English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (134 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
loop control structure U ساختار کنترل حلقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loop structure U ساختار حلقهای
loop control U کنترل حلقه زنی
loop control variable U متغییر کنترل کننده حلقه
control structure U ساختارکنترل
control structure U ساخت کنترل
control structure U ساختار کنترلی
branch control structure U ساختار کنترل انشعاب
sequence control structure U ساختار کنترل ترتیبی
to keep somebody in the loop <idiom> U کسی را در جریان گذاشتن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
loop U دریچه
loop U حلقه شدن
loop U حلقه زدن
loop U درو در انتهای خرک
loop U چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop U ضربه بلند قوس دار
loop U سوراخ
loop U گریز
loop U پیچ چرخ
loop U مهاری
loop U کمند
to keep somebody in the loop <idiom> U کسی را در جریان نگه داشتن [گذاشتن] [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
inner loop U حلقه درونی
inner loop U حلقه داخلی
to be in the loop <idiom> U آگاه بودن از [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
loop U حلقه
loop U حلقه طناب
loop U گره
loop U خمیدگی
loop U حلقه دارکردن
loop U گره زدن
loop U پیچ خوردن حلقه زنی
inner loop U حلقهای درون حلقه دیگر
for next loop U حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
loop U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
to be in the loop <idiom> U در جریان بودن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
do while loop U لوپ WHILE/DO
do while loop U حلقه WHILE/DO
loop U برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop U ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop U ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
for/next loop U حلقه NEXT/FOR
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop U حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
while loop U دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
loop U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop U دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop U حلقه درون حلقه دیگر
loop U برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop body U تنه حلقه
drip loop U حلقه ریزش اب
drill loop U حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
to stay in the loop <idiom> U در جریان ماندن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to stay in the loop <idiom> U آگاه ماندن در [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
curtain loop U بازوبندپرده
current loop U حلقه جاری
loop pile U پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
loop antenna U انتن حلقهای
loop antenna U انتن حلقوی
gun-loop U [دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
arrow-loop U شکاف تهویه
local loop U حلقه محلی
counting loop U حلقه شمارش
armature loop U پیچک ارمیچر
armature loop U حلقه ارمیچر
loop hole U روزنه
closed loop U حلقه مسدود
nested loop U حلقه تو درتو
nested loop U حلقه اشیانهای
loop test U ازمایش با حلقه وارلی
loop step U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
loop sling U بند حلقهای
loop sling U مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop sling U حلقه بند تفنگ
loop pass U پاس قوسی
ground loop U تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
loop line U دوراهی
button loop U دکمهرکاب
belt loop U حلقهکمربند
closed loop U حلقه بسته
prusik loop U گره پلکانی
uncontrolled loop U حلقه کنترل نشده
overhead loop U گره حلقومی یا گره بالاتنه
open loop U حلقه باز
open loop U مدار باز
subscriber's loop U حلقه متعلق به مشترک
wait loop U پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
nested loop U حلقه لانهای
loop jump U پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
elastic loop U حلقهارتجاعی
loop initializaion U ارزش دهی اغازی در حلقه
hysteresis loop U منحنی هیسترزیس
expansion loop U خم انبساط
induction loop U حلقه القائی
inductive loop U حلقه ی القائی
loop stitches U کوکطنابی
infinite loop U حلقه نامحدود
infinite loop U حلقه نامتناهی
loop code U کد حلقوی
loop checking U مقابله حلقه
loop body U بدنه حلقه
peg loop U میخحلقهطناب
endless loop U حلقه بی انتها
endless loop U حلقه بی پایان
feedback loop U حلقه باز خوردی
hysteresis loop U حلقه پسماند
loop-hole U سوراخ دیدبانی
loop-hole U روزنه
loop hole U گریز
loop feeder U سیم تغذیه حلقوی
loop drive U ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
hanger loop U جایآویز
loop counter U شمارنده حلقه
heel loop قوس پاشنه
toe loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
single loop armature U ارمیچر تک پیچکی
closed loop gain U بهره تقویت درطبقه بسته
loop knot tie U گره حلقوی
tap loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
magnetic hysteresis loop U حلقه هیسترزیس مغناطیسی
distributor service loop U خطسرویسپخش
perfection loop knot U نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
loop mill rolling U نوردکاری حلقوی
warp-loop fringe U ریشه حلقوی [در قالی همدان]
open loop system U مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
open loop gain U بهره تقویت در حلقه باز
sleeve strap loop U بستنوارسرآستین
varley loop test U ازمایش با حلقه وارلی
input coupling loop U حلقه پیوست ورودی
structure U سازه
structure U ساختمان اسکلت فلزی
structure U سازمان سازمان دادن
structure U استخوان بندی
structure ساختار
structure U پیکره
structure U ترتیب دادن یا سازماندهی به روش مشخص
structure U ساختار ساخت
structure U سبک
structure U تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
structure U روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
structure U ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structure U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure U نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
structure U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure U اساس
structure U طریقه
structure U ترکیب سبک
structure U سازمان
structure U بنا
structure U نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
structure U چهارچوب دار [قالی]
structure U بنیان
structure U ساختمان
structure U ساخت
structure U تشکیلات دادن
structure U پی ریزی کردن ساختار
simple structure U ساخت ساده
shell structure U ساختارپوستهای
static structure U ساخت ایستا
nonisomorphic structure U ساختارهای ناهمریخت
super structure U روسازی
structure of an animal U جانور
structure of an animal U ساختمان
nested structure U ساختار لانهای
structure of a poem U سبک یاساختمان شعر
structure factor U عامل ساختار
network structure U ساختار شبکهای
structure chart U نمودار ساختار
shell structure U ساختار لایهای
nuclear structure U ساختار هستهای
sequence structure U ساختار ترتیبی
program structure U ساخت برنامه
primary structure U ساختمان اولیه
primary structure U ساختمان اصلی
power structure U ساخت قدرت
population structure U ترکیب جمعیت
population structure U ساخت جمعیت
pyramidal structure U ساختار هرمی
relational structure U ساختار رابطهای
plex structure U ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
phrase structure U با ساخت عبارتی
personality structure U ساخت شخصیت
ring structure U ساختار حلقهای
perceptual structure U ساخت ادراکی
pawn structure U ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
selection structure U ساختار گزینشی
soil structure U ساختمان خاک
nut structure U ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند
inverted structure U ساختار معکوس
internal structure U ساختار داخلی
linear structure U ساختار خطی
dynamic structure U ساخت پویا
crystalline structure U ساختاربلورین
crystalline structure U سازه بلوری ساختمان کریستالی
crystalline structure U ساختار بلوری
crystal structure U ساختار بلور
economic structure U ساختار اقتصادی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com