English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 43 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
loom U کارگاه بافندگی
loom U دستگاه بافندگی نساجی
loom U جولایی
loom U متلاطم شدن
loom U ازخلال ابریامه پدیدارشدن
loom U ازدور نمودارشدن
loom U بزرگ جلوه کردن رفعت
loom U بلندی
loom U جلوه گری ازدور
loom U پدیدارازخلال ابرها
loom U هاله روشنایی
loom U هاله فاردریایی
loom U دسته پارو
loom U قسمت میانی پارو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
raise of loom U بالا بردن
power loom U ماشین بافندگی [در بافت فرش های ماشینی از آن استفاده می شود.]
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
loom drawing U [نقشه فرش که بصورت تمام رنگی بر روی کاغذ شطرنجی رسم شود.]
Jacquard loom U ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
raise of loom U برافراشتن
raise of loom U بنا کردن دار قالی
raise of loom U بنا کردن دار قالی
taut loom U چله سفت و منظم
top of the loom U قسمت بالایی یا فوقانی دار [قالی]
vertical loom U دار افقی [قالی]
vertical loom U دار روستایی [قالی]
vertical loom U دار عشایری [قالی]
horizontal loom U دار عشایری [قالی]
horizontal loom U دار زمینی [دار قالی]
back of the loom U قسمت پشت دار [قالی]
carpet loom U دار قالیبافی که بصورت افقی، ثابت و یا گردان تهیه می شود و شامل تیرک ها و پیج و مهره ها می شود
hand loom U دستگاه بافندگی دستی
erection of loom U بر پا کردن دار قالی [خصوصا در دار عمودی]
ground loom U دار زمینی [قالی]
ground loom U دار عشایری [قالی]
ground loom U دارهای قابل حمل [قالی]
horizontal loom U دار افقی [قالی]
circular loom U نای عایق
horizontal loom U دار خوابیده [قالی]
low warp loom U کارگاهبافندگیپیشپاافتاده
connection of loom pieces U متصل کردن قطعات دار [قالی]
high warp loom U تارهایطولیبافندگی
warp-weighd loom U دارهای وزنی [این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com