English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
loading routine U روال بارکننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
routine U طریقه عادی
routine U جریان عادی و دایمی
routine U یک سری حرکت ژیمناستیک
routine U روتین
routine U روش جاری
routine U خط مشی جاری
routine U کار عادی
routine U معمولی
routine U امور غیر مهم
routine U تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routine U بخشی از کد در یک محل که توسط فراخوانی ها در تابع استفاده میشود
routine U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routine U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
routine U بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید
routine U مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند
routine U برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routine U عادی
routine U جریان عادی عادت جاری
routine U روال
routine U روزمره کار عادی
routine U امر عادی
master routine U شاه روال
maintenance routine U روال تعمیر و نگهداری
main routine U روال اصلی
monitor routine U روال مبصر
library routine U روال مجموعه ها
library routine U روال کتابخانه
library routine U روال کتابخانهای
output routine U روال خروجی
iterative routine U حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
error routine U روال خطا پرداز
executive routine U روال اجرایی
generalized routine U روال کلی
generalized routine U روال تعمیم یافته
holiday routine U برنامه روز تعطیل
diagnostic routine U روال تشخیص
diagnostic routine U برنامه تشخیص عیب
diagnostic routine U روال تشخیصی
production routine U روال تولید
recovery routine U روال ترمیمی
recursive routine U روال بازگشتی
tracing routine U روال رسام
tracing routine U روال ردیاب
test routine U روال ازماینده
target routine U روال هدف
supervisory routine U روال نافر
source routine U روال منبع
utility routine U روال سودمند
tracing routine U روال ردیابی
routine work U کار تکراری عادی
recursive routine U زیرتابعی که درحین اجرا خود را صدامیکند
recursive routine U زیرتابعی دربرنامه که درحین اجرا خود را صدا میکند
relocatable routine U روال جابجاپذیر
routine library U کتابخانه روال ها
routine message U پیام عادی
routine tests U ازمایشهای تک به تک
daily routine U عادت جاری روزانه
sevice routine U روال خدماتی
diagnostic routine U روش تشخیص معایب در اثرازمایش
canned routine U روال قالب ریزی شده
closed routine U روال بسته
autostart routine U روال اغازگر خودکار
bootstrap routine U روال خود راه انداز
file handing routine U قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
interrupt serrice routine U روال سرویس وقفه
loading U بارکنش
loading U خرج گذاری کردن سلاح
loading U بار گذاری
loading U فرفیت
loading U فرفیت بارگیری
loading U عمل انتقال فایل یا برنامه از دیسک به حافظه
self loading U فشنگ گذاری خودکار به طورخودکار پرشونده
self loading U پرشونده خودکار
loading U بارگیری مهمات درهواپیما
loading U بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
loading U بارگذاری
loading U بار
loading U امیختن موادخارجی به شراب
loading U بار محموله
loading U بارگیری
loading U پر کردن سلاح
rail loading U سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
loading tray U سینی پر کن گلوله
bill of loading U جواز کشتی
rate of loading U میزان بارگذاری
point of loading U نقطه بارگیری
breech loading U ته پر
pre loading U بارگیری اولیه
preload loading U بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
breech loading U پر کردن تفنگ از ته
muzzle loading U سر پر
bulk loading U بارگیری مخزن به طور یک جا
bulk loading U بارگیری در مخازن
loading plan U طرح بارگیری خودرو
magnetic loading U بارگیری مغناطیسی
bill of loading U بارنامه کشتی
base loading U بار اولیه
Loading and unloading. U بارگیری وتخلیه
The ship is loading. U کشتی درحال بارگیری است
loading door U فشاردر
loading dock U بارگیریبارانداز
loading bunker U بارگیریانبارزغال
loading area U قسمتلودینگ
wing loading U نسبت وزن کل به مساحت یال
wing loading U وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
unit loading U بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
transverse loading U بارگذاری روی پایه
truck loading U سربار کامیون
tactical loading U بارگیری رزمی یا جنگی
separate loading U مهمات مجزا
separate loading U مجزا پرشونده
base loading U بارگیری انجام شده در پایگاه
up line loading U انتقال یک کپی از یک برنامه
loading time U زمان بارگیری
density of loading U تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
frequency loading U بارگیری فرکانسی
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
commercial loading U بارگیری تجارتی
horizontal loading U پر کردن مهمات به طور افقی
horizontal loading U کولاس افقی
horizontal loading U بارگیری افقی کشتیها
indirect loading U بارگذاری غیرمستقیم
combat loading U بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
lane loading U سربار خط عبوری
cease loading U گلوله را پرنکنید
cease loading U پر نکنید
loading apron U نوار بارگیری
frequency loading U بارکنش فرکانسی
factor loading U وزن عاملی
cross loading U سر شکن کردن بارها
diffraction loading U منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
cycles of loading U دورههای بار
direct loading U مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
disc loading U نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
drag loading U فشار کششی
drag loading U نتیجه کشش بادیا موج انفجار
drift loading U دهانه
dynamic loading U بارگذاری جنبشی
emergency loading U بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
emergency loading U بارگذاری فوق العاده
endurance loading U بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
cross loading U مخلوط کردن بارها
cross loading U تقسیم بارهای هواپیما
loading bridge U پل بارگیری
loading table U جدول بارگیری
loading space U فضای قابل بارگیری
loading list U لیست بارگیری خودرو
loading site U محل بارگیری
loading site U سکوی بارگیری
loading scale U مقیاس بارگیری
diffraction loading U منتجه فشار
loading ramp U راهروی شیب دار بارگیری
loading point U نقطه بارگیری
loading point U نقطه سوارشدن
loading for contingencies U کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
loading facilities U وسایل بارگیری
loading duration U مدت بار گذاری
loading bucket U سطل بارگیری
loading capacity U بار گیری
loading capacity U فرفیت
loading chart U طرح بارگیری هواپیما
loading chart U جدول بارگیری
loading coil U پیچک بار افزای
loading station U ایستگاه بارگیری
loading speed U سرعت بار گذاری
loading diagram U دیاگرام بارگیری
loading rack U سکوی بارگیری
manpower loading chart U نمودار تخصیص نیروی انسانی
muzzle-loading cannon U بارگیریلولهتوپ
ammunition loading line U خط بارگیری مهمات
ammunition loading line U صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
volumetric loading/density U خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
block stowage loading U بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
bow loading door U درخمشدهمخصوصبار
container-loading bridge U پلورودبستههابهکشتی
strength under tangential loading U مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
loading on alternate spans U حالت بارگذاری یک در میان در دهانه ها
loading participation in profits U هزینههای مشارکت در سود
multiple loading operating system U سیستم عامل بارکننده چندتایی
deflection under long term loading U خیز ریز بار طویل المدت
cross section of a muzzle-loading cannon U قسمتموربدهانهتوپ
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com