Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
local authority
U
انجمن محلی
local authority
U
مرجع صلاحیتدار محلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
authority
U
توانایی اجازه
authority
U
منبع موثق
authority
U
سلطان
authority
U
مجوز
authority
U
لیستی از اصط لاحات که توسط افرادی که پایگاه داده ها را ایجاد و از آن استفاده می کنند مط رح می شوند
authority
U
توانایی انجام کاری
under the authority of ...
U
از طرف...
It is beyond my authority.
U
ازاختیار من خارج است
authority
U
مقام صلاحیت دار
authority
U
اجازه اعتبار
authority
U
نفوذ
authority
U
توانایی
authority
U
قدرت
authority
U
اختیار
authority
U
مدرک یا ماخذی از کتاب معتبریا سندی نویسندهء معتبر
authority
U
منبع صحیح و موثق
authority
U
اولیاء امور
authority
U
اقتدار
authority
U
مرجع قدرت
authority
U
صلاحیت
authority
U
اجازه
authority
U
مقام
authority
U
مرجع
surveillance authority
U
اولیاء امور مراقبتی
occupation authority
U
اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
stateman in authority
U
زمامدار
to carry authority
U
نفوذیاقدرت داشتن
tutelar authority
U
اختیار ناشی از قیومت
vicarious authority
U
اختیار از طرف دیگری نمایندگی
It is beyond my authority(control).
U
اینکار از اختیار من خارج است
To exceed ones authority.
U
ازحدود اختیارات خود فراتر رفتن
convening authority
U
فرماندار موقت نظامی
convening authority
U
مقام صلاحیتدار موقت
coordinating authority
U
مقام هماهنگ کننده
coordinating authority
U
اختیارهماهنگ کردن
delegation of authority
U
مجاز شمردن
delegation of authority
U
دادن اختیارات
delegation of authority
U
دادن اختیار انجام عمل
establishing authority
U
فرماندهی نیروهای اب خاکی
establishing authority
U
مقام مسئول نیروهای اب خاکی
aviation authority
U
امور هواپیمایی
Delegation of Authority
U
تفویض اختیار
certificate of authority
U
وکالت نامه
power of authority
U
وکالت نامه
certificate of authority
U
اختیار نامه
power of authority
U
اختیار نامه
certificate of authority
U
اجازه نامه
supervisory authority
U
اولیاء امور مراقبتی
regulatory authority
U
اولیاء امور مراقبتی
to delegate one's authority to somebody
U
به کسی اختیار تام دادن
[حقوق]
surveillance authority
U
اولیاء امور نظارتی
regulatory authority
U
اولیاء امور نظارتی
supervisory authority
U
اولیاء امور نظارتی
power of authority
U
اجازه نامه
acquisition authority
U
اعتبار خرید کالاو خدمات
acquisition authority
U
اجازه خرید
authority symbol
U
نماد قدرت
authority figure
U
مظهر قدرت
tradition narrated by several authority
U
حدیث متواتر
tradition of fair authority
U
حدیث حسن
He is an authority on medical science .
U
درعلم پزشکی صاحب نظر است
issuing authority
[body]
U
مرجع
[اداره]
صادر کننده
competant judicial authority
U
مقامات صلاحیت دار قضائی
alternate command authority
U
افسر جانشین فرمانده
alternate command authority
U
مقام جانشین فرماندهی
authority ties of the state
U
مصادر امور
authority ties of the state
U
اولیا امور
Berlin Transport Authority
[BVG]
U
اداره ترابری برلین
local
U
اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
local
U
MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
local
U
انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
local
U
داخلی اخبار محلی
local
U
موضوعی
local
U
دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
local
U
متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
local
U
وسیلهای که به صورت فیزیکی متصل است و به کنترل کامپیوتر وصل است
local
U
مربوط به سیستم با دستیابی محدود
local
U
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
local
U
egdirBای که دو شبکه محلی را به هم وصل میکند
local
U
آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
local
U
وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
local
U
موضعی
local
U
محدود بیک محل
local
U
مکانی موضعی
local
U
محلی
local
U
لاخی
local
U
لاخ
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
<adj.>
U
محلی
local
<adj.>
U
موضعی
local
<adj.>
U
بخشی
local
<adj.>
U
منطقه ای
local
<adj.>
U
مکانی
local
<adj.>
U
ناحیه ای
local
U
مکانی شهری
local usage
U
عرف و عادت محل
local velocity
U
سرعت موضعی
local traffic
U
رفت و امد محلی
local theory
U
نظریه اختصاصی
local variable
U
متغیر محلی
local vertical
U
قائم محلی
local warning
U
اعلام خطر محلی
local warning
U
سیستم اعلام خطر محلی
local colour
U
نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
local network
U
شبکه محلی
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
local station
U
ایستگاهکانونی
local custom
U
عرف محل
local echo
U
پژواک محلی
local terminal
U
ترمینال محلی
local currents
U
جریانهای فوکو
local enquiry
U
بازجویی محلی
local exchange
U
ردوبدل کننده محلی
local file
U
فایل محلی
local government
U
حکومت محلی
local government
U
حاکم محلی
local government
U
استانداری
local group
U
گروه محلی
local intelligence
U
هوش محلی
local investigation
U
تحقیق محلی
local deformation
U
تغییر شکل موضعی
local time
U
زمان محلی
local action
U
تخلیه موضعی باتری
local anasthesia
U
بیهوشی موضعی
local anasthesia
U
سر سازی
local time
U
وقت محلی
local center
U
مرکز محلی
local circuit
U
مدار محلی
local color
U
رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی
local currency
U
پول محلی
local currency
U
پول داخلی
local custom
U
عرف بلد
local line
U
خط محلی
local procurement
U
تدارک محلی فراورده محلی
local parole
U
زندانی که به قید ضمانت محلی ازاد میشود
local subscriber
U
مشترک تلفنی محلی
local posts
U
پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
local procurement
U
خرید محلی
local store
U
ذخیره محلی
local purchase
U
خرید محلی
local purchase
U
خرید از محل
local road
U
راه محلی
local security
U
تامین محلی
local paraysis
U
فلج موضعی
local paper
U
روزنامه محلی
local oscillator
U
اوسیلاتور موضعی
local loop
U
حلقه محلی
local mode
U
باب محلی
local terminal
U
پایانه محلی
local subscriber
U
مشترک داخلی
local national
U
سکنه محلی
local national
U
اهل محل
local norm
U
هنجار محلی
local option
U
اختیار تعیین محل معینی
local option
U
اختیار تعیین چیزی درمحل
local storage
U
انباره محلی
local area network
U
و توسط کابل بهم وصل می شوند. مقایسه شود با WAN
local area network
U
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
local apparent noon
U
فهر شرعی
local trade customs
U
عرف تجارتی محل
local area network
U
شبکه محلی
local area network
U
شبکه کوتاه پوشش
local area network
U
شبکه ناحیه محلی
local building inspector
U
پلیس ساختمان
asymmetric local deformation
U
تغییر شکل موضعی بی تقارن
suburban or local railway
U
راه اهن ناحیهای
local area network
U
شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
local group of galaxies
U
کهکشانهای گروه محلی
local hour angle
U
زاویه ساعتی محلی
Change at London and get a local train.
در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com