Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
loop-hole
U
سوراخ دیدبانی
loop-hole
U
روزنه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loop hole
U
روزنه
loop hole
U
گریز
loop
U
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop
U
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop
U
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop
U
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
do while loop
U
حلقه WHILE/DO
loop
U
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop
U
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop
U
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
U
حلقه شدن
loop
U
حلقه زدن
loop
U
درو در انتهای خرک
loop
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
U
ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
do while loop
U
لوپ WHILE/DO
to be in the loop
<idiom>
U
در جریان بودن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to be in the loop
<idiom>
U
آگاه بودن از
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to keep somebody in the loop
<idiom>
U
کسی را در جریان نگه داشتن
[گذاشتن]
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to keep somebody in the loop
<idiom>
U
کسی را در جریان گذاشتن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop
U
گریز
for next loop
U
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
for/next loop
U
حلقه NEXT/FOR
while loop
U
دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
loop
U
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
U
حلقه دارکردن
loop
U
خمیدگی
loop
U
پیچ چرخ
loop
U
گره
loop
U
حلقه طناب
loop
U
حلقه
inner loop
U
حلقه داخلی
inner loop
U
حلقه درونی
loop
U
حلقه درون حلقه دیگر
inner loop
U
حلقهای درون حلقه دیگر
loop
U
گره زدن
loop
U
پیچ خوردن حلقه زنی
loop
U
ضربه بلند قوس دار
loop
U
سوراخ
loop
U
دریچه
loop
U
مهاری
loop
U
کمند
loop pass
U
پاس قوسی
drip loop
U
حلقه ریزش اب
elastic loop
U
حلقهارتجاعی
endless loop
U
حلقه بی پایان
loop line
U
دوراهی
loop sling
U
حلقه بند تفنگ
endless loop
U
حلقه بی انتها
expansion loop
U
خم انبساط
hanger loop
U
جایآویز
current loop
U
حلقه جاری
curtain loop
U
بازوبندپرده
loop test
U
ازمایش با حلقه وارلی
loop structure
U
ساختار حلقهای
loop step
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
loop sling
U
مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop sling
U
بند حلقهای
loop stitches
U
کوکطنابی
heel loop
قوس پاشنه
drill loop
U
حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
counting loop
U
حلقه شمارش
infinite loop
U
حلقه نامتناهی
feedback loop
U
حلقه باز خوردی
loop feeder
U
سیم تغذیه حلقوی
loop drive
U
ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
loop body
U
بدنه حلقه
loop counter
U
شمارنده حلقه
ground loop
U
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
wait loop
U
پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
loop control
U
کنترل حلقه زنی
uncontrolled loop
U
حلقه کنترل نشده
loop checking
U
مقابله حلقه
loop antenna
U
انتن حلقوی
loop body
U
تنه حلقه
loop antenna
U
انتن حلقهای
button loop
U
دکمهرکاب
infinite loop
U
حلقه نامحدود
inductive loop
U
حلقه ی القائی
induction loop
U
حلقه القائی
hysteresis loop
U
منحنی هیسترزیس
hysteresis loop
U
حلقه پسماند
belt loop
U
حلقهکمربند
loop jump
U
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
loop initializaion
U
ارزش دهی اغازی در حلقه
local loop
U
حلقه محلی
loop code
U
کد حلقوی
open loop
U
مدار باز
armature loop
U
حلقه ارمیچر
loop pile
U
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
nested loop
U
حلقه اشیانهای
arrow-loop
U
شکاف تهویه
peg loop
U
میخحلقهطناب
nested loop
U
حلقه تو درتو
armature loop
U
پیچک ارمیچر
nested loop
U
حلقه لانهای
gun-loop
U
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
to stay in the loop
<idiom>
U
در جریان ماندن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
subscriber's loop
U
حلقه متعلق به مشترک
open loop
U
حلقه باز
prusik loop
U
گره پلکانی
to stay in the loop
<idiom>
U
آگاه ماندن در
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
overhead loop
U
گره حلقومی یا گره بالاتنه
closed loop
U
حلقه مسدود
closed loop
U
حلقه بسته
loop knot tie
U
گره حلقوی
input coupling loop
U
حلقه پیوست ورودی
toe loop jump
U
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
perfection loop knot
U
نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
distributor service loop
U
خطسرویسپخش
loop control structure
U
ساختار کنترل حلقه
open loop gain
U
بهره تقویت در حلقه باز
single loop armature
U
ارمیچر تک پیچکی
open loop system
U
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
loop control variable
U
متغییر کنترل کننده حلقه
tap loop jump
U
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
magnetic hysteresis loop
U
حلقه هیسترزیس مغناطیسی
closed loop gain
U
بهره تقویت درطبقه بسته
varley loop test
U
ازمایش با حلقه وارلی
warp-loop fringe
U
ریشه حلقوی
[در قالی همدان]
sleeve strap loop
U
بستنوارسرآستین
loop mill rolling
U
نوردکاری حلقوی
There is a hole in this.
