Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
logical operations
U
عملیات منطقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
operations
U
نحوه استفاده ازدستگاهها
f.of operations
U
حوزه عملیات
operations
U
عملیات
formal operations
U
عملیات صوری
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
building operations
U
عملیات ساختمانی
joint operations
U
عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
base of operations
U
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
denial operations
U
عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
airmobile operations
U
عملیات متحرک هوایی
airmobile operations
U
عملیات هوارو
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
clearing operations
U
عملیات مین روبی
clearing operations
U
عملیات پاک کردن مین
denial operations
U
عملیات ممانعتی
deputy for operations
U
معاونت عملیات
covert operations
U
عملیات پنهانی
covert operations
U
عملیات مخفی
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
continuity of operations
U
مداومت عملیات
concrete operations
U
عملیات عینی
concept of operations
U
روش اجرای عملیات
concept of operations
U
تدبیر عملیات
flight operations
U
عملیات پرواز
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
combat operations
U
مرکز عملیات رزمی
air operations
U
میز ردنگاری هوایی
air operations
U
عملیات هوایی
base of operations
U
پایگاه عملیات
operations research
U
تحقیق در عملیات
operations room
U
اتاق عملیات
operations room
U
centre combatinformation: syn
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
over the beach operations
U
عملیات کرانهای
psychological operations
U
عملیات روانی
special operations
U
عملیات مخصوص یا ویژه
stability operations
U
عملیات ارام سازی
stability operations
U
عملیات تامین ثبات داخلی
terminal operations
U
عملیات بارانداز
terminal operations
U
عملیات اسکلهای
theater of operations
U
صحنه عملیات
Military operations.
U
عملیات نظامی
operations research
U
تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
operations personal
U
پرسنل عملیات
night operations
U
عملیات شبانه
maritime operations
U
عملیات دریایی یا ناوگانی
operations code
U
کد عملیاتی
radiological operations
U
عملیاتی که در ان از موادرادیواکتیو استفاده میشود عملیات رادیولوژیک
operations code
U
رمز عملیاتی
operations detachment
U
قسمت مسئول عملیات
operations detachment
U
عنصرعملیات رسد عملیات
operations analysis
U
تجزیه و تحلیل عملیات
logical value
U
مقدار منطقی
non logical
U
غیر منطقی
logical not
U
نفی منطقی
logical not
U
نقص منطقی
logical
U
حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
logical value
U
ارزش منطقی
logical
U
تابعی که از چندین عملگر منط قی مثل AND و OR تشکیل شده است
logical
U
ال
logical
U
منطقی
logical
U
خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
logical
U
یچ بسته
logical
U
نمایش گرافیکی قط عات منط قی
logical
U
مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
logical
U
واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
logical
U
معادل وضعیت منط قی درست یا یک
logical
U
مجموعه پروتکل IBM که امکان ارتباط در شبکه SNA فراهم میکند. W,W,LU حاوی کنترل بخش هستند
logical
U
LU ارتاط بین وسایلی و LU را فراهم میکند و یک پروتکل peer-to-Reer است
logical
U
حرفی که به دیسک درایو یا فضای ذخیره سازی انتساب میشود که به عنوان درایو محل قابل استفاده است
logical
U
استدلالی
logical
U
مسیر Token در بین لایههای هر گره . در توپولوژی فیزیک FDDI حلقه منط قی را تحت تاثیر قرار نمیدهد
logical
U
آنچه از منط ق در عملیاتش استفاده میکند
logical
U
تابع بررسی یکسان بودن دو سیگنال منط قی
logical
U
ای خالی با صفر پر می شوند
logical
U
EEEI استاندارد بیان پروتکل ارسال در سطح اتصال داده
logical
U
معادل وضعیت منط قی نادرست یا صفر
logical
U
گرافیکی که حاوی اطلاعات رنگ مورد نیاز است
logical
U
یری توان پردازش موتور واسط
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
air area operations
U
عملیات منطقه هوایی
aerospace projection operations
U
بالای منطقه عملیات
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
open market operations
U
عملیات بازار ازاد
air ground operations
U
عملیات مشترک زمینی وهوایی
black market operations
U
عملیات بازار سیاه
data transfer operations
U
عملیات انتقال داده
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
computer operations manager
U
مدیر عملیات کامپیوتر
chief of naval operations
U
فرمانده عملیات دریایی
joint amphibious operations
U
عملیات مشترک اب خاکی
the four basic arithmetic operations
U
چهار عمل اصلی
[ریاضی]
Counter – espionage operations k.
U
عملیات ضد جاسوسی
logical trace
U
رد منطقی
logical unit
U
واحد منطقی
logical operation
U
عملکرد منطقی
logical add
U
جمع منطقی
logical connective
U
رابط های منطقی
[ریاضی]
[زبان شناسی]
logical operation
U
عمل منطقی
logical operators
U
رابط های منطقی
[ریاضی]
[زبان شناسی]
logical conjunction
U
عطف منطقی
[ریاضی]
logical symbol
U
علامت منطقی
logical sum
U
جمع منطقی
logical error
U
خطای منطقی
logical design
U
طرح منطقی
logical design
U
طراحی نطقی
logical design
U
طراحی منطقی
logical difference
U
تفاضل منطقی
logical drives
U
گردانندههای منطقی
logical empiricism
U
منطق عملی
logical empiricism
U
فلسفه عملی
logical decision
U
تصمیم منطقی
logical connector
U
رابط منطقی
logical function
U
تابع منطقی
logical state
U
حالت یک منطقی
logical 0 state
U
حالت صفر منطقی
logical cognition
U
شناخت منطقی
logical multiply
U
ضرب منطقی
logical comparison
U
مقایسه منطقی
logical connective
U
رابط منطقی
logical expression
U
مبین منطقی
logical fallacy
U
سفسطه منطقی
logical file
U
پرونده منطقی
logical positivism
U
اثبات گرایی منطقی
logical product
U
رکورد منطقی
logical reasoning
U
استدلال منطقی
logical record
U
مدرک منطقی
logical record
U
رکورد منطقی
logical representation
U
نمایش منطقی
logical shift
U
تغییر مکان منطقی
logical positivism
U
فلسفه عملی
logical positivism
U
منطق عملی
logical file
U
فایل منطقی
logical format
U
قالب بندی یا فرمت منطقی
logical instruction
U
دستورالعمل منطقی
logical operator
U
عملگر منطقی
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
vehicle used for migrant-smuggling operations
U
خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
assistant chief of staff, g (operations
U
رکن سوم اداره سوم
logical data design
U
طرح داده منطقی
logical unit number
U
شماره منطقی دستگاه
A logical remark has no answer.
<proverb>
U
یرف یساب جواب ندارد .
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com