
اطلاعات اداری
departmental intelligence
U
اطلاعات وزارت خانهای
dispersed intelligence
U
یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است
tactical intelligence
U
اطلاعات جنگی
tactical intelligence
U
اطلاعات تاکتیکی
social intelligence
U
هوش اجتماعی
fluid intelligence
U
هوش سیال
general intelligence
U
هوش عمومی
intelligence annex
U
پیوست اطلاعات
intelligence collection
U
جمع اوری اطلاعات
intelligence collection
U
طرح جمع اوری اطلاعات
intelligence cycle
U
مدار اطلاعاتی
intelligence data
U
عناصر اطلاعات
intelligence department
U
اداره اطلاعات
local intelligence
U
هوش محلی
intelligence annex
U
پیوست اطلاعاتی
periodic intelligence report
U
گزارش نوبهای اطلاعاتی
automated intelligence file
U
پرونده اطلاعاتی کامپیوتری
Central Intelligence Agency
U
مرکز اداره اطلاعات
[ایالات متحده آمریکا]
stanford binet intelligence scale
U
مقیاس هوشی استانفورد-بینه
leiter adult intelligence scale
U
مقیاس هوشی لایتر برای بزرگسالان
wechsler adult intelligence scale
U
مقیاس هوشی وکسلر برای بزرگسالان
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation.
U
پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
test
U
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
test
U
تست کردن ازمایش
test value
U
نمره ازمون
test
U
ازمایش کردن
test
U
معاینه کردن
test
U
امتحان محک
test
U
آزمایش
test
U
امتحان
test
U
داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
test
U
شهادت گواهی بازرسی کردن
t test
U
ازمون تی
f test
U
ازمون اف
test
U
آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
test
U
اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test course
U
مسافت ازمایش
test
U
بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
test
U
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
self test
U
ازمایش خودکار
test
U
محیط ی برای آزمایش برنامه ها
self test
U
خودازمایی
test
U
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
test
U
تست
test
U
اختیار
test
U
معیار
z test
U
ازمون " زی "
test
U
محک
test
U
امتحان کردن
to do a test
U
امتحان کتبی نوشتن
test
U
آزمون
test
U
تست
x o test
U
ازمون ضربدر و دایره
test
U
ازمایش کردن امتحان
test
U
امتحان
u test
U
ازمون یو
test
U
ازمودن کردن
test
U
محک زدن
self administering test
U
خودازما
similarities test
U
ازمون شباهتها
sampling test
U
ازمون نمونهای
sign test
U
ازمون علامتها
low test
U
دارای خاصیت فراری
shop test
U
ازمایش کارگاهی
low test
U
اندک
shearing test
U
ازمون برشی
lucas test
U
ازمایش لوکاس
power test
U
ازمون قدرت
shear test
U
ازمایش برشی
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
manikin test
U
ازمون ادمک سازی
sedimentation test
U
ازمایش تهنشینی
mantoux test
U
ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
slump test
U
ازمایش فرو نشستن
subjective test
U
ازمون غیرعینی
load test
U
ازمایش با بار خارجی
load test
U
ازمون بار گذاری
stripping test
U
ازمایش زدودگی
stripping test
U
ازمایش زدودن
stilling test
U
ازمون استیلینگ
load test
U
ازمایش بار
standardized test
U
ازمون میزان شده
spot test
U
ازمایش فوری
loop test
U
ازمایش با حلقه وارلی
random test
U
ازمایش پیشامدی
static test
U
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
spiral test
U
ازمون مارپیچ
spinning test
U
تست ویژگیهای چرخش هواپیما
sorting test
U
ازمون دسته بندی
one sided test
U
ازمون یکسویه
smoke test
U
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
substitution test
U
ازمون جانشین سازی
saliva test
U
ازمایش بزاق دهان اسب
omnibus test
U
ازمون مختلط
one tailed test
U
ازمون یک دامنه
opposites test
U
ازمون کلمات متضاد
oral test
U
ازمون شفاهی
ordering test
U
ازمون رده بندی
oseretsky test
U
ازمون اوزرتسکی
performance test
U
ازمون عملکردی
performance test
U
ازمون عملی
occupational test
U
ازمون شغلی
objective test
U
ازمون عینی
literacy test
U
ازمون سواد
mental test
U
ازمون روانی
psychological test
U
ازمون روانی
mosaic test
U
ازمون موزائیکها
myokinetic test
U
ازمون جنبش عضلانی
non destructive test
U
ازمایش بدون خرابی
nonlanguage test
U
ازمون غیر کلامی
nonverbal test
U
ازمون غیرکلامی
matching test
U
ازمون جور کردن
post test
U
پس ازمون
recall test
U
ازمون یاداوری
recognition test
U
ازمون بازشناسی
repeated test
U
ازمون دوباره
rivet test
U
ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
road test
U
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
rorschach test
U
ازمون رورشاخ
marginal test
U
ازمون مرزی
matching test
U
ازمون همتایابی
reasoning test
U
ازمون استدلال
preliminary test
U
ازمایش مقدماتی
proverbs test
U
ازمون ضرب المثلها
puncture test
U
ازمایش قدرت نارسانایی
put to test
U
ازمودن
put to test
U
امتحان کردن
random test
U
ازمایش نامنظم
rattler test
U
ازمایش تورق
rattler test
U
ازمایش تردی
personality test
U
ازمون شخصیت
test room
U
اطاق ازمایش
test validity
U
اعتبار ازمون
test wise
U
ازمون اشنا
to put to the test
U
ازمودن
to put to the test
U
محک زدن
tollen's test
U
ازمون تولن
torsion test
U
ازمایش پیچش
test bar
U
میله ازمایش
triaxial test
U
ازمون سه اسهای
triaxial test
U
ازمایش سه بعدی
troop test
U
ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
Turing test
U
بررسی هوشمند بودن کامپیوتر
test town
U
شهرمورد نمونه گیری
test town
U
شهر مورد ازمایش
test specimen
U
نمونه ی ازمایش
test routine
U
روال ازماینده
test run
U
اجرای ازماینده
test run
U
اجرای ازمایشی
test run
U
رانش ازمایشی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
