Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
long playing
U
صفحه 33 دور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
playing
U
شرکت درمسابقه انفرادی
playing
U
ضربه به توپ
playing
U
رقابت
playing
U
شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
playing
U
بازی کردن
playing
U
خلاصی داشتن
playing
U
بازی کردن حرکت ازاد داشتن
playing
U
خلاصی بازی
playing
U
حرکت ازاد
playing
U
بازی
playing
U
کیفیت یاسبک بازی
playing
U
اداره مسابقه
playing
U
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
playing
U
تفریح بازی کردن
playing
U
تفریح کردن ساز زدن
playing
U
الت موسیقی نواختن
playing
U
زدن
playing
U
رل بازی کردن
playing
U
روی صحنهء نمایش فاهرشدن
playing
U
نمایش نمایشنامه
role playing
U
نقش گزاری
role-playing
U
نقش گزاری
playing window
U
پنجرهنمایش
playing surface
U
مسطحمیزبازی
playing field
U
میدان بازی
playing dead
U
مرده نمایی
game playing
U
playing computerizedgame
playing cards
U
گنجفه
playing cards
U
ورق گنجفه
playing card
U
گنجفه
playing card
U
ورق گنجفه
playing card
U
ورق بازی , برگ
playing fields
U
زمین فوتبال
playing fields
U
زمین بازی
playing fields
U
میدان بازی
playing field
U
زمین فوتبال
playing field
U
زمین بازی
playing cards
U
ورق بازی , برگ
playing time
U
مدت بازی
playing the man
U
بازی روانی
playing coach
U
مربی
playing the board
U
بازی بر صفحه
playing the board
U
بازی فی نفسه
playing the man
U
بازی با حریف
playing area
U
محدوده زمین
playing court
U
زمین بازی
computerized game playing
U
بازیهای کامپیوتری
playing field for Canadian football
U
زمینبازیفوتبالکانادایی
playing field for American football
U
زمینبازیفوتبالامریکایی
Playing football is not my idea of fun .
U
فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
U
طولش نده (زود باش )
not long a go
U
چندی پیش
long little
U
پاینده باد
as long as
U
تا زمانیکه بمقدار زیاد
as long as
U
بمدت طولانی
as long as
U
ازوقتی که
long off
U
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long on
U
موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
as long as
U
بشرطی که
long course
U
استخر 05 متر
long little
U
زنده باد
not long a go
U
همین تازگی ها
not long a
U
چندوقت پیش
not long a
U
مدتی نگذشته است
long a go
U
مدتی پیش
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
as long as
U
از زمانیکه
at long last
U
بالاخره
it will not take long
U
نخواهدکشید
it will not take long
U
مدت زیادی نمیخواهد
very long
U
شعاع عمل زیاد
very long
U
برد خیلی زیاد
long a
U
مدت مدیدی بعد
long a
U
مدتهاپس ازان
long a go
U
مدت زیادی پیش
so long as
U
مادامی که بشرطی که
so long as
U
تاوقتی که
so long
U
بامیددیدار
it will not take long
U
طولی
how long since is it?
U
چندوقت است
at long last
U
عاقبت
at long last
U
اخرالامر
before long
U
بهمین زودی
long
U
طی مسافت زیاد توپ
for long
U
مدت زیادی
for long
U
خیلی
get a long with you
U
بروپی کارت
go long
U
تلاش درپاس طولانی بجلو
how long
U
تاکی تاچه وقت چقدر
how long since is it?
U
چند وقت پیش بوده است
so long
U
خدا حافظ
To wish (long) for something.
