English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lion's share U بخش عمده
lion's share U بزرگترین سهم
lion's share U همهی چیزی
lion's share U تمام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lion share U بزرگترین یا بهترین بخش
Other Matches
lion U هژبر
lion U [حکاکی سر شیر در معماری کلاسیک بخصوص در کتیبه ها]
he never saw a lion U او هرگز شیر ندیده است
the lion said U شیر گفت
lion U شیر
lion U شیر نر
lion U برج اسد
he has never seen a lion U او هرگز شیر ندیده است
ant lion U اسیابانک
sea lion U خوک دریایی یالدار
lion mouth U جا یا وضع خطر ناک
lion hearted U شیر دل
lion skin U دلیری بخود بسته
lion's provider U شغال
lion heart U مواد فلزی که درنتیجه قال کردن معدن بدست می ایدوتااندازهای ناپاک است
lion passant U شیردستبلند
as brave as a lion <idiom> U مثل شیر [شجاع]
lion rug U فرش شیری [این طرح بیشتر مربوط به استان فارس و عشایر آن منطقه بوده و گاه در طرح از شتر و یا حیوانات دیگر نیز استفاده می شود.]
yong lion U شیر جوان
yong lion U جویای نام
Leo the Lion (July 23) U شیر
An ass in the guise of a lion. U خر درپوست شیر
jump into the lion's mouth <idiom> U خود را توی دهان افعی انداختن
the red lion & sun U شیروخورشیدسرخ
Wake not a sleeping lion . <proverb> U شیر خفته را بیدار نکن.
To behave ( act ) like a ruffian. To beard the lion in his den . U لوطی بازی درآوردن
share [in] U شرکت [سهم] [در]
What about my share? U پس حق من چه شد ؟
to share out U بخش کردن
share-out U سهمبندیشده
share U دانگ
to share out U تقسیم کردن
share U سهم
share U شرکت داشتن در سهم بردن
share U فایل ذخیره شده که توسط بیش از یک کاربر یا سیستم قابل دستیابی است
share U پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
share U توسط کاربران دیگر شبکه است
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share U سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
share U فرض
share U تقسیم کردن
share U حصه
share U بخش
share U بخش کردن
share U تسهیم کردن
share U سهم بردن
share U بهره قسمت
share U قیچی کردن
share U استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
share U دایرکتوری
share U باس مورد استفاده
share U سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
share U برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
share U یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
share U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
share U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
share U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share U حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
share U که توسط کاربران متعدد متصل به شبکه قابل دستیابی است
earnings per share U درامد هر سهم
share certificate U گواهی مالکیت سهام
deferred share U سهام موجل
capital share U سهم سرمایهای
time-share U استفادهازسیستماشتراکزمانیبرایتعطیلات
bearer share U سهم بی نام
to have your share of something [negative] U چیزی [بدی] را گرفتن
to have your share of something [negative] U چیزی [بدی] را اجبارا تحمل کردن [باران یا سرزنش]
Please let me take a share in the expenses. U اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
non registered share U سهم بی نام
apple share U اپل شر
appointed share U سهم مفروز
This is your share ( portion ) . U این قسمت ( سهم) شماست
appointed share U حصه مفروز
wage share U سهم مزد
share holder U دارنده سهام صاحب سهام
share holder U سهامدار
share cropper U زارع سهم گیر
share cropper U مستاجر
share cropper U زارع
privileged share U سهم ممتاز
registered share U سهم با نام
ordinary share U سهام معمولی
share holding U سرمایه گذاری در سهام
share in cash U سهم نقدی
market share U سهم بازار
non cash share U سهم غیر نقدی
undivided share U حصه مشاع
share warrant U گواهینامه سهام
share of inheritance U سهم الارث
share list U صورت بهای سهام شرکتها
deferred share U سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
ordinary share U سهام عادی
to be of [or share] the same view [or opinion] U هم عقیده بودن
paid in cash share U سهام نقدا" پرداخت شده
quota share treaty U قرار سهمیه بندی
to hold a share in a business U در شرکتی سهمی داشتن
fixed share of an heir U فرض در ارث
One-hundred Share Index U شاخصقیمتهایسهام
break in share prices U کاهش قیمت سهام
We didnt get a share (acut). U به ما چیزی نرسید
Of this amount Europe's share is 20 percent. U از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
Financial Times Share Index U شاخصقیمتهایسهام
general meeting of share holders U مجمع عمومی صاحبان سهام
share of stock [American English] U سهم [اقتصاد]
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work! U من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com