Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 218 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
long distance
U
راه دور
long distance
U
از راه دور
long distance
U
دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long distance
U
ازراه دور تلفن کردن
long distance
U
دارای مسافت زیاد
long distance
U
با شعاع عمل زیاد طولانی
long distance
U
دارای مسافت دور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
long-distance
U
راه دور
long-distance
U
از راه دور
long-distance
U
دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long-distance
U
ازراه دور تلفن کردن
long-distance
U
دارای مسافت زیاد
long-distance
U
با شعاع عمل زیاد طولانی
long-distance
U
دارای مسافت دور
long distance cable
U
کابل ارتباطی
long distance line
U
خط ارتباطی
long distance reception
U
دریافت دور
long distance supply
U
تغذیه مسافت دور
Other Matches
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
U
طولش نده (زود باش )
distance
U
برد سلاح
in distance
U
نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
known distance
U
مسافت معلوم
distance
U
بعد
distance
U
تعدادکیلومترهای طی شده درشکار با اسب
distance
U
مسیر مسابقه
following distance
U
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
distance
U
مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
distance
U
بعد دورکردن
distance
U
دوری
distance
U
فاصله
distance
U
مسافت
distance
U
دورنگاهداشتن پشت سرگذاشتن
known distance
U
فاصله معلوم
out of distance
U
دور بودن شمشیرباز از حریف
mean distance
U
فاصله حداکثر وحداقل سیاره از قمر
to keep one's distance
U
کناره گیری کردن
to keep one's distance
U
اشنایی نکردن
to keep one's distance
U
دوری جستن
X distance
U
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
ecological distance
U
فاصله بوم شناختی
distance line
U
طناب نگهدارنده ناوها
distance between centers
U
طول دوران
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
countermining distance
U
فاصله مجاز بین دومین
coherence distance
U
فاصله همدوسی
countermining distance
U
فاصله ضد انفجار زنجیری مین
code distance
U
فاصله رمز
center distance
U
فاصله ازمرکز
center distance
U
فاصله مرکزی
buffer distance
U
محوطه امنیت
focal distance
U
فاصله کانونی
buffer distance
U
حاشیه امنیت
bond distance
U
طول پیوند
distance line
U
طناب تنظیم فاصله
distance man
U
دونده استقامت
distance wadding
U
بوش داخل پوکه فشنگ
distance wadding
U
لایی جازم
It is some distance to the school .
U
تا مدرسه فاصله زیاد است
distance vision
U
دید دوربرد
distance receptor
U
گیرنده دوربرد
It can be seen from a distance of two kilometers .
U
از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
f. distance or length
U
فاصله کانونی
distance protection
U
وسیله حفافت فاصله
distance meter
U
فاصله سنج
facing distance
U
مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
distance medley
U
دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
distance runner
U
دونده استقامت
distance meter
U
بعد سنج
frequency distance
U
فاصله فرکانس
supporting distance
U
بردپشتیبانی سلاحها
supporting distance
U
مسافت پشتیبانی
social distance
U
فاصله اجتماعی
skip distance
U
خیز موج
signal distance
U
فاصله علامتی
sight distance
U
طول دید
sight distance
U
فاصله دید
sight distance
U
مسافت دید
shouting distance
U
فاصله صدا رس
safe distance
U
مسافت امن اطراف مین
safe distance
U
فاصله بی خطر
road distance
U
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
polar distance
U
فاصله قطبی
photo distance
U
مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
offset distance
U
فاصله برون محوری
time distance
U
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
time distance
U
زمان عبور ستون
to step a distance
U
قدم کردن
internuclear distance
U
فاصله بین هستهای
distance post
U
قرارگاهمحلمسابقه
haul distance
U
فاصله حمل
hyperfocal distance
U
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
hyperfocal distance
U
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
image distance
U
عرض تصویر
interocular distance
U
فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم
distance travelled
U
مقدارطیشده
distance scale
U
مقیاسمسافت
middle distance
U
فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
zenith distance
U
ارتفاع راس القدم
zenith distance
U
فاصله ارتفاع نافر
weaving distance
U
طول تلاقی مسافت همبری
weaving distance
U
طول تقاطع
unit distance
U
با فاصله واحد
training distance
U
مسافت تمرین
offset distance
U
مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
air distance
U
مسافت طی شده به وسیله هواپیما
distance light
U
نورافکن
linear distance
U
خط هوایی
distance wadding
U
لایی
distance between two points
U
فاصله دو نقطه
[ریاضی]
[فیزیک]
air distance
U
مسافت هوایی
angular distance
U
فاصله زاویهای
anchorage distance
U
فاصله تکیه گاهی
economic haul distance
U
فاصله اقتصادی حمل
stopping sight distance
U
فاصله دید برای ایست
social distance scale
U
مقیاس فاصله اجتماعی
telephone modal distance
U
مسافت مکالمه تلفنی
vehicle stopping distance
U
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
to distance
[dissociate]
oneself from
U
دوری
[قطع همکاری]
کردن از
The bus stop is no distance at all .