U
آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
long
U
دراز
long-
U
دیر گذشته ازوقت
long-
U
:اشتیاق داشتن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
مناسب بودن
long-
U
طی مسافت زیاد توپ
long-
U
توپ بلند به اوت
long-
U
بلند
long-
U
طولانی
long-
U
مدت زیاد
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to say so long to somebody
U
با کسی خداحافظی کردن
before long
U
بزودی
long-
U
کشیده
long-
U
مدید
long
U
طولانی طویل
long
U
مدید
long
U
کشیده
long
U
دیر گذشته ازوقت
long
U
:اشتیاق داشتن
long
U
مناسب بودن
long
U
توپ بلند به اوت
long
U
بلند
long
U
طولانی
long
U
مدت زیاد
long-
U
دراز
long-
U
طولانی طویل
I've known her at least as long as you have.
U
آشنایی من با او
[زن]
کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او
[زن]
است.
See you again . So long.
U
به امید دیدار
How long will it take?
چقدر طول می کشد؟
as long as
<idiom>
U
به شرط اینکه ،به این شرط که
come a long way
<idiom>
U
برنامه بزرگی ریختن
long term
U
بلند مدت
long thrust
U
وضعیت سخمه بلند
long thrust
U
سخمه بلند
long thrust
U
تک نفوذی طولانی یادوردست
long term
U
طویل المدت
not long ago
U
اخیرا
long term
U
دراز مدت
long suffering
U
زحمت کشی
long suffering
U
بردباری رنجبری
long suffering
U
سختی کش
long suffering
U
زحمت کش
long suffering
U
رنجبر
long tom
U
تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long tom
U
درخت الواراسترالیایی
long ton
U
تن بزرگ
long-running
U
آنچهمدتهادرحالاجراباشد
I will not detain you long.
U
خیلی وقتتان را نمی گیرم.
He did not live long enough to …
U
آنقدر عمر نکرد که ...
I had a long talk with him.
U
با ایشان مفصلا" صحبت کردم
With a long face .
U
با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
night long
U
از سر شب تا بامداد
long windedness
U
پرگویی
long windedness
U
روده درازی
long wind
U
طاقت زیاد دویدن
long wind
U
دراز نفسی
long tongue
U
پر حرفی
long tongue
U
وراجی
long ton
U
تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
long suffering
U
رنج کش
long string
U
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long sighted
U
دوراندیش
long shot
U
کسیکه درمسابقات
long shoreman
U
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long shore
U
وابسته بدریا کنار
long shore
U
کرانهای
long sea
U
دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long run
U
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
long run
U
دراز مدت
long run
U
بلند مدت
long robe
U
ردای بلند
long robe
U
صورت کشیده
long recoil
U
عقب نشینی طولانی
long recoil
U
طول عقب نشینی زیاد
long range
U
جنگ افزار با برد زیاد یا برد بلند اتش دوردست
I will not detain you long.
U
خیلی وقتتون رو نمی گیرم.
long spot
U
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long splice
U
پیوند بلند
long siht
U
نظردور رس
long siht
U
دور بینی
long sightedness
U
دور اندیشی
Once in a while. At long intervals.
U
دیر به دیر
We have a long journey before us .
U
مسافرت طولانی در پیش داریم
long sightedness
U
دوربینی
long sighted
U
تیزبین
long sighted
U
دوربین
long sight
U
نظر دوررس
long sight
U
دوربینی
long shunt
U
شنت دراز
long shot
U
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
long shot
U
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long range
U
با برد زیاد
not long ago
U
چندی پیش
long residue
U
پسماندهتولیدشده
long-time
U
دیرین
long term
<adj.>
U
دراز مدت
long-standing
U
از دیرگاه
long-standing
U
از مدتها پیش
long-standing
U
دیرین
long-drawn-out
U
بیش از اندازهی طولانی
long-drawn-out
U
طویل
long-drawn-out
U
دور و دراز
long term
<adj.>
U
بلند مدت
long ball
U
[شوت کردن بلند توپ]
[فوتبال]
How long does it take on foot?
پیاده چقدر طول می کشد؟
to be long in coming
U
خیلی طولش میدهد تا بیاید
[برسد]
long-time
U
دراز مدت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com