این سوراخ است.
hole in one
U
گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
hole in one
U
اتمام یک بخش با یک ضربه
hole
U
روزنه
hole
U
مجرا
hole out
U
انداختن گوی گلف به سوراخ
hole
U
نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
hole
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
in the hole
<idiom>
U
امتیاز پایین صفر
hole
U
به سوراخ انداختن گوی گلف
hole
U
سوراخ در پایان هر بخش گلف
hole
U
1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
hole
U
سوراخ
hole
U
سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
hole
U
گودال
hole
U
حفره
in a hole
<idiom>
U
درمشکل بودن
in the hole
<idiom>
U
قرض داشتن ،عقب ماندگی مالی
hole
U
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
What a hole I got myself into .
U
عجب گیری افتادم
hole
U
در لانه کردن
test hole
U
چاه ازمایش
test hole
U
چاه گمانه
to burn a hole
U
سوزاندن
to burn a hole
U
سوراخ کردن
swallow hole
U
سنگ چال
stroke hole
U
بخشی از بازی گلف که درانجا امتیاز اضافی به حریف ضعیف داده میشود
sink hole
U
چاهک
sprocket hole
U
سوراخ زنجیری
shrink hole
U
سوراخ انقباض
rivet hole
U
سوراخ پرچ
relief hole
U
سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
punched hole
U
سوراخ منگنه
pot hole
U
دیگ فرسایش
pot hole
U
چاله
wear a hole in
U
سوراخ کردن
culver-hole
U
سوراخ داربست
breathing-hole
U
روزنه
ash-hole
U
زیر سیگاری
air-hole
U
[تهویه فضای خالی سرداب]
button hole
U
جا دکمه
hole in the wall
<idiom>
U
There is a hole in my tooth.
U
دندانم سوراخ شده
toad-in-the-hole
U
نوعیغذا
toe hole
U
حفریپنجه
tobacco hole
U
محلتنباکو
sound hole
U
حفرهصدا
road hole
U
گودی
hidy-hole
U
نهانگاه
hidey-hole
U
نهانگاه
hidy-hole
U
مخفی گاه
hidey-hole
U
مخفی گاه
road hole
U
چالاب
road hole
U
دست انداز
punch hole
U
گودالسوراخ
ash-hole
U
خاکستردان
nail hole
U
حفرهناخن
vent hole
U
منفذ هوا
trial hole
U
چاه ازمایشی
trial hole
U
گمانه
touch hole
U
جای فتیله
top hole
U
درجه یک
top hole
U
عالی
to tear a hole in
U
سوراخ یا پاره کردن
to stuff up a hole
U
سوراخی را گرفتن
to peck a hole in
U
با نوک سوراخ کردن
to pick a hole in
U
عیبجویی کردن از
to pick a hole in
U
سوراخ کندن در
to pick a hole in
U
سوراخ کردن
vent hole
U
هواکش
water hole
U
سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
foot hole
سوراخ پائینی
filling hole
U
حفرهلفاف
filler hole
U
قسمتآب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com