U
ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
total stopping distance
U
طول ایست کامل
stopping sight distance
U
فاصله دید ایست
overtaking sight distance
U
فاصله دیدپیش افتی
middle distance race
U
دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
miss distance scorer
U
دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
critical anode distance
U
فاصله بحرانی اندی
half-distance line
U
خطنیمفاصله
hole center distance
U
فاصله مرکز سوراخ
limited distance modem
U
وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
fixed distance marking
U
خطمقطعثابت
distance vector protocols
U
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
overtaking sight distance
U
طول دید
overtaking sight distance
U
فاصله دیدبرای پیشدستی
overtaking sight distance
U
مسافت دید برای سبقت گرفتن
direct distance dialing
U
شماره گیری فاصله مستقیم
bogardus social distance scale
U
مقیاس فاصله اجتماعی بوگاردوس
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
مناسب بودن
long-
U
کشیده
long-
U
:اشتیاق داشتن
long-
U
دیر گذشته ازوقت
long-
U
طی مسافت زیاد توپ
long-
U
توپ بلند به اوت
long a go
U
مدت زیادی پیش
go long
U
تلاش درپاس طولانی بجلو
long a
U
مدت مدیدی بعد
long-
U
مدت زیاد
long-
U
طولانی
very long
U
شعاع عمل زیاد
very long
U
برد خیلی زیاد
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
long course
U
استخر 05 متر
long-
U
بلند
long a go
U
مدتی پیش
long-
U
مدید
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
:اشتیاق داشتن
long off
U
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long on
U
موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long
U
دیر گذشته ازوقت
long
U
مدید
long
U
کشیده
long
U
طولانی طویل
long
U
دراز
not long a go
U
همین تازگی ها
not long a go
U
چندی پیش
not long a
U
مدتی نگذشته است
long
U
مناسب بودن
long
U
طی مسافت زیاد توپ
long
U
توپ بلند به اوت
long-
U
طولانی طویل
so long as
U
مادامی که بشرطی که
so long as
U
تاوقتی که
so long
U
بامیددیدار
so long
U
خدا حافظ
long-
U
دراز
long
U
مدت زیاد
long little
U
زنده باد
long little
U
پاینده باد
long
U
طولانی
long
U
بلند
not long a
U
چندوقت پیش
before long
U
بزودی
how long since is it?
U
چندوقت است
I've known her at least as long as you have.
U
آشنایی من با او
[زن]
کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او
[زن]
است.
To wish (long) for something.
U
آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
at long last
U
بالاخره
at long last
U
عاقبت
to say so long to somebody
U
با کسی خداحافظی کردن
at long last
U
اخرالامر
before long
U
بهمین زودی
it will not take long
U
طولی
it will not take long
U
نخواهدکشید
how long since is it?
U
چند وقت پیش بوده است
See you again . So long.
U
به امید دیدار
come a long way
<idiom>
U
برنامه بزرگی ریختن
as long as
<idiom>
U
به شرط اینکه ،به این شرط که
as long as
U
بشرطی که
for long
U
خیلی
as long as
U
تا زمانیکه بمقدار زیاد
get a long with you
U
بروپی کارت
as long as
U
بمدت طولانی
as long as
U
ازوقتی که
How long will it take?
چقدر طول می کشد؟
as long as
U
از زمانیکه
how long
U
تاکی تاچه وقت چقدر
it will not take long
U
مدت زیادی نمیخواهد
long a
U
مدتهاپس ازان
for long
U
مدت زیادی
long shot
<idiom>
U
شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
long suffering
U
زحمت کش
long suffering
U
سختی کش
long suffering
U
بردباری رنجبری
long term
U
دراز مدت
long term
U
طویل المدت
of long standing
U
بادوام
long term
U
بلند مدت
of long standing
U
طولانی
long suffering
U
رنجبر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com