Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lincoln oseretsky development scale
U
رشد سنج لینکلن- اوزرتسکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bayley scale of infant development
U
مقیاس بیلی برای رشدکودکان
lincoln
U
ایالت لینکلن شایر انگلستان گوسفند نژاد لینکلن شایر ابراهام لینکلن
oseretsky test
U
ازمون اوزرتسکی
development
U
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development
U
گسترش
development
U
رشد
development
U
ایجاد
development
U
فهور
development
U
ترقی نمو
development
U
بسط
development
U
توسعه
development
U
تکامل یافتن
self development
U
توسعه نفس
self development
U
پیشرفت نفس خود پیش برد
development
U
برنامه ریزی تولید محصول جدید
development
U
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
development
U
کامپایل و رفع عیب نرم افزار جدید را میدهد
development
U
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
development
U
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
development
U
رشد پیشرفت
development
U
پیشرفت
well development
U
توسعه و شستشوی چاه
development
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
under development
U
دردست توسعه
top down development
U
توسعه از بالا به پایین
development bank
U
بانک توسعه
combat development
U
پیشرفت اموزش رزمی
combat development
U
توسعه رزمی
bank development
U
گسترش شبکه بانکی
development cost
U
هزینه توسعه در تولیدمحصول
economic development
U
توسعه اقتصادی
ecosystem development
U
گسترش بوم سازگان سازگان بوم گسترد
software development
U
توسعه نرم افزاری
curriculum development
U
برنامه ریزی درسی
housing development
U
محوطهایکهبهتازگیدرآنخانهتاسیسشدهاست
cultural development
U
توسعه فرهنگی
sexual development
U
رشد جنسی
force development
U
برنامه تشکیل یکانها
force development
U
برنامه تامین یا بسیج یکانها
flank development
U
گسترش جناحی
social development
U
توسعه اجتماعی
child development
U
رشد کودک
uneven development
U
توسعه نامتوازن
eco development
U
بوم گسترش
technical development
U
توسعه فنی
eco development
U
بوم گسترد
base development
U
تهیه پایگاه
development time
U
زمان توسعه
development system
U
سیستم توسعه یافته
development policy
U
سیاست توسعه
development planning
U
برنامه ریزی توسعه
development plan
U
طرح ارایش زمین
development plan
U
طرح گسترش
development plan
U
برنامه توسعه
base development
U
ساختن پایگاه
development order
U
دستوربهبود اماد
development order
U
دستور ساخت اماد
development budget
U
بودجه عمرانی
development tools
U
ابزار توسعه
development countries
U
کشورهای قابل توسعه
historical development
U
توسعه تاریخی
design development
U
آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
internal development
U
رشد داخلی
recent development
U
بسط جدید
regional development
U
توسعه منطقهای
internal development
U
توسعه داخلی
regional development
U
توسعه ناحیهای
rural development
U
توسعه روستائی
inward looking development policies
U
سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی
recent development
U
فهورتازه
inward looking development policies
U
درکشورهای در حال توسعه تاکید دارد
research and development
U
تحقیق و توسعه
research and development
U
تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
historical development
U
سیر تاریخی
recent development
U
بسط تازه
personnel development
U
برنامه ریزی استخدامی
motor development
U
رشد حرکتی
phasess of development
U
مراحل توسعه
mental development
U
رشد ذهنی
pole of development
U
قطب توسعه
pattern of development
U
الگوی توسعه
land development
U
احیای اراضی
manpower development
U
پرورش نیروی انسانی
development aid volunteer
U
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
program development cycle
U
چرخه ایجاد برنامه
microcomputer development system
U
سیستم توسعه ریزکامپیوتر
program development tools
U
ابزار توسعه برنامه
development support library
U
امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
desired rate of development
U
نرخ مطلوب توسعه
development aid worker
U
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer
U
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker
U
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
spike
[in a curve/development etc.]
U
پالس بسیار بلند و ناگهانی
[در نمودار تکاملی و غیره]
anti development policy
U
سیاست ضد توسعه
international development association
U
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
big push theory of development
U
نظریه فشار شدید توسعه
scale value
U
ارزش مقیاسی
scale up
U
افزایش مقیاس
scale up
U
افزایش به نسبت ثابت
to scale down
U
پایین اوردن ومطابق مقیاس قراردادن
to scale up or down
U
مقیاس چیزیرابزرگتر یاکوچکتر کردن
scale up
U
افزایش
t scale
U
مقیاس T
scale down
U
کاهش تدریجی
scale down
U
به نسبت ثابت
scale down
U
کاهش مقیاس
k scale
U
مقیاس ک
m f scale
U
مقیاس نرینگی- مادینگی
f scale
U
مقیاس اف
scale down
U
کاهش
scale
U
ن
scale
U
کار کردن با حجم کوچک یا بزرگ داده
scale
U
حرکت تعادلی ژیمناستیک کندن فلسهای ماهی
scale
U
درجه بندی
scale
U
مقیاس نقشه
scale
U
ترازو
scale
U
جدول
scale
U
مشابه 8865
scale
U
ستون درجه رسوب جدار داخلی دیگ بخارناو
scale
U
شاخص
scale
U
میزان مقیاس درجه
scale
U
مقیاس کردن
scale
U
دسته بندی
scale
U
کمتریا افزایش نسبت
scale
U
فلس پشم
[این عامل اصلی کهنه جلوه نمودن فرش در اثر کنده شدن فلس از سطح پشم در اثر مرور زمان و راه رفتن بر روی فرش می باشد.]
scale
U
قطعه
scale
U
مقیاس گذاشتن
scale
U
طبله
x scale
U
مقیاس طولی عکس
two scale
U
دودویی
scale
U
خطکش
z scale
U
نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
z scale
U
مقیاس " زی "
scale
U
طبلک درجه
x scale
U
در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
two scale
U
دو مقیاسی
scale
U
قپان
y scale
U
در عکس هوایی مایل مقیاسی خطی است که موازی با خط محوراصلی عرضها کشیده میشود
scale
U
مقیاس
scale
U
نرخ دو مقدار
scale
U
درجه
scale factor
U
مقیاس گذاری
scale board
U
تخته نازک
ordinal scale
U
مقیاس ترتیبی
scale armor
U
زره پولک دار
percentile scale
U
مقیاس صدکی
range scale
U
طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
vernier scale
U
قالبنمایش
photographic scale
U
مقیاس عکاسی
to sink in the scale
U
در مقام تنزل کردن
point scale
U
مقیاس امتیازی
psychological scale
U
مقیاس روانی
range scale
U
طبله مسافت
plotting scale
U
خط کش مسافت یاب
plotting scale
U
خط کش مختصات
rating scale
U
مقیاس درجه بندی
ration scale
U
مقیاس نسبتی
ration scale
U
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
reasonable scale
U
مخارج متعارفه
plateform scale
U
قپان سکوب دار
to turn the scale
U
قطعی بودن
precision scale
U
مقیاس دقیق
product scale
U
مقیاس فراورده
return to scale
U
بازده نسبت به مقیاس
scale factor
U
پیمایش
to sink in the scale
U
پایین رفتن
belly scale
U
شکمصاف
cine scale
U
صفحهنشانگر
depth scale
U
مقیاسعمیق
Celsius scale
U
درجهیسیلیوس
distance scale
U
مقیاسمسافت
swan scale
U
تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
graduated scale
U
ترازویدرجهدار
stanine scale
U
مقیاس نه بخشی
splash scale
U
طبلهای که انحراف ترکش گلوله را از هدف با ان اندازه گیری می کنند
spectral scale
U
مقیاس طیفی
temperature scale
U
مقیاس دما
the scale preponderates
U
کفه ترازو پایین میرود
aperture scale
U
دهانهمقیاسدرجه
to turn the scale
U
قاطع بودن
tonal scale
U
مقیاس صوتی
to scale awall
U
بالارفتن ازدیوار
transverse scale
U
مقیاس عرضی
vertical scale
U
عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
windage scale
U
مقیاس تغییر سمت
windage scale
U
مقیاس تصحیح سمت دستگاه درجه
Richter Scale
U
میزان ریشتر
Richter Scale
U
درجهی ریشتر
altitude scale
U
ارتفاعدیجیتالی
height scale
U
پایهارتفاع
kitchen scale
U
ترازویآشپزخانه
site scale
U
دستگاه تراز توپ
scale of weights
U
جدول وزنهایی که اسب مسابقه باید تحمل کند
scale of project
U
وسعت طرح
scale of project
U
اندازه طرح
scale of production
U
مقیاس تولید
scale of preferences
U
مقیاس برتریها
scale of preferences
U
مقیاس رجحانها
on a grand scale
<adv.>
U
در مقیاس بزرگ
scale of balance
U
کپه